سه شنبه 1 مرداد 1387-0:0
جاده هاي شلوغ
يك توضيح ،يك اي ميل و يك يادداشت درباره ترافيك كلافه كننده در مازندران
مازندنومه:چند سال پيش بود كه در روزنامه اي خواندم 24 سال از عمر تهراني ها پشت چراغ قرمز تلف مي شود!
اين نكته در ذهنم باقي ماند تا اين كه اوايل دهه هفتاد دانشجوي يكي از دانشگاه هاي تهران شدم.
چهار سال و اندكي بيشتر(اندكي را سه سال محاسبه كنيد) در تهران ماندم و پشت چراغ هاي قرمز و ترافيك خيابان هاي پاي تخت عمرم تلف شد!
به مازندران كه برگشتم خدا را شكر كردم كه مرا از ترافيك وشلوغي و غربت رهانيده است؛اما دير زماني نگذشت كه اينجا را نيز چون آن جا يافتم!تنها از غربت رهايي پيدا كرده بودم و ترافيك وشلوغي تهران به مازندران نيز سرايت كرده بود.
اين روزها استان ما دربند ماشين هاي رنگارنگ گرفتار شده است.بايد بپذيريم كه همه ما اسير دود وآهن شده ايم و در دام صنعت نفس مان به تنگ آمده است.
اين روزها اگر به جنگل و دريا و كوه هم كه بروي بايد در صف انبوه ماشين هاي عبوري معطل بماني و با اعصاب داغان گردشت را آغاز كني و به پايان برساني؛شهر كه جاي خود دارد!
جاده ها پر از خودرو،خيابان ها لبريز از ماشين،كوچه ها وپاركينگ ها نيز جاي سوزن انداختن ندارند!نفس شهر به شماره افتاده است.
اما در زير دو مطلب داريم: نخستين را يكي از مخاطبان ما از محمودآباد براي ما فرستاده است.مطلب دوم نيز يادداشت روزنامه محلي بشيرمازندران درباره ترافيك ساري است.
--------------------
1-
مطلبی را خواستم به گوش شهردار و رئیس شورای شهر محمود اباد برسانیم و آن اینکه شهر محمود اباد (به خاطر نزدیکی به تهران البته از جاده هراز)در ایام اخر هفته و در تعطیلات مسافران زیادی را به سمت خود می کشاند که این مشکلاتی را برای مردم ایجاد می کند .
چرا که به دلیل عدم شهر سازی مناسب و عدم بلوار بندی و نبودن کمربندی در این شهر شاهد ترافیک سنگین در این شهر هستیم که این حتی مراجعه مردم بومی را به مراکز خرید با مشکل مواجه کرده است و حتی رانندگان تاکسی در این ایام کار نمی کنند.
مشکل اساسی تر این که شهرداری با کمک نیروی انتظامی به خاطر کم کردن بار ترافیکی ؛مسیر ماشینها را از خیابان جنب کارخانه گونی بافی( معروف به خط انتظاری) انتخاب کرده تا انواع ماشینهای سبک و سنگین و حتی ماشسنهایی با چندین تن بار باید از این خیابان عبور کنند که حرکت این ماشینها باعث ترک برداشتن دیوارها و سقف خانه های مردم شده است.
متاسفانه تا کنون پیگیریهای ساکنین محله (اهو محله) از مسولین شهر به جایی نرسیده است. سوال من از شهردار و رئیس شورای شهر محمود اباد این است که چطور از یک خیابان که برای دسترسی محلی از ان استفاده میشود باید هزاران ماشین سبک و سنگین از ان عبور کند که این باعث شده تا اهالی محل با مشکلات زیادی مواجه بشوند؟
ایا فردا روزی اگر تصادفی در این محل رخ دهد مسولین شهر جوابگو هستند؟اگر دانش اموزی با خودرویی تصادف کند کسی جوابگو می باشد؟ چرا که این رفت و امد ماشین ها از چند سال پیش شروع شده و تا حالا ادامه دارد.
ای کاش عکسی از این محل داشتم و قضاوت را به خودتان واگذار می کردم. چرا نباید فرماندار،شهردار و سایر مسولین شهر فکری به حال این قضیه داشته باشند؟ اگر هم مسولین شهر بخواهند بگویند این قضیه صحت ندارد ،نمونه اشکار ان خانه تازه ساخته ما در نزدیکی مدرسه راهنمایی (اهومحله) می باشد که دیواره های ان ترک برداشته است. البته این مشکل تمام ساکنین محله (اهو محله) محمود اباد می باشد که گوش هیچ مسئول شهری طاقت شنیدن این مشکلات را ندارد.
------------------------
2-
از تعطيلات عيد نوروز سال جاري تاكنون به دليل هجوم انواع وسائط شخصي و عمومي به محورهاي مو اصلاتي مازندران مسوولين استاني و كشوري كنترل ترافيك و عبور و مرور دستها را بالا برده و تقريبا شكست را پذيرفته اند.
در هجوم مسافران به مازندران در تعطيلات خردادماه سردار رويانيان معاون حمل و نقل و راهنمايي و رانندگي نيروي انتظامي و در تعطيلات دو روزه اخير نيز سرهنگ كيوان پور فرمانده پليس راه مازندران اجراي محدوديتهاي ترافيكي محورهاي سه گانه مازندران يعني چالوس، هراز و فيروزكوه را پاسخگو ندانسته اند به دليل ازدياد اتومبيل در اين جاده فاصله بعضا چهار ساعته تهران _ شمال بعضا بين 10 تا 15 ساعت پيموده شد و مردمي كه براي استفاده از تعطيلات چند روزه راه سفر به شهرهاي شمالي را برگزيدند مجبور شدند چه در زمان رفت و چه در زمان بازگشت رنج ترافيك چندين ساعته را در جاده ها بجان بخرند.
طبق آماري كه مقامات مسوول اعلام كرده اند در تعطيلات اخير دو ميليون نفر از محورهاي سه گانه وارد مازندران شدند اين در حالي است كه وضعيت فيزيكي جاده هاي شمال تغييري نكرده است و هر يك از مسوولين ذي ربط نيز فقط به بيان دردها مي پردازند پليس راه خود را مسوول كنترل عبور و مرور مي داند مسوولين راه و ترابري از كمبود اعتبار براي تعريض و اصلاح جاده ها مي گويند و سازمان گردشگري از نبود زير ساختهاي لازم براي پذيرايي 10 ميليون مسافر به استان گله مند است.
در حالي كه استانهاي شمالي كشور بويژه مازندران كار سرويس دهي به نيمي از جمعيت كشور را كه براي گذران اوقات فراغت وارد مازندران مي شوند و براي سفر به خراسان حداقل يك روز را در مازندران بيتوته مي كنند بر عهده دارند همچون استان خراسان يا اصفهان فاقد اعتبارات خاص و ويژه براي پذيرايي از اين خيل عظيم جمعيت هستند افزايش ترافيك، افزايش مواد غذايي گسترش ناهنجاريهاي اجتماعي تصادفات رانندگي منجر به مرگ از ثمرات هجوم مسافران به شهرهاي شمالي است و به همين خاطر بسياري از شهروندان شمالي آرزو مي كنند تعطيلاتي نباشد تا زندگي روزانه آنان مختل نگردد.
در حاليكه شهروندان خراسان و اصفهان و... ديگر شهرهاي مسافرپذير در انتظار رسيدن تعطيلات سرازير شدن مسافر لحظه شماري مي كنند زير ساختهاي گردشگري در استانهاي شمالي آنچنان ضعيف است كه جز دردسر و اخلال در زندگي عادي ثمر ديگري براي مردم اين خطه ندارد متأسفانه هنوز مسوولان عالي كشور شمال ايران را بخاطر همجواري با دريا و جنگل واجد تمامي امكانات مي پندارند و عليرغم پيگيريهاي انجام گرفته حاضر نيستند اعتبارات ويژه اي را براي عمران و آباداني اين استانها كه به كل كشور سرويس مي دهند اختصاص دهند.
هم اكنون در ساعاتي از روز ترافيك سنگين علاوه بر جاده ورودي به مازندران در شهرهاي بابل، قائمشهر، ساري، بهشهر، چالوس، رامسر حاكم است به نحوي كه اتومبيلها بيش از يك ساعت براي عبور از يك خيابان 1000 متري وقت صرف مي كنند و اين يعني افزايش مصرف سوخت، استهلاك اتومبيل، آلوده شدن محيط زيست، تصادف و درگيريهاي فيزيكي رانندگان، فرسوده شدن اعصاب و...
به راستي چرا نبايد براي پايان عمليات احداث كمربندي هاي ساري، بابل، بهشهر از اعتبارات ملي استفاده كرد چرا بايد مردم بابل و ساري تاوان پس بدهند و هر روز شاهد عبور صدها دستگاه تريلر و كاميونهاي سنگين از داخل شهر باشند؟
آيا بالا رفتن دستهاي مسوولين در مقابل غول ترافيك مشكلي از مشكل شهروندان مازندران را حل مي كند؟