يکشنبه 3 شهريور 1387-0:0
این فصل را با من بخوان
مسئولان و دولتمردان بخوانند؛یادداشتی به مناسبت هفته ی دولت از:علیاکبر سبزیان، مسؤول مرکز مشاورهی حوزهی علمیّهی خراسان
برداشت اوّل:
هشتم شهریور، سالروز خاطرهی جانسوز و در عین حال خاطرهانگیزی است که تاریخ انقلاب اسلامی، هر گز آن را فراموش نخواهد کرد. سالگرد شهادت رئیس جمهور و نخستوزیر مکتبیای که سالها پس از کوچ شان همچنان رایحهی خوشِ حضورشان به مشام میرسد.
رایحهای آمیخته با معنویت، اخلاق، دینداری، خداباوری، مردمسالاری،خدمتگزاری، ساده زیستی، شجاعت، استقلال طلبی، بیگانه ستیزی، آخرتگرایی و دنیا گریزی و... که امروز بیش از گذشته به آن نیازمندیم. به تعبیر رهبر معظّم انقلاب «رجائی و باهنر، دو چهرهی نامدار، و در عین حال؛ معصومترین و خالصترین بازوان اسلام و انقلاب بودند.
اگر امروز، رجائی و باهنر، بودند و از آنها میپرسیدیم شما این مدل مدیریتی را از چه کسی الگوگرفتهاید، بیشک نام یک شخصیّت آسمانی را بر زبان میآوردند: امام علیّ بن ابیطالب(ع) آری! اگر رجائی و باهنر در دل ما ماندگار شدند و بردن نامِشان و اقتدا به روشِشان، افتخار دولتمردان و کارگزاران نظام مقدّس جمهوری اسلامی است، تنها به این خاطر است که آنها حرکت دولت را با مدل سیاستهای امیرالمؤمنین علی(ع) دنبال میکردند.
امروز هم اگر مدیران و کارگزاران نظام، به دنبال توفیقند، باید همان شیوه و مدل حکومتی علوی را پی جویی کنند. هفتهی دولت، فرصت مناسبی برای پرداختن به این مهمّ است.
برداشت دوّم:
تابلوهاي راهنمائي و رانندگي در جادهها ،هر يک پيام خاصّي دارند. برخي توجّه ميدهند و برخي اخطار. برخي ديگر نيز يادآوري کننده و تأکيدکنندهاند. تعدادي هم از راننده ميخواهند که خود را نسبت به وقوع هر گونه حادثة احتمالي پيش رو مجهّز سازد.
در واقع تمام اين تابلوها، دست در دست يکديگر، ميخواهند به گونهاي راننده را سالم به مقصد برسانند. « این فصل را با من بخوان»، همان تابلوهاي راهنمائي است امّا فرا روي دولتمردان وکارگزارانی که قصد دارند در مسير پرپيچ و خمِ خدمت به مردم و تصميمگيري براي نظام اسلامي حرکت کنند.
اين تابلوها، پيامهاي ابرمردي است که حکومت کوتاه 5 سالهاش- که همین میتواند درسهای فراوانی برای مدیران نظام اسلامی باشد – الگویی تمام عیار، برای همهی عدالتپیشگان وآزادگان عالم، به ویژه کارگزاران و مدیران نظام اسلامی است. اين تابلوها با پيامهاي خود ميکوشند، مسؤولان را در جهت پیمودن مسیر خدمتگزاری به ملّت ، یاری کنند. پس ... این فصل را با من بخوان
1- واجباتت را با اخلاص انجام بده! از کارهائي که به خدا اختصاص دارد و بايد با اخلاص انجام دهي، انجام واجباتي است که ويژة پروردگار است. پس در بخشي از شب و روز، وجود خود را به پرستش خدا اختصاص ده، و آن چه تو را به خدا نزديک ميکند، بيعيب و نقصاني انجام ده، اگر چه دچار خستگي جسم شوي. ( نهجالبلاغه/ نامة 53)
2- فراوان یاد قيامت کن ! تو بر نفس، مسلّط نخواهي شد، مگر با ياد فراوان قيامت، و بازگشت به سوي خدا. آن چه بر تو لازم است آن است که حکومتهاي دادگستر پيشين، سنّتهاي با ارزش گذشتگان، روشهاي پسنديدة رفتگان و آثار پيامبر(ص) و واجباتي که در کتاب خداست را ، همواره به ياد آوري و به آن چه ما عمل کردهايم، پيروي کني. ( نهجالبلاغه/ نامة 53)
3- مراقب هجوم شيطان باش! مبادا هرگز دچار خودپسندي گردي! و به خوبيهاي خود اطمينان کني، و ستايش را دوست داشته باشي، که اينها همه از بهترين فرصتهاي شيطان براي هجومآوردن به توست، و کردار نيکِ نيکوکاران را نابود سازد. ( نهجالبلاغه/ نامة 53)
4- خويشتندار باش! نيکوترين اندوختة تو بايد اعمال صالح و درست باشد. هواي نفس را در اختيار گير و از آن چه حلال نيست، خويشتنداري کن. زيرا بخل ورزيدنِ به نفس خويش، آن است که در آن چه دوست دارد، يا براي او ناخوشايند است، راه انصاف پيمايي. ( نهجالبلاغه/ نامة 53)
5- با خودسازي، مردم را تربيت کن! کسي که خود را رهبر مردم قرار داد، بايد پيش از آن که به تعليم ديگران بپردازد، خود را بسازد و پيش از آن که با حرفش تربيت کند، عملش تعليم دهنده باشد. ( نهجالبلاغه/ حکمت 73)
6- مردمي باش! بخشي از وقت خود را به کساني اختصاص ده که به تو نياز دارند، تا شخصاً به امور آنان رسيدگي کني، و در مجلس عمومي با آنان بنشين و در برابر خدايي که تو را آفريده، فروتن باش، و سربازان و ياران و نگهبانان خود را از سر راهشان دور کن تا سخنگوي آنان بدون اضطراب در سخن گفتن با تو گفتگو کند. ( نهجالبلاغه/ نامة 53)
7- با مردم روراست باش! هرگاه مردم نسبت به تو گمان بد کردند، عذر خويش را آشکارا با آنان در ميان بگذار و با اين کار از بدگماني نجاتشان ده، کــه ايـن کـار ريـاضتي بـراي خود سازي تو و مهرباني کردن نسبت به مردم است و اين عذرخواهي تو آنان را به حقّ واميدارد. ( نهجالبلاغه/ نامة 53)
8- با مردم مهربان باش! مهرباني با مردم را پوشش دل خويش قرار ده، و با همه دوست و مهربان باش. مبادا هرگز چونان حيوان شکاري باشي که خوردن آنان را غنيمت داني؛ زيرا مردم دو دستهاند: دستهاي برادر ديني تو ودستة ديگر همانند تو در آفرينش ميباشند. ( نهجالبلاغه/ نامة 53)
9- دربرخورد با مردم حوصله کن! به عدل و انصاف رفتار کنيد، به مردم در بارة خودتان حق بدهيد، پرحوصله باشيد و در برآوردن حاجات مردم تنگ حوصلگي نکنيد که شما گنجوران و خزانهداران رعيّت و نمايندگان ملّت و سفيران حکومت هستيد. ( نهجالبلاغه/ نامة 52)
10- به مردم دروغ نگو! با مردم تندخو مباش. به آنها دروغ نگو و به مردم به جهت اين که بر آنها حکومت داري، بي اعتنايي نکن. چرا که مردم، برادران ديني و ياري دهندگان در استخراج حقوق الهي ميباشند. ( نهجالبلاغه/ نامة 26)
11- به ملّت خيانت نکن! کسي که امانت الهي را خوار شمارد و دست به خيانت آلوده کند، خود و دين خود را پاک نساخته و درهاي خواري را در دنيا به روي خود گشوده. و در قيامت خوارتر و روسواتر خواهد بود و همانا بزرگترين خيانت، خيانت به ملّت و رسواترين دغلکاري، دغلبازي با امامان است. ( نهجالبلاغه/ نامة 26)
12- خشنودي خدا را با خشنودي مردم عوض نکن! خدا را براي را ضي نگه داشتن مردم، به خشم نياور. زيرا خشنودي خدا جايگزين هر چيزي است. اما هيچ چيز جايگزين خشنودي خدا نميشود. ( نهجالبلاغه/ نامة27)
13- بر مردم منّت نگذار! مبادا با خدمتهايي که انجام دادي، بر مردم منّت گذاري! يا آن چه انجام دادهاي بزرگ بشماري، يا مردم را وعدهاي داده، سپس خُلف وعده نمايي! منّت نهادن، پاداش نيکوکاري را از بين ميبرد، و کاري را بزرگ شمردن، نور حق را خاموش گرداند و خلاف وعده عمل کردن، خشم خدا و مردم را بر ميانگيزاند. ( نهجالبلاغه/ نامة 53)
14- به فکر مشکلات محرومان باش! همواره در فکر مشکلات محرومان باش. از آنان روي برمگردان. به ويژه امور کساني را از آنان بيشتر رسيدگي کن که از کوچکي به چشم نميآيند و ديگران آنان را کوچک ميشمرند و کمتر به تو دسترسي دارند. ( نهجالبلاغه/ ص583)
15- رعايت حال محرومان و طبقات پائين جامعه را بکن! خدا را! خدا را! در خصوص طبقات پايين و محروم جامعه، که هيچ چارهاي ندارند و عبارتند از زمين گيران، نيازمندان، گرفتاران و دردمندان. همانا در اين طبقة محروم، گروهي خويشتنداري کرده و گروهي به گدايي دست نياز برميدارند. پس براي خدا پاسدار حقّي باش که خداوند براي اين طبقه معيّن فرموده است. ( نهجالبلاغه/ نامة 53)
16- حقّ را به حقّ دار بده! حقّ را به صاحب حقّ، هر کس که باشد، نزديک يا دور، بپرداز. و در اين کار شکيبا باش و اين شکيبايي را به حساب خدا بگذار، گرچه اجراي حقّ مشکلاتي براي نزديکانت فراهم آورد، تحمّل سنگيني آن را با ياد قيامت بر خود هموار ساز، زيرا تحمّل آن پسنديده است. ( نهجالبلاغه/ نامة 53)
17- تا ميتواني با پرهيزکاران و راستگويان بپيوند و آنان را چنان پرورش ده که تو را فراوان نستايند و تو را براي اعمال زشتي که انجام ندادهاي تشويق نکنند، که ستايش بياندازه، خودپسندي ميآورد و انسان را به سرکشي واميدارد. هرگز نيکوکار و بدکار در نظرت يکسان نباشند. زيرا نيکوکاران در نيکوکاري بيرغبت و بدکاران در بدکاري تشويق ميگردند، پس هرکدام از آنان را بر اساس کردارشان پاداش ده. ( نهجالبلاغه/ نامة 53)
18- از خشم عمومي مردم بترس! مراقب خشم عمومي مردم باش! دوست داشتنيترين چيزها، در نزد تو در حقّ ، ميانهترين، و در عدل، فراگير ترين و در جلبِ خشنودي مردم، گستردهترين باشد، که همانا خشم عمومي مردم، خشنودي خواص(نزديکان) را از بين ميبرد، امّا خشم خواصّ را خشنودي همگان بياثر ميکند. ( نهجالبلاغه/ نامة 53)
19- مراقب مسؤولان دفترت باش! در امور نويسندگان و منشيان(مسؤولين دفتر)، به درستي بينديش و کارهايت را به آنان واگذار و نامههاي محرمانه که در بردارندة سياستها و اسرار توست، از ميان نويسندگان به کسي اختصاص بده که صالحتر از ديگران باشد، کسي که گرامي داشتن، او را به سرکشي و تجاوز نکشاند تا در حضور ديگران با تو مخالفت کند، و در رساندن نامة کارگزارانت به تو، يا رساندن پاسخهاي تو به آنان کوتاهي نکند و در آن چه براي تو ميستاند يا ازطرف تو به آنان تحويل ميدهد، فراموشکار نباشد. ( نهجالبلاغه/ نامة 53)
20- مراقب نزديکانت باش! و از همکاران نزديکت، سخت مراقبت کن، و اگر يکي از آنان دست به خيانت زد و گزارش جاسوسان تو هم آن خيانت را تأييدکرد، به همين مقدار گواهي قناعت کرده او را با تازيانه کيفر کن، و آن چه از اموال که در اختيار دارد، از او بازپس گير. سپس او را خوار دار و خيانتکار بشمار و حلقة بدنامي به گردنش بيفکن. ( نهجالبلاغه/ نامة 53)
21- ويژه خواري نکن! مبادا هرگز در آن چه که با مردم مساوي هستي، امتيازي بخواهي! از اموري که بر همه روشن است، غفلت کني؛ زيرا به هر حال نسبت به آن در برابر مردم مسؤولي و به زودي پرده از کارها، يک سو رود، و انتقام ستمديده را از تو باز ميگيرند. باد غرورت، جوشش خشمت، تجاوز دستت و تندي زبانت را در اختيار خود بگير، و با پرهيز از شتابزدگي و فروخوردن خشم، خود را آرامش ده تا خشم فرو نشيند و اختيار نفس در دست تو باشد. ( نهجالبلاغه/ نامة 53)
22- شتابزده عمل نکن! مبادا هر گز در کاري که وقت آن فرا نرسيده، شتاب کني! يا کاري که وقت آن رسيده، سستي کني و يا در چيزي که (حقيقت آن) روشن نيست، ستيزهجويي نمايي و يا در کارهاي واضح و آشکار کوتاهي کني! تلاش کن تا هر کاري را در جاي خود و در زمان مخصوص به خود انجام دهي. ( نهجالبلاغه/ نامة 53)
23- در انعقاد قراردادها و پيمانها دقّت کن! مبادا قراردادي را امضا کني که در آن براي دغلکاري و فريب راههايي وجود دارد، و پس از محکمکاري و دقّت در قرار داد نامه، دست از بهانهجويي بردار، مبادا مشکلات پيماني که بر عهدهات قرار گرفته، و خدا آن را بر گردنت نهاده، تو را به پيمان شکني وادارد، زيرا شکيبائي تو در مشکلات پيمانها که اميد پيروزي در آينده را به همراه دارد، بهتر از پيمان شکني است که از کيفر آن ميترسي و در دنيا و آخرت نميتواني پاسخگوي پيمان شکني باشي. ( نهجالبلاغه/ نامة 53)
24- در مقابله با دشمن، دورانديش باش! زنهار! زنهار! از دشمن خود پس از آشتي کردن. زيرا گاهي دشمن نزديکت ميشود، تا غافلگيرت کند، پس دورانديش باش و حسن ظنّ خود را متّهم کن( به دشمن سوء ظنّ داشته باش). ( نهجالبلاغه/ نامة 53)
25- در دسترس باش! هيچگـاه خود را از مردم پنهان نکن، که پنهان بودن رهبران، نمونهاي از تنگ خُلقي و کماطلاعي در امور جامعه ميباشد. نهان شدن از رعيّت، زمامداران را از دانستن آن چه بر آنان پوشيده است، باز ميدارد، پس کاربزرگ، اندک و کار اندک بزرگ جلوه ميکند، زيبا، زشت و زشت، زيبا مينمايد و باطل به لباس حقّ در خواهد آمد. ( نهجالبلاغه/ نامة 53)
26- از خداوند بزرگ، با رحمت گسترده و قدرت برترش در انجام تمام خواستهها، درخواست ميکنيم که به آن چه موجب خشنودي اوست، من و تو را موفّق فرمايد، که نز د او وخلق او، داراي عذري روشن باشيم . برخوردار از ستايش بندگان، يادگار نيک در شهرها، رسيدن به همة نعمتها و کرامتها بوده و اين که پايان عمر من و تو را به شهادت و رستگاري ختم فرمايد، که همانا ما به سوي او باز ميگرديم. ( نهجالبلاغه/ نامة 53)
(sabzian110@yahoo.com)