دوشنبه 20 خرداد 1387-0:0
صنايع دستي، رسانه، هويت ملي
يادداشتي از:فتانه محمودي و مصطفي رستمي- عضو هيأت علمي گروه صنايع دستي دانشكده هنر و معماري دانشگاه مازندران-به بهانه روز جهانی صنایع دستی
«صنایع دستی» جایگاه ویژه ای را در صنعت وفرهنگ جوامع دارا بوده است که حتی یکی از روزهای سال را به این عنوان ، نامگذاری کرده اند.
هنرهای صناعی حوزه مهم تلفیق هنر ، صنعت و فرهنگ است که در بستر تاریخ به عنوان بهترین پاسدار وحافظ ملی کشورها بوده است . هلن گاردنر در ديباچه كتاب هنر در گذر زمان، اثر هنري را به دليل مرئي و محسوس بودنش، گونهاي رويداد پايداري كننده ميداند، اثري كه در زمان و مكاني خاص به دست اشخاصي خاص آفريده شده است، حتي اگر ما آگاهي درستي درباره مكان و زمان آفريننده آن نداشته باشيم، اين اثر متعلق به روزگاران سپري شده است كه در زمان حال به حياتش ادامه ميدهد و تا مدتها پس از روزگار خويش باقي ميماند.
بنابراين اثر هنري يك رويداد تاريخي نيز هست، بخش بزرگي از اين رويداد فرهنگي در ايران را اشياء بجا مانده از روزگاران پيش از تاريخ و نيز آثار صنايع دستي مربوط به دورههاي تاريخي كه ايران بر خود ديده است تشكيل ميدهد.لذا صنايع دستي همواره دليلي روشن و متقن از ميراث فرهنگي سابقهدار در اين مرز و بوم است.
آثار هنري از جمله صنايع دستي متعلق به هر قوم كه باشد جزيي از فرهنگ مادي آن قوم به حساب ميآيد، اشيائي خاص كه براساس نوع فرهنگ مصرفي در هر جامعه موردنياز قرار ميگيرد و براساس كاربرد ويژهاي كه در جامعه دارد، تعريف؛ فرم و جنسيت آن تعيين و تحت تاثير فرهنگ معنوي رايج هويت فرهنگي آن اجتماع، تزيين ميگردد.
يك اثر فرهنگي، رسانه فرهنگي از دوران خويش نيز ميباشد، رسانهاي كه گوياي هويت فرهنگي، خاستگاه خويش است.سواد بصري به كار رفته در اين اشياء نشان دهنده سطح علم، فناوري، آگاهي، محدوده و نوع زيباشناسي قومي است كه در آن متولد شده است و با به كارگيري عناصر فرهنگي همچون خط و تصوير و نيز مضامين مربوط به اعتقادات و باورها و افسانههاي قومي، هويّت فرهنگي خويش را مينماياند.نمادها و نشانههايي كه در تزيين سطوح و احجام به كار ميرود هرچند سالخوردهاند، اما هميشه با نماياندن خويش مخاطب را به سفري طولاني در زمان ميبردند.
در دنياي هنر، صنايع دستي جزء هنرهاي كاربردي ميباشد و امروزه بحث هنر كاربردي مطرح است، «هنر كاربردي هنري است كه اساساً جنبه كاربردي دارد، اما خلق آن با توجه به ملاحظات زيباييشناختي است .لذا در بررسي فرهنگي نيز اگر برخورد كاركردگرايانه با اين موضوع را پيش گيريم بيراهه نرفتهايم. به غير از سودمنديهاي مشخص و قابل درك گاهي كاركرد تنها به حد يادآوري گذشته و حفظ آداب و رسوم گذشتگان، و نيز نگهداري سنت است كه بسياري از رفتارها و نيز اشياء به همين سبب همچنان در جامعه وجود دارند.
در صنايع دستي ايران نيز اشياء با كاركردهاي متفاوت وجود دارند، برخي نشانه حيات و تمدن در دوران باستان بوده و برخي نيز اثر هنري دورههاي پس از آن و مولود فرایند جهانی شدن حرکت به سمت یکپارچگی زندگی بشری است و آنچه که در این فضا می تواند اصالت و قومیت ها را زنده و پویا نگه دارد عمق دادن به هنر و فرهنگ محلی و منطقه ای با رویکرد زمان خود است .
فضای جهانی شدن روح حاکم زمان ماست و با انزوا و بی تفاوتی نمی توان پیروز این رقابت بود . باید با برنامه های هوشمندانه و علمی و با استفاده صحیح از ابزار، امکانات و فرصت ها از فضای جهانی شدن برای شناساندن جایگاه فرهنگی ، هویت ملی و تمدن ایران زمین ، نهایت بهره برداری شود. به خوبی می توان بحث جهانی شدن و حفظ و گسترش جایگاه هویت ملی و تمدن اصیل را در مقوله هنر صنایع دستی قرار داد. متآسفانه در فرهنگ امروزین ما از صنایع دستی به عنوان صنعتی غیر کارکردی و صرفاً تزیینی یاد می شود و اکثریت شاغلان به این صنعت را قدیمی ترها تشکیل می دهند . از سوی دیگر این صنعت نتوانسته است جایگاه خود را به عنوان یک حرفه درآمد زا در بین نسل جدید باز کند .
صنعتی که با کمترین سرمایه و تنها با ذوق و هنر می توان نسبت به تولید آن اقدام کرد . با توجه به قابلیت های این هنر ، می توان بستر مناسبی را برای اشتغالزایی جوانان کشور در زمینه تولید ، عرضه و بازاریابی صنایع دستی فراهم کرد. با توجه به اینکه صنایع دستی یکی از محورهای توسعه به شمار میرود ، ایجاد نمایشگاه های تخصصی می تواند گام بزرگی در بهره برداری از این هنر صنعت در کشور باشد .
حضور مؤثر و خلاق در تولید ، تنوع در تولید ، وجود مواد اولیه صنایع دستی در داخل کشور، دارا بودن بار فرهنگی و ارزش افزوده بالا، قابلیت ایجاد و توسعه در تولید در اقصی نقاط کشور ، اشتغالزایی بالا برای جوانان و مکمل صنعت گردشگری و دستاوردهای سفر های توریستی از قابلیت های قابل توجه هنرصنعت به شمار می آید .
امروزه تولید صنایع دستی که مزین به نقش آثار تاریخی ، باستانی و یادمانهای ویژه هر کشور است در دستور کار صنعتگران جهان قرار دارد و تلاش می شود با قیمت های ارزان در اختیار گردشگران قرار گیرد. در عمل و تجربه ثابت شده است که هنرهای صناعی یکی از عوامل مؤثر در جلب و جذب گردشگر در تمامی گرایش های ملی ، منطقه ای و داخلی است و صنعت گردشگری می تواند به رشد ، توسعه و گسترش صنایع دستی و بهبود کیفیت آن کمک کند.
بر پایه این اعتقاد و تجربیات حاصله تشکیلات صنایع دستی و گردشگری در بسیاری از کشورها در هم ادغام و یا در رابطه ای هماهنگ و منسجم با هم دیده شده اند. راهكاری توسعه هنرهای صناعی با توجه به شرايط زندگي امروز ، نيازهای امروز ، و نيز زيبايي شناسي ويژه جامعه امروز ، بايد اساسا تغييراتي در تفکر طراحي خلق و توليد اشياء و آثار هنری صورت بگيرد. و اين اشياء در دو جهت کارکرد ی مشخص و جدا از هم حرکت نمايند. يعني هنر کاربردی و هنر تزييني .تعيين دقيق مرز و حدود اين دو مسير موجبات برنامه ريزی درست و ظريف و دقيق را فراهم مي کند.
به طور کلي مي توان چند شاخه مجزا که بي ارتباط با يکديگر هم نمي باشند را در اين برنامه ريزی در نظر داشت و راهکارهایی را در زمینه توسعه این هنر صنعت به قرار زیر در نظر گرفت :
1-تربیت نیروهای انسانی کارامد و متخصص در زمینه تولید آثار هنرهای صناعی در دانشگاهها و مؤسسات علمی .
2- شناخت نيازهای مادی و معنوی داخل کشور و بر اساس آن شناخت زمينه ها و بازار های داخلي و نيز اساس آن طراحي و توليد اشياء با حفظ شناسه های فرهنگي ( فرم ها واشکال ، نقوش ؛ چيدمان و رنگ متعلق به فرهنگ و سواد بصری خودی) جهت حفظ و احياء ميرات فرهنگي .
3- شناخت نيازها و زمينه های فرهنگ مصرفي و سواد بصری کشورهای ديگر وبه تبع بازارهای خارجي وطراحي و توليد و خلق اشياء و آثار هنری در جهت اشاعه فرهنگ به سرزمين مخاطب ، جهت گفتگوی فرهنگی .
4- نظر به اینکه زادگاه و مکان تولید بسیاری از آثار صنایع دستی ، روستاها و مناطق بومی می باشند لذا توصیه می شود که در راه بهبود تولید و توسعه عرضه این محصولات به دست مخاطبین راهکارهای مناسبی در نظر گرفته شود.
5- استقرار سیستم مدریتی نظامند باز به جای بسته ، فراملی به جای ملی .تا این صنعت که امروزه در جهان از درآمدهای نفتی هم پیشی گرفته ، رونق پیدا کند.
6- راه اندازی بانک اطلاعات جامع صنایع دستی ، ضمن تمرکز کلیه فعالیت های هنرهای صناعی در یک نهاد منسجم و حمایت از توسعه کارگاه های تولیدی از طریق اعطای تسهیلات اعتباری و حمایت از ایجاد بازارهای آثار صنایع دستی، و برگزاری نمایشگاه های فصلی جهت جلب و جذب توریست جهت فروش آثار .
7- تهیه و تدوین استاندارد مواد اولیه مورد نیاز مصرف با حفظ اصالت های بومی، ملی و فرهنگی. فتانه محمودي عضو هيأت علمي گروه صنايع دستي دانشكده هنر و معماري دانشگاه مازندران اي نام تو بهترين سرآغاز چرايي و تاريخچهي روز جهاني صنايع دستي از ويژگيهاي دوران معاصر، فرامليتي شدن امور و فعاليتهايي است كه هر يك به گونهاي مورد توجه كشورهاي مختلف قراردارند و بر روند كلي جامعهي بشري تأثير ميگذارند.
تا آنجا كه امروزه ايجاد ارتباط و هماهنگي و مبادلهي تجربهها بين هستههاي ملي و در نهايت، اتخاذ سياستهاي مشترك، فعاليت ارگانهاي تخصصي بينالمللي مانند سازمان بهداشت جهاني (W.H.O)، سازمان خواربار و كشاورزي جهاني (F.A.O)، شوراي بينالمللي موزهها (I.C.O.M)، شوراي بينالمللي حفاظت و مرمت اشياي تاريخي (I.C.R.O.M)، شوراي بينالمللي حفاظت و مرمت بناها و بافتهاي تاريخي (I.C.O.M.O.S) و بالاخره شوراي جهاني صنايع دستي (W.C.C)، را توجيه پذير كرده است. مقولهي صنايع دستي كه پس از انقلاب صنعتي و تسلط بيچون و چراي ماشين بر كليهي شوؤن زندگي بشر تقريباً به فراموشي سپرده شده بود، بار ديگر پس از جنگ جهاني دوم در كشورهاي تازه استقلال يافتهي آن زمان مانند: اندونزي، هند، پاكستان و سريلانكا، به عنوان هستهي اوليهي شكلگيري اقتصاد ملي و عامل عمدهي تأمين خود اتكايي مطرح شده است.
رويكرد به صنايع دستي در ديگر كشورهاي جهان سوم از جمله ايران در دههي 70-1960 م/ 50-1340 هـ.ش در چهارچوب فعاليت مكمل در اقتصاد روستايي مورد توجه قرار گرفته است. در اين زمان كه كشورهاي پيشرفتهي صنعتي نيز صنايع دستي عمدتاً با محتواي هنري و فرهنگي، توجه مسوؤلان دولتي را به سوي خود جلب ميكرده است.
سرانجام روز 20 خرداد 1343/ 10 ژوئن 1964 م، نخستين كنگرهي جهاني با شركت مسوؤلان شهر نيويورك برگزار شده است. در قطعنامهي پاياني اين كنگره، پيشنهاد تأسيس شوراي جهاني صنايع دستي به عنوان مهمترين نهاد صنايع دستي وابسته به سازمان علمي و فرهنگي يونسكو به تصويب رسيده است. از اين زمان و همه ساله در همين روز از سال، اين رخداد فرخنده در راستاي تقويت اعتقادي و عملي صنايع دستي در هر كشور پاس داشته ميشود.
جايگاه صنايع دستي در جهان از جنبههاي مختلف در بيشتر از نيم قرن گذشته، صنايع دستي به عنوان يكي از زمينههاي فعاليتهاي فرهنگي، اجتماعي و اقتصادي در جوامع مختلف، عامل بسيار مؤثري در توسعهي همه جانبهي سرزمينهاي رو به رشد شناخته شده است.
در اين مجال، علاوه بر كوششهايي كه در سطج كشورها براي احياي صنايع دستي به عمل آمده، نگاه قابل توجه سازمانهاي تخصصي بينالمللي نظير يونسكو، سازمان بينالمللي كار (I.L.O)، طرح توسعهي ملل متحد (U.N.D.P) و مركز مطالعات تاريخي، هنري و فرهنگي وابسته به سازمان كنفرانس اسلامي (I.R.C.I.C.A) به انجام پژوهشها، برگزاري سمينارها و تهيه و اجراي طرحهاي مختلف، نشان دهندهي اهميت اين موضوع ميباشد.
توجه به صنايع دستي در كشورهاي بلوك شرق، در آغاز تحت تأثير عوامل اجتماعي و با هداف بالا بردن سطح اشتغال در جامعه و ايجاد درآمد براي گروههايي از مردم بوده، ولي به سرعت و در كمترين زمان آثار مستقيم آن در جهت احياي سنتها و فرهنگ بومي و كمك به شكل گرفتن هويت ملي مطرح گرديده است. همزماني اين نهضت با دستيابي كشورهاي دربند استعمار به استقلال سياسي پس از جنگ جهاني دوم، گوياي اين حقيقت است.
حركت ماندگار و اساسي مهاتما گاندي در احياي نساجي سنتي هند موجب گرديده تا امروزه رشتههاي مختلف پارچه بافي سنتي در اين كشور منفي نگاهداشت ارزشها و سنتهاي گذشته، به عنوان دومين منبع درآمد جمعيت بزرگ روستايي هند (پس از كشاورزي) به حساب آيد.
نمونهي اين نوع نگرش بنيادي را در كشورهاي ديگر آسيا نيز شاهديم از جمله اندونزي، پاكستان و سريلانكا و كشور عزيزمان به ويژه نهضت قابل توجه توسعهي فرش روستايي در زمان فعاليت جهاد سازندگي طي دو دههي 70 و 1360.
توسعهي ارتباطات بينالمللي و رويارويي كشورها در كنفرانسها، سمينارها، نمايشگاهها و ارائهي تحقيقات و دستاوردهاي عملي در اين راستا سبب گرديده است تا كشورهاي توسعه يافته نيز كه پس از انقلاب صنعتي اروپا پيوند خود را با اين بخش از حيات فرهنگي قطع كرده بودهاند، مجدداً صنايع دستي را به عنوان بستري مناسب براي بروز خلاقيت و نوآوري به ويژه در زمينهي طراحي و به صورت هنر كاربردي در برنامهريزيهاي خود مطرح كنند.
بدين ترتيب، امروز صنايع دستي ميتواند به عنوان ميراث مشترك بشري در سطح بينالمللي عاملي مؤثر براي نزديكي و همكاري تلقي شود و تجربههايي كه هر يك از كشورها در زمينهاي خاص بدان دست يافتهاند، پشتوانهي اين همكاري و درك متقابل در حوزههاي فرهنگ و هنر در درجهي اول و اقتصاد و اشتغالزايي در درجهي دوم ميباشد.
شاخصهاي صنايع دستي استان مازندران استان مازندران با داشتن فرهنگ و تمدن چند هزار سالهي خود، محل فراز و نشيب بسياري از تحولات و تغييرات در حوزهي فرهنگ، سياست و اقتصاد بوده است. برخي از محصولات فرهنگي و اقتصادي اين خطه در طول تاريخ در ميان كشورهاي منطقه شاخص و استراتژيك بودهاند. از جمله: برنج، مركبات، صنايع دستي چوبي، نساجي سنتي، محصولات سفالي و ... كه از شهرت ويژهاي برخوردار بودهاند.
تنوع محصولات هنرهاي سنتي و صنايع دستي امروز در منطقهي مازندران كه از ديرباز مورد توجه بوده، بسيار فراوان است، به گونهاي كه ميتوان آنها را به پنج دستهي اساسي طبقهبندي كرد كه هر طبقه شاخههاي متنوعي از رشتههاي هنري خاص را در دل خود جاي ميدهد:
1- هنرهاي چوبي : شامل چوتاشي يا لاك تراشي، منبت، معرق، معرق ني و ...
2- هنرهاي نساجي سنتي : شامل بافت انواع پارچههاي سنتي مثل چادرشب، شمد، پتو، حوله، دستمال، سفره، پرده و ..، جوراب بافي، جاجيم بافي، گليج بافي، گليم بافي، گليمچه، نمدمالي و حلاجي، كوب بافي و حصير بافي و لباسهاي سنتي، برچوقا و ...
3- هنرهاي فلزي : شامل مسگري، سفيدگري، آهنگري، قلمزني و ...
4- هنرهاي سفالي : شامل ساخت انواع ظروف سفالي، سفال بام و پيكرههاي سفالي و ...
5- هنرهاي غيربومي : كه از طريق مهاجرتها و يا آموزشهاي گوناگون توسط مؤسسات و سازمانهاي مختلف از مناطق ديگر بدين سو آمده و جايگاه خود را يافته. از جمله : سوزن دوزي، خاتم كاري، صدف كاري، نقاشي شيشه، مكرومه بافي، قاليبافي، گبه بافي و .... استفاده از مواد و مصالح بوم آورد، خلق و بكارگيري نقوش بديع و غالباً ذهني با شخصيت فرهنگي منطقه، بهرهمندي از فنون ساده اما قوام يافته، نمايش اصالت موجود در فرهنگ مردم منطقه بر روي آثار هنرهاي سنتي، از جمله : شاخصهاي جذاب و قابل توجه صنايع دستي استان مازندران ميباشند.
صنايع دستي استان مازندران ـ چالشهاي پيشرو و راهكارها الف ـ چالشهاي پيشرو
1- ضعف و يا نبود دانش و شناخت كافي در باب مسايل مختلف صنايع دستي استان
2- كم توجهي و ضعف اعتقادي و استراتژيك به پژوهشهاي بنيادين و كاربردي در راستاي صنايع دستي استان
3- جاري نبودن تعامل سازمانها و مؤسسات ذيربط با دانشگاهها و مراكز آموزش عالي
4- ضعف در معرفي صنايع دستي استان
5- اقتصاد بسيار ضعيف هنرمندان صنايع دستي در شهرها و روستاهاي استان و بيم تغيير شغل و يا فراموش كامل كارگاههاي صنايع دستي
ب ـ راهكارها:
1- تغيير و تحول در راهبردهاي اعتقادي حاكم بر سازمانها و مؤسسات موجود در امر پژوهش صنايع دستي از وضعيت جانبي نگري به توجه حياتي و استراتژيك
2- تعامل و پيوند روزافزون سازمانها و مؤسسات اجرايي صنايع دستي با دانشگاهها و مراكز آموزش و پژوهش عالي
3- تلاش در جهت تأسيس بازارهاي مادر (در قالب شهرك و يا سايتهاي فرهنگي و هنري عرضهي محصولات) در شهرهاي بزرگ و بازارچههاي فرزند در شهرهاي كوچك
4- اعمال سياستهاي تشويقي و ترغيبي در جهت افزايش صادرات صنايع دستي به ويژه به كشورهاي همسايه و آسياي ميانه
5- تقويت زيرساختهاي فني و قانوني در جهت ترغيب و افزايش تجارت الكترونيكي محصولات صنايع دستي 6- تقويت و احياي كارگاههاي شاخص ولي رو به تعطيلي صنايع دستي در روستاها و شهرهاي استان
7- برگزاري كنفرانسهاي علمي ملي و بينالمللي با مشاركت دانشگاهها و مراكز تحقيقاتي كشور
8- تأسيس موزهي ويژهي ميراث روستايي در چند شهر بزرگ استان با مشاركت دانشگاهها و مراكز تحقيقاتي
9- تلاش در جهت معرفي هرچه بيشتر كيفي و كمي صنايع دستي استان از طريق نمايشگاهها، پايگاههاي اطلاعرساني اينترنتي، توليد و عرضهي فيلم و نرمافزارهاي مستند، همكاري پيوسته با صدا و سيما در توليد و پخش برنامههاي ويژه به صورت هفتگي و يا هميشگي
10- توجه عملي و اعتباري به انتشار منابع علمي و هنري در زمينهي صنايع دستي استان