دوشنبه 26 فروردين 1387-0:0
خلیج فارس و دیگر هیچ
يادداشتي از:دکتر میلاد محقق،استاد دانشگاه،متولد رامسر
در روزهای اخیر به اغلب تلفن های همراه، پیام کوتاهی بدین شرح ارسال شده است:
"سایت گوگل نام خلیج فارس را به خلیج عربی تغییر داده است. اگر یک میلیون نفر اعتراض خود را به آدرس زیر بفرستند، سایت گوگل مجبور به برگرداندن نام خلیج فارس می شود: www.petitiononline.com/sos02082/petitionhtml این پیام را به هر کسی که فکر می کنید غرور ایرانی بودن داره، بفرستید."
مدتی است که ماجرای تغییر نام خلیج فارس به خلیج عربی در برخی از سایت های شبکه جهانی اینترنت، در صدر اخبار و اطلاعات رسانه ها و محافل داخل و خارج از کشور قرار گرفته و در این باره مطالب و تحلیل های زیادی گفته و نوشته شده است.
این که چرا برخی از رسانه ها از نام جعلی خلیج عربی به جای نام اصلی آن یعنی خلیج فارس استفاده می کنند پرسشی است که هر ایرانی وطن دوست بايد به آن پاسخ دهد.
کشور ایران چه قبل و چه بعد از اسلام، دارای برجستگی های فرهنگی،اجتماعی،اقتصادی و سیاسی قابل توجهی در بین سایر کشورهای جهان بوده و این موضوع باعث ایجاد و برقراری حساسیت های منفی و مثبت برخی کشورها، نسبت به این نقطه از کره زمین، شده است که تا کنون نیز این مسئله تداوم دارد.
داشته ها و توانمندی های ایران در دوره های قبل و بعد از اسلام در زمینه های مختلف موجب توجه ممالک جهان به منابع طبیعی و انسانی آن و عاملی برای بروز جنگ ها شد تا جایی که بیشترین منابع ما در این جنگها از بین رفت و ملت ما بارها و بارها، به بازسازی کشورش پرداخت.
این قصه هنوز هم ادامه دارد و در حالی که زمان زیادی از پایان جنگ تحمیلی هشت ساله عراق علیه ایران نگذشته است، از سوی برخی کشورهای زورگو، تحت فشار قرار گرفته ایم.
از طرفی همان گونه که می دانید در دنیای کنونی تهاجم فرهنگی تا حدود زیادی جایگزین حملات نظامی شده و کشورهای مذکور برای ایجاد سلطه بر کشورهای هدف، از ابزارهای فرهنگی بیش از پیش استفاده می کنند.
شاید بتوان تغییر نام یک نقطه از کره زمین که نام آن دارای اصالت و ریشه تاریخی است را نوعی تهاجم فرهنگی نامید و بر اساس آن اهداف عاملین را تشخیص داد.
کشورهای عربی که در سالهای اخیر به تحولات چشمگیر اقتصادی دست یافته اند برای قدرتهای بزرگ نقطه هدف مناسبی جهت تامین منافع سرشار محسوب می شوند و آنان با روش های مختلف برای رسیدن به این منافع در حال فعالیت می باشند.
از سویی دیگر، منطقه خلیج فارس و دریای عمان، و در میانه آنها تنگه هرمز، از لحاظ استراتژیک، از اهمیت بالایی برخوردار است و محل عبور و مرور کشتیهای تجاری و نفتکشهای بزرگ که مسئولیت تامین انرژی کشورهای صنعتی جهان را بر عهده دارند می باشد، همین مسائل حساسیت منطقه را بسیار بالا برده است تا جایی که کشورهای زورگو این منطقه را جزئی از منافع ملی خود دانسته و برای حفظ آن در تلاش و تکاپوی سیاسی و نظامی هستند. موارد فوق دارای مصداق هایی است که ملت ما بارها به چشم خود دیده و طعم تلخ آنها را چشیده است و ما بیش از این در باره آنها نمی پردازیم.
با وضعیتی که در باره منطقه وجود دارد، رفتار ما ایرانیان در داخل کشور بسیار می تواند تعیین کننده باشد و این تاثیر در حوزه های فرهنگی بیش از سایر حوزه ها نمود می یابد و آنچه دشمنان این مرزوبوم را در جهت دست اندازی به منافع ما بیش از هرچیز دیگری تشویق می کند، غفلت مردم ایران نسبت به داشته های فرهنگی شان می باشد که آنها با استفاده از ضعفهای فرهنگی جامعه ایرانیان، خواهند توانست با تزریق برنامه های جعلی به بدنه فرهنگی کشور، مسیر صحیح زندگی مان را تغییر داده و با این روش حساسیت های فرهنگی ملت ایران را به حداقل ممکن کاهش دهند.
در ادامه، کاهش حساسیت های فرهنگی یک ملت همیشه برابر است با پذیرش فرهنگهای وارداتی جعلی و بیگانه که بیشترین آسیبهای اجتماعی،اقتصادی و سیاسی را به کشور وارد خواهد کرد و این مسیر نقطه آغازین وابستگی و حذف استقلال و به تبع آن آزادی ملتهای دارای اصالتهای فرهنگی محسوب می شود.
همه ما به یاد داریم زمانی که انقلاب اسلامی ایران در بهمن 1357 بوقوع پیوست برخی از افراد به داشته های فرهنگی ما ایرانیان حمله ور شده و قصد امحاء آنها را داشتند تا جایی که با برگزاری جشن های سال نو و عید نوروز و آداب و رسوم مربوط به آن مخالفت آشکار داشتند و همان دوران بود که برخی از دلسوزان و فعالان وطن دوست در حوزه های فرهنگی نسبت به عواقب تاریک اینگونه رفتارها به مردم و مسئولان هشدار می دادند و شوربختانه بسیاری از ما در این باره غافل بودیم تا این که بعدها بواسطه نتایج منفی که به دست مان رسیده بود نسبت به احیای شعائر ملی کوشیدیم.
اینک این مسیر ادامه دارد ولی نه با سرعت و دقت کافی، که این موضوع نیز از علل و عوامل متعددی ریشه می گیرد. در زمان حاضر که ما از هر سو تحت تهاجمات فرهنگی کشورهای سلطه گر قرار گرفته ایم و شدت این تهاجم به اندازه ای است که مقام معظم رهبری از آن به عنوان شبیخون فرهنگی یاد نموده اند بر ما است تا بیش از گذشته در اندیشه حفظ و احیا داشته های فرهنگی خود باشیم و از ایجاد اختلال در فعالیتهای فرهنگی سالم کشور بطور جدی پرهیز نماییم و بدانیم که که ایجاد اختلال در برنامه های اصیل فرهنگی کشور، باعث وارد آمدن صدمات جبران ناپذیر بر پیکره فرهنگی این مرزو بوم خواهد شد و عواقب منفی آن همچون دودی خواهد بود که وارد چشم فرد فرد ایرانیان، چه داخل و چه خارج از کشور خواهد شد.
به جرات باید مدعی شد که حملات فرهنگی اخیر مانند جعل نام خلیج فارس،ساخت فیلم 300 و نظیر اینها که هر از گاهی ما شاهد آنها هستیم بر بستری که خود ما ایرانیان ایجاد می کنیم ساخته و پرداخته می شود و اگر ما در شناخت و حفظ و احیای برنامه های فرهنگی خود به طور موثر کوشش نماییم، هیچ قدرتی توان مقابله فرهنگی با ملت ایران را نداشته و هیچ گاه نیازی به ارسال پیام های کوتاه و نامه های الکترونیکی نخواهیم داشت.
هیچ تردیدی وجود ندارد که داشته های فرهنگی ما، مجموعه ای از مفاهیمی است که در طول تاریخ ایران به وجود آمده و به نسل ما رسیده است و ما اکنون امانت دار این داشته های فرهنگی هستیم و بايدبه نسل های آینده انتقال دهیم.
انتقال یک داشته اگر با تدابیر حفاظتی و امنیتی همراه نباشد ،هیچ امیدی در خصوص سالم ماندن آن داشته ها به وجود نخواهد آمد و برای رسیدن به این اطمینان که داشته های فرهنگی ما با حفظ اصالت های موجود در آن بدست نسل های آینده برسد باید به طراحی و اجرای برنامه های هوشمندانه تری بپردازیم که اکنون این مهم بر عهده ما قرار دارد.
نگارنده از چند سال اخیر با همکاری برخی دوستان به این کار مبادرت ورزیده ایم و نتایج به نسبت خوشحال کننده ای را نیز به دست آورده ایم و در حال حاضر سعی داریم تا این حرکت را توسعه داده و شعاع اثربخشی آنها را افزایش دهیم.
در اینجا لازم است به نکته مهم و اساسی اشاره ای داشته باشیم و آن مربوط می شود به تاریخ ما ایرانیان. گاهی از اوقات ما شاهد آن هستیم که بعضی از دوستان در بیان تاریخ فرهنگی کشورمان دچار برخی اشتباهات به ظاهر سطحی اما به شدت عمیق می شوند و در واژه گزینی ها تعصبات بی مورد را بکار می برند که در اینجا نمی توان بطور واضح در باره آنها به بحث و بررسی پرداخت.
اما به یاد داشته باشیم که تاریخ ایران شامل دو بخش پیش از اسلام و پس از آن است و داشته های ما نیز از همان دوران ها به دست مان رسیده است.
به طور خلاصه باید چنین تعبیر کرد که افتخارات فرهنگی ما ایرانیان، ریشه در همه دورانها دارد. اگر برنامه های دینی و مذهبی ما دارای اهمیت ویژه ای هستند که هستند، در کنار آنها برنامه های فرهنگی دیگری که مربوط به هویت ملی ما هستند نیز از اهمیت ویژه ای برخوردارند و حفظ و احیای آنها به همان اندازه ای است که برای برنامه های دینی و مذهبی قائل هستیم.
ایجاد و برقراری توازن در طراحی و اجرای برنامه های فرهنگی مذکور، یکی از اصلی ترین برنامه های دفاعی در برابر تهاجمات فرهنگی دشمنان این مرزو بوم است که همه ما باید با جدیت هر چه تمامتر در باره آن کوشا باشیم. در این صورت می توانیم با خیالی آسوده به زندگی خود پرداخته و هیچگاه نگران حملات فرهنگی دشمن نباشیم زیرا طرح پدافند فرهنگی ما بطور مستمر در حال اجرا است و در این مسیر، امید جایگزین بیم خواهد گردید. پس با جدیت به داشته های فرهنگی خود افتخار کنیم و در حفظ و احیای آنها با همبستگی و انسجام هر چه بهتر و بیشتر تلاش داشته باشیم و آنگاه به همه جهانیان بگوییم:
خلیج فارس و دیگر هیچ.
(drmohaqeq@gmail.com)