شنبه 15 تير 1387-0:0

آمدن یا نیامدن خاتمی ؛ مسئله اين است

يادداشتي از:رضا مياندره - گرگان


این روزها آمدن یا نیامدن خاتمی برای رقابتهای انتخابات ریاست جمهوری دهم به یکی از مباحث اصلی وبلاگهای کشوری بدل شده است.

شخصا یکی از مخالفان آمدن خاتمی هستم و فکر می کنم اصلاح طلبان چهارسال دیگر را نیز باید در پستو بنشینند زیرا بنظر می رسد همای سعادت با آنان یار نخواهد بود. اما استدلال طرفداران آمدن یا نیامدن خاتمی چیست؟ برخی از آنها را فهرست می کنم:

الف: طرفداران آمدن خاتمی به عرصه رقابت ریاست جمهوری دوره دهم به این دلایل استناد می کنند:

١-خاتمی یک سرمایه ملی و دارای شخصیت قابل احترام بین المللی است و غیبت وی از صحنه داخلی به نفع نظام نیست

٢- اصلاح طلبان «استراتژی کاندیدای واحد» را برگزیده اند و خواهان ائتلاف بر روی یک شخصیت جامع می باشند و تنها کسی که می تواند این استراتژی را تعین بخشد شخص محمد خاتمی است

٣- حضور خاتمی موجب حداقل رسیدن اختلافات در جبهه اصلاحات می شود و این کم شدن اختلافات می تواند آنها را در پیروزیهای بعدی و فائق آمدن بر بحران جاری یاری رساند

۴- خاتمی با توجه به سابقه و محبوبیت خود تنها کسی است که می تواند شکست را بر احمدی نژاد تحمیل کند و پیروزی را برای اردوی اصلاح طلبان به ارمغان آورد

۵- خاتمی از معدود شخصیتهائی است که شورای نگهبان نمی تواند ایشان را رد صلاحیت کند و این امر باعث شکست استراتژی و سیاست دقیقه نود از سوی اصولگرایان همانگونه که در قبال آقایان دکتر معین و مهرعلیزاده در دوره قبل به موقع اجرا گذاشته شد  خواهد شد و آسودگی و آرامش را بر روند تبلیغاتی آنان حاکم می کند.

۶- با توجه به وضعیت بین المللی ایران و مشکلات بوجود آمده در روابط ایران با غرب درخصوص مسئله هسته ای ایران خاتمی تنها کسی است که می تواند ایران را نجات بخشد و این موضوع را که بعنوان یک تهدید ملی درآمده به ساحل آرامش هدایت کند همانگونه که در سال ٧۶ با آمدن خود تهدید قدرتهای خارجی را بلاموضوع کرد.   و....

ب: اما مخالفان آمدن خاتمی به عرصه رقابتهای ریاست جمهوری دهم چه عقایدی دارند:

١- خاتمی مرد خوبی است ولی این امر لزوما به معنای مناسب بودن وی برای ریاست جمهوری نیست. برخی معتقدند وی حد اکثر رئیس جمهور بدی نبود و به اصطلاح رئیس جمهور متوسطی بود.

٢- حضور خاتمی بیش ازآنکه باعث اتفاق نظر اصلاح طلبان شود باعث اتفاق نظر اصولگرایان بر روی احمدی نژاد شده و با آمدن آقای خاتمی دیگر نامزدهای اصولگرایان انصراف داده و بر روی احمدی نژاد اتفاق پیدا می کنند و ناخواسته ۴ سال دیگر را هم سیاست ایران باید با جناب آقای احمدی نژاد سر کند

٣- آمدن آقای خاتمی به بحران جانشینی دامن زده گو این که در کشور قحط الرجال است. سیاستی که باعث شکست هاشمی در دوره  قبلی شد. از سوی دیگر بروز احساس پدرخواندگی سیاسی از سوی جریانات سیاسی چپ صحنه سیاست را به عرصه قبیلگی تنزل داده اند و ریاست جمهوری را به عرصه رقابت روسای قبایل سیاسی تبدیل می کند.

۴- سرمایه ای که خاتمی در چند سال اندوخته است در جریان انتخابات و رقابتها و نقد عملکرد هشت ساله وی در جریان رقابتها یک شبه به باد تاراج رفته و مشابه نقش هاشمی در حال حاضر(کسی از دولتی ها به حرفش گوش نمی دهد) و با توجه به ویژگیهای روانشناسی سیاسی خاتمی- این سرمایه ملی مجبور به کنج نشینی و انزوای سیاسی می شود.

۵- برخی معتقدند جامعه ایرانی دارای یک بیماری مزمن سیاسی است و آمدن وی درحقیقت نه تنها این بیماری را بهبود نمی بخشد بلکه به آن دامن می زند

۶- آمدن خاتمی که از ترس فیلتر شدن و ردصلاحیت شدن کاندیداهای اصلاح طلب می باشد به معنای آن است که اصلاح طلبان در سناریوی اصولگرایان درحال بازی هستند و این رقیب است که کاندیدای اصلاح طلبان را مشخص کرده است نه خود اصلاح طلبان

٧- دولت دهم با ریاست هرشخصی بجز احمدی نژاد وارث تمام مشکلات و نارسائی ها دولت نهم می باشد و بهمین دلیل آمدن خاتمی به معنای به دوش کشیدن مشکلات دیگران است.مضافا اینکه خاتمی نیروی کافی نیز ندارد.

٨- خاتمی توانائی مقابله انتخاباتی و تبلیغاتی با احمدی نژاد و تیم اصولگرایان را ندارد و بخاطر حجب ذاتی و همچنین دست بالاتر داشتن احمدی نژاد در نقد دولت قبل از خود- قادر به شکست احمدی نژاد نیست و باید فرد جدید و به اصطلاح پاک بیاید

٩-  و دست آخر اینکه نقش خاتمی در سیاست ایران بجای رییس جمهور شدن باید به "رئیس جمهور ساز شدن" ارتقاء یابد. نقش وی باید همانند جایگاه حاج آقا مهدوی کنی و یا آقای ناطق نوری در جناح راست مورد بهره برداری قرار گیرد.

البته همه مطالب را نتوانستم فهرست کنم و بقول بیدل دهلوی

ای بسا معنی که از نامحرمی های زبان --- با همه شوخی مقیم پرده های راز ماند(miandareh)