شنبه 11 مرداد 1404-22:6
کارنامۀ «هادی»
هادی ابراهیمی هفتسالی مدیرکل صداوسیمای مازندران بود. شاید یک نگاه عامی و سرسری، همان حسینیه کردن صداوسیما باشد، اما واقعیت به گونۀ دیگری رقم خورده است/شاید رادیووتلویزیون استانی تنها مرجع رسانهای مازندران نباشد، اما با همۀ اشکالها و ضعفها و محدویتهای برونسازمانی، رسانهای به نسبت موثر و پرمخاطب است.

مازندنومه، سرویس سیاسی:
*ورودیه
ماشین روی چالهسرویس است و استاد بعد از تعویض روغن، مشغول بادگیری و انجام آخرین کارهاست که برادرش عصازنان از راه میرسد. مرا به او معرفی میکند. معلم سالهای خیلی دور بوده و حالا دوران بازنشستگی را در روستا سپری میکند.
مرد مِنومِنی میکند و جوری که ناراحت نشوم و واکنش آنی نشان ندهم، میگوید: «تومبه اتا انتقاد شمه تلویزیون جه هاکنم؟»
گفتم: «مِن کارهای نیمه عموجان، امبا بفرمی.»
تا شروع کرد، حرفش را قطع کردم و گفتم: «دومبه چچی خانی باری! هرجا شومبه مره گنه که عزاداریها و سوگواریها و برنامههای مناسبتی، شبکه استانی دله چنده پررنگه!»
برایش عجیب بود که چگونه نیتخوانی کردم و هنوز چیزی نگفته، متوجه منظورش شدم! مرد نمیدانست که دغدغۀ ذهنی او برایم تازگی نداشت و بارها در محفلها و مکانهای مختلف، با این پرسش و ابهام روبه رو شده بودم و توضیحهایی نیز بنا برسلیقه و وزن افراد و مجلس داده بودم.
*مردادماه 1404
مدیرکل صداوسیمای مازندران پس از هفت سال صدارت در این سازمان، از رادیو و تلویزیون استانی خداحافظی کرد. بر اساس نظر برادر آن استادکار تعویض روغنی، آیا «هادی ابراهیمی» تلویزیون را به حسینیه تبدیل کرده؟ کارنامهاش در وجههای مختلف فنی، تولیدی، توسعهای و...چگونه است؟ آیا او توانسته رادیو و تلویزیون را به عنوان مرجع رسانهای در استان مازندران مطرح کند؟ او و مجموعۀ تحت مدیریتش در چالشهای اجتماعی-سیاسی سالهای اخیر تاچه میزان کنار قاطبۀ مردم بودهاند؟
میکوشم در ادامه برای این پرسشها و پرسشهای مشابه، پاسخهای درخوری ارائه کنم.
*پیشینه فکری-سیاسی
هادی ابراهیمی را از روزگاری که گزارشگر سادۀ معاونت خبر مازندران بود میشناسم. «جبهه» و «کیهان» میخواند و از اوان جوانی، مسیر فکری و سیاسیاش را برای آینده مشخص کرد.
او در صداوسیمای استانی، ابتدا چند مسئولیت میانی مانند مدیریت پخش رادیو و معاونت خبر گرفت و آنگاه پروژههایش را در بیرون ادامه داد؛ از مدیرکلی فرهنگ و ارشاد تا فرمانداری و معاونت سیاسی-امنیتی استانداری مازندران.
همراستا با طی مدارج سیاسی، مدارج علمی را نیز جدی گرفت و مدتهاست به چهرهای دانشگاهی-رسانه ای تبدیل شده است. هادی ابراهیمی هرجا باشد –در هر سمت و منصبی- یادداشت مینویسد، نظر میدهد و توییت میزند.
او برخلاف بسیاری از هم مسلکهایش ابایی ندارد در شبکههای اجتماعی داخلی و خارجی حضور داشته باشد تا افکارش را در آن فضاها امتداد دهد.
او اصولگرایی راستین و بدون اعوجاج است که بر اساس موقعیتها و شرایط جامعه، همواره بین راستسنتی و راست جدید در تلورانس بوده؛ گاهی به سر طیف و سنتیها نزدیک میشد و گاه از آن دور؛ لیکن هرچه بود ابراهیمی چند دهه است مرتب در اتمسفر طیف راست سابق و اصولگرای کنونی تنفس میکند و زمانه ذرهای از تعلقات فکری-سیاسیاش نکاسته است.
با این پیشفرض، هادی ابراهیمی هفتسالی مدیرکل صداوسیمای مازندران بود. شاید یک نگاه عامی و سرسری، همان حسینیه کردن صداوسیما باشد. اما واقعیت به گونۀ دیگری رقم خورده است.
*حوزۀ برنامهسازی
درست یا نادرست برنامهسازی در صداوسیما بر دو ستون استوار است: 1.برنامههای تکلیفی و بخشنامهای که از ستاد ابلاغ می شود و در بزنگاهها «باید» ساخته شود و 2.برنامههای عادی و روزانه با موضوعها و در قالبهای مختلف.
بیشترین انتقادها از رسانۀ ملی و اینکه گفته میشود صداوسیما از «رسانه» به «سازمان» فربه و کماثری تبدیل شده، به ستون اول و برنامههای تکلیفی و اجباری مربوط میشود که بیشتر در حوزه های سیاسی است و همه نیروها و مدیران باید آنها را اجرا کنند.
از این حیث و با توجه به پیشینۀ فکری و سیاسی مدیران تصمیم گیرنده سازمان، ابراهیمی به عنوان مجری تصمیمهای ستاد، راسا قادر به توقف و تعطیلی این دست برنامهها نبوده است.
توجه داشته باشید که این سالها ایران ما آماج انواع تهاجمها و دستدرازیها بوده و بخش زیادی از انرژی و بودجۀ رسانۀ ملی، در راستای همین موضوع ها بوده است. اگر شرایط عادی بود، حتما هادی ابراهیمی هم همۀ توان و اعتبار خود را برای برنامههای عادی و معمولی صرف میکرد و در دو جبهه انرژی نمیگذاشت تا برچسبهای ناروایی مانند حسینیه کردن صداوسیما به او بچسبانند! شرایط اینگونه اقتضا میکرد و او گزیر و گریزی در این داستان نداشت.
اما در حوزۀ برنامه سازیهای غیرتکلیفی، در هفت سال گذشته هزاران دقیقه برنامه تولید شده است. برای نمونه:
سریال (از جمله سریال موفق هدارپه)، نمایش و مستندهای رادیویی و تلویزیونی (که برخی اثرها در جشنوارههای مختلف از جمله جشنوارۀ فجر جایزه هم گرفتند)، پوشش زندۀ مسابقههای ورزشی و تولید انواع مسابقههای محلی در روستاها، جُنگهای شبانه، تولید تکآهنگهای فراوان در واحد موسیقی، حضور گروههای موسیقی مازندرانی در برنامههای شبانه و مناسبتی، برگزاری نخستین جشنواره ملی دهآباد(جشنواره کشوری برنامههای رادیویی با محوریت روستا)، برگزاری جشنوارههای امیریخوانی و چاووشیخوانی،تولید صدها برنامه با محوریت خانواده، جوان، زنان، روستا و... به زبان مازندرانی، تولید طنز و محتواهای شادیآور به زبان محلی(برنامههای عصرگاهی انتقادمحور در رادیوی مازندران، مخاطبان زیادی دارد)، گسترش حضور در تولید شبکههای سراسری و....
نگاه ابراهیمی به عدالت رسانهای و حضور دوربین و میکروفن شبکه استانی از شرق تا غرب استان(کم شدن تنشهای مربوط به جداشدن غربیها) و حجم بالای برنامههای زنده در سراسر مازندران نیز نکتۀ قابل توجه از مدیریت هفتسالۀ او بود. در بزنگاههای انتخابات نیز او جسارت بهخرج میداد و از کارشناسهایی با گرایشهای سیاسی مختلف(حتی غیرهمسو با سیاستهای صداوسیما) هم دعوت میکرد.
*حوزۀ فنی
برنامهسازی بدون تجهیزات و امکانات فنی میسر نیست. ابراهیمی در این حوزه هم کارنامۀ بهنسبت خوبی داشت. او توانست تجهیزات و دستگاههایی را که در آستانۀ فرسودگی فیزیکی قرار داشت، تا حدودی بروزرسانی، تجهیزات استودیوها را بهتقریب به صورت کامل نوسازی و استودیوهای جدیدی را نیز اضافه کند. با پیگیریهای او یک دستگاه خودروی سیار مجهز به سیستم ماهوارهای(اس. ان. جی) هم به ناوگان فنی مرکز اضافه شد.
*حوزه کارکنان
ابراهیمی در حوزه تبدیل وضعیت و رفاهی کارکنان هم بد عمل نکرده. در دورۀ او با بسیاری از هتلها، فروشگاهها و برندها قرارداد امضا شد تا امکان بهرهمندی و خرید با شرایط ویژه برای نیروها فراهم شود.
از سویی بدهیهای میلیاردی و فسیلشدۀ مرکز در بخش بهداشت و درمان، نیز بدهیهای بزرگ به برنامهسازها و سایر طلبکارها را تسویه کرد. بسیاری از کارکنان غیررسمی هم در دوره مدیریت او تبدیل وضعیت شدند.
در انتصابهای مرکز هم از چهرههای جوانتر و صددرصدبومی استفاده و یک معاونت را هم به بانوان واگذار کرد.
*از گذشته تا آینده
هادی ابراهیمی کوشید تا صداوسیمای مازندران را مرجع رسانهای استان کند. نظرسنجیهای مختلف، بازخوردهای پیامکی و تلفنی در برنامهها و وایرال شدن تکه برنامهها در فضای مجازی مینمایاند که او تا حدودی به این خواسته دست یافته است. شاید رادیووتلویزیون استانی تنها مرجع رسانهای مازندران نباشد، اما با همۀ اشکالها و ضعفها و محدویتهای برونسازمانی، رسانهای به نسبت موثر و پرمخاطب است.
ابراهیمی خصلتهای انسانی و اخلاقی نیکویی دارد که بیتوجه به گرایشهای فکری و سیاسی، میتوان با او دوستی کرد.
با اینکه از تمایلات اندیشهای یکدیگر باخبر بودیم، در 20 سال گذشته هیچگاه رشتۀ دوستی بین ما گسسته نشد. رایهای ما فرق دارد، لیکن دلیلی ندارد نتوانیم باهم دوست باشیم و کنار کار کنیم.
او به خواست قلبی خود از صداوسیما رفت تا در مکان و موقعیتی دیگر ادامه مسیر دهد. نه گذشته آزارش میدهد و نه از آینده بیم دارد. آینده همچنان منتظر اوست.