شنبه 5 مرداد 1387-0:0

اتريش و يوسف ن‍ژاد وباقي قضايا

يك خبر  ويك يادداشت درباره انتقال پرسروصداي تيم راه آهن به مازندران


  استاندار مازندران با اشاره به اينكه عزم استاني براي انتقال باشگاه راه آهن به مازندران وجود دارد، گفت: پس از بازگشت راه آهن از اردوي خارج از كشور، جلسه‌اي با مديرعامل راه آهن و باشگاه برگزار مي‌شود تا تصميم نهايي گرفته شود.
  
 
سيد محمد كريمي از اقدامات جدي براي انتقال تيم فوتبال راه آهن به استان مازندران خبر داد.
وي به farsnews گفت: مسئولان استان در حال مذاكره با مسئولان راه آهن كشور هستند تا شرايط انتقال تيم فوتبال به مازندران فراهم شود.
استاندار مازندران در پايان گفت: ممكن است تعدادي از بازيكنان راه آهن براي حضور در استان مازندران رغبت نداشته باشند كه از آنها دعوت مي‌كنيم تا از شرايط استان ديدن كنند.
انتقال تيم‌هاي تهراني به شهرستان‌ها از تصميم‌هاي موكد دولت و سازمان تربيت بدني است و مازندران براي انتقال تيم راه آهن از هيچ كوششي دريغ نخواهد كرد. 
 

اما بشيرمازندران هم يادداشتي در همين زمينه منتشر ساخت.اين روزنامه محلي خطاب به يوسف نژاد-يكي از نمايندگان مردم ساري در مجلس و پي گير قضيه انتقال تيم راه آهن به مازندران- نوشت:

 انتقال تيم هاي پايتخت به استانها از كارهائيست كه دولت نهم براي پيدا كردن جايگاه تبليغات خود دست به اين اقدام زد تا با اين كار به اصطلاح به كمك ورزش استانها بپردازد ولي بر اساس بعضي از قرائن عملا ورزش استانها به قتلگاه برده مي شود.

مگر غير از اين است كه هر فرد و يا تيمي بايد بر اساس لياقتها و شايستگيهاي خود رشد كرده و به جايگاه ملي و بين المللي دست يابد؟مگر غير از اين است كه ورزشكاران بايد همت و حميت خود را بكار گرفته تا در ميادين ورزشي بدرخشند؟ مگر غيراز اين است كه مازندران سرآمد كشتي كشور است و بدون كشتي گير مازني، تيم ملي جايگاهي ندارد؟

مگر غير از اين است كه در ديگر ورزشها مازندراني ها باز حرفهائي براي گفتن دارند و اگر اسپانسرها و مديران دولتي كمك كنند مازندران علاوه بر كشتي در ديگر رشته ها حرف اول را مي زند؟ همانگونه كه الان در فوتبال، كاراته، واليبال، بسكتبــال و... جايگــاه ويژه اي نزد ورزش كشور دارد؟ مگر غير از اين است كه مسئولين همت خود را براي تيمهاي ورزشي مصروف نداشته و هميشه مي خواهند لقمه آماده را ببلعند؟

مگر غير از اين است كه دولت براي ورزش و ورزشكار و ورزشگاه مازندران تاكنون اقدام شايسته اي انجام نداده است كما اينكه يك استاديوم 15 هزار نفري پس از گذشت 20 سال از زمان خدا رحمتي سليم بهرامي هنوز خاك مي خورد و افتتاح نشده است؟

 پس چطور شد كه الان دولت حامي ورزش مازندران شد و مي خواهد تيم راه آهن را به ساري بياورد و به اصطلاح مازندران كه نه بلكه ساري داراي تيم فوتبال در مسابقات ليگ برتر كشور شود. خوب هر آدم منصف سياسي مي داند كه اين يك كار تبليغاتي است و براي خود مي خواهند بازار گرمي درست كنند در حاليكه اگر بخواهند تبليغات و بازار گرمي درست كنند بايد به دادتيمها و جوانان ورزشكار مازني برسند.

 متاسفانه در اين آشفته بازار سياسي آقاي مهندس يوسف نژاد نماينده محترم ساري در اين دام گرفتار و بخشي از وقت و انرژي خود را براي انتقال تيم راه آهن مصروف داشته اند كه معلوم نيست سهم سياسي تبليغاتي آقاي نماينده چند درصد است؟

از اينكه آقاي مهندس يوسف نژاد يك ورزشدوست است و قبل از نمايندگي هم به ورزش و ورزشكار علاقه مند و بخشي از راي ايشان نيز به همت كارها ارتباط دارد شكي نبايد كرد ولي آقاي يوسف نژاد بخوبي مي دانند كه اين يك كار عبث و بيهوده است كه ورزش مازندران را ناكام و ورشكسته و نابود خواهد كرد.

همكار ايشان آقاي حسن وفائي نماينده ملاير در خصوص انتقال تيم پاس به همدان مي گويند : از وقتي كه اين تيم را به همدان منتقل كردند تمام اعتبارات ورزشي استان را بلعيد و تاكنون 650 ميليون تومان از اعتبارات جاري تربيت بدني استان همدان براي تيم پاس هزينه شده است كه باعث تضعيف ساير تيم هاي ورزشي شده است.

جناب آقاي دكتر مهندس يوسف نژاد يك مقدار تفكر و تامل فرمائيد و نگذاريد يك اتفاقي بيفتد كه فقط بك بك آن نصيب جوانان مازني شود و بقيه اش همه دردسر و گرفتاري و قورت دادن بودجه ورزش استان باشد. آقاي مهندس! جنابعالي كه به فوت و فن ورزش آگاهي داريد اين تلاش را صرف تشكيل يك تيم جديد بنام ورزش مازندران و جوانان آن نمائيد. همانگونه كه علي پروين با تشكيل تيمهاي قدر، تيم جديد را وارد ميدان مي كند جنابعالي با اخذ سرمايه كافي از پايتخت و اسپانسرهائي كه در مركز استان همچون : صنايع چوب و كاغذ، آستان قدس، كشت و صنعت ، شهرداري ، نكاچوب، شركت برق، نيروگاه نكا و... وجود دارند تيم فوتبالي با جوانان اين منطقه ساخته و پرداخته نمائيد.

 بنظر مي رسد آنچه را كه لازم بود خدمتتان تقديم داشته و بقول معروف ما گفتيم ف شما رفتيد فرح آباد! و باز جهت مزيد اطلاع جنابعالي بخشهائي از مصاحبه آقاي صفائي فراهاني كه كاملا با ايشان آشنا و حرفهايش بايد براي شما سند باشد خدمتتان تقديم تا موضوع انتقال تيم راه آهن به ساري براي شما بيشتر روشن شود.

 ايشان در مصاحبه اي با روزنامه اعتماد ملي روز پنجشنبه 2 مرداد گفته است : نظر شما درباره واگذاري باشگاه ها به استان هاي مختلف چيست ؟ تا آنجا كه مي دانم، اين مساله با مقررات موجود همخواني ندارد؛ مگر آنكه قوانين موجود اصلاح شده باشد. منظورتان قوانين موجود در اساسنامه فدراسيون است؟

خير، منظورم قانون سازمان تربيت بدني است. تا آنجا كه مي دانم اگر بر فرض تيمي بخواهد از تهران به استان ديگري برود بايد مجوز اين انتقال از سوي اداره كل تربيت بدني تهران صادر شود. اين اتفاق در زمان انتقال باشگاه پاس از تهران به همدان نيفتاد و اداره كل تربيت بدني تهران انتقال را تاييد نكرد. اما سازمان تربيت بدني مستقل عمل كرد. بنابراين، مقررات در اين انتقال رعايت نشد.

شائبه دخالت دولت در فوتبال هم به وجود آمده است. از نظر ماهيتي اگر شخصي پيگير آن باشد، مي تواند اين مساله را ثابت كند چرا كه تيم ها متعلق به موسسه هاي دولتي هستند كه به يك موسسه دولتي ديگر واگذار مي شوند، ماهيت آن به دستور دولت مربوط مي شود. البته اين روش در كل، روش درستي نيست و نمي تواند باعث رشد فوتبال يك استان شود. فوتبال هر استان بايد بستر خودش را داشته باشد. هاكي در هند محبوب است و حتي در اين رشته قهرمان جهان مي شوند، آيا اگر تيم بايرن مونيخ را به هند ببريد، معنايش آن است كه فوتبال هند در دنيا به سطح اول خواهد رسيد؟

يعني با اين روش نمي توان باعث پيشرفت فوتبال شد؟ اصلاٌ، مثلا در ژاپن براي آنكه فوتبال در اين كشور ريشه بدواند، در سال 1980كارتون فوتباليست ها كه حتما آن را ديده ايد، باهزينه فدراسيون توليد شد. براي رشد فوتبال بايد سال ها روي آن كار كرد تا جا بيفتد و فوتبال به صورت ريشه اي در يك استان پا بگيرد. انتقال باشگاه ها به استان ديگر مانند تلقيح مصنوعي است و جواب مثبت نمي دهد و نتيجه حرفه اي به وجود نمي آيد.

 يكي از كارشناسان، واگذاري باشگاه ها به استان ها را عقبگرد 40 ساله فوتبال ايران ناميد، نظر شما در اين مورد چيست ؟ همانطور كه گفتم ، با اين ديدگاه، فوتبال رشد نمي كند. فوتبال كالا نيست كه بخواهيم آن را درسطح كشور توزيع كنيم. هيچ كجاي دنيا چنين مكانيسمي وجود ندارد كه بخواهيم باشگاه ها را توزيع كنيم. اين تفكرات دولتي است و قطعا نتيجه نمي دهد.

 مثالي براي شما مي زنم؛ نوزاد بعد از تولد و رشد به دبستان، دبيرستان و دانشگاه مي رود. نمي توانيم يك بچه 20 ساله به دنيا بياوريم و او را يك مرتبه راهي دانشگاه كنيم. در محافل محدود تصميم هايي مي گيريم كه شكل عوام فريبانه آن خوب است، اما از نظر مديريتي ناپخته است.