شنبه 9 آذر 1387-0:0
امير ِ آبادي ها
نگاهي کوتاه به شهر اميرکلا-جعفر اسحاقى تيموري
اَميرْ كَلا، شهر كوچكى از توابع شهرستان بابل واقع در استان مازندران. اين شهر در شمال شهر بابل و در 43 كيلومتري غرب ساري بر سر راه اصلى بابل به بابلسر قرار گرفته است ( فرهنگ جغرافيايى ايران، 3/26؛ آمارنامه، 1372ش، 71).
امير كلا در 52 و 40 طول شرقى و 36 و 36 عرض شمالى در دشت پازوار واقع است و از سطح دريا 9 متر پايينتر قرار دارد (پاپلى، 69؛ فرهنگ جغرافيايى آباديها...، 28/54). آب و هواي آن معتدل و مرطوب است ( فرهنگ جغرافيايى ايران، همانجا). رودخانة بابل در غرب اين شهر جريان دارد ( شناسنامه...، 4/11).
نام امير كلا احتمالاً به امير پازواري - از شعراي نامدار مازندران- منسوب است و بنابر قولى مدفن او نيز در همين جاست (شايان، 1/269).
امير كلا در اواسط دورة قاجاريه قريهاي آباد، و داراي زمينهاي حاصلخيز و پر محصول بود و درختان گردو، مركبات و گلهاي ابريشم بر همه جاي اين آبادي سايه انداخته بود (اورسل، 326). بيشتر جهانگردان در سفر به مناطق ساحلى شمال ايران كه در اين دوره از امير كلا عبور كردهاند، مىنويسند كه اين قرية بزرگ و آباد نيم فرسنگ طول دارد، از توابع بارفروش (بابل) به شمار مىآيد و در اختيار شيخالاسلام آن شهر است. در اين قريه خانههاي سفالپوش به رنگ سبز، راسته بازار با دكانهاي بسيار، چند تكيه و مسجد، حمام قديمى و ميدان بزرگ وجود دارد و از مراكز مهم كشت باقلا، كدو و كنف بهشمار مىرود (نامى، 116؛ اعتمادالسلطنه، 1/261-262؛ مكنزي، 86؛ اورسل، همانجا).
شهرداري اميركلا در 1332ش تأسيس شد و هماكنون اين شهر داراي 13 محله به نامهاي بندركلا، چهلستون، دباغ محله، چوپان محله، جده خانهسر، ماهى كلاي اول، حاج كلاي رودبار، گاوزن كلا، درزي كلا، ديوكلا، ملامحله، شهابدين كلا و لكدان است ( فرهنگ جغرافيايى آباديها، همانجا).
جمعيت اميركلا مطابق سرشماري سال 1370ش، 595 ،20نفر شامل 498 ،10مرد و 097 ،10زن بود كه از 330 ،4 خانوار تشكيل مىشد. اين جمعيت نسبت به سال 1365ش 4/2% افزايش را نشان مىدهد ( آمارنامه، 1371ش، 72، 86). جمعيت رو به افزايش امير كلا در 1371ش، 089 ،21نفر بوده است (همان، 72).
مطابق سرشماري سال 1365ش بيش از 9/2% از جمعيت اميركلا در سن كمتر از يك ساله بودند و 7/68% جمعيت 6 ساله به بالا باسواد بودند كه اين نسبت در بين مردان 8/73% و براي زنان 6/63% بوده است. 36% از كل جمعيت 10 ساله به بالا در اين شهر (672 ،4 نفر) به ترتيب در بخش كشاورزي، دامپروري، شكار، جنگلداري و ماهىگيري (مجموعاً 6/15%)، صنعت (6/16%)، گروه عمدة ساختمان (9/7%) و بقيه در ديگر گروهها اشتغال داشتند ( سرشماري...، 18). آب كشاورزي براي زمينهاي اين شهر از رودخانة بابل و چاه تأمين و مىشود. مهمترين محصولات كشاورزي امير كلا پنبه، صيفى، غلات، سبزيجات و حبوبات است ( فرهنگ جغرافيايى ايران، همانجا).
هفته بازار كه از گذشتههاي دور همواره در اين محل برپا مىشد، هنوز هم در روزهاي جمعه متداول است (همانجا).
طبق آمار سال 1365ش، 1/99% خانوارهاي معمولى ساكن اين شهر از برق، 5/79% از آب لولهكشى و 3/7% از تلفن استفاده مىكردند. سوخت عمدة مصرفى خانوار (7/97%) براي پخت و پز، گاز (مايع) و براي ايجاد گرما (7/54% خانوارها) نفت سفيد بوده است( سرشماري، 19). مردم اين شهر مسلمان و شيعهاند و با گويش مازندرانى تكلم مىكنند ( فرهنگ جغرافيايى ايران، همانجا).
از آثار تاريخى اين شهر يك مسجد، حمام قديمى و تكيهاي را مىتوان نام برد (ستوده، 258).
مآخذ:
آمارنامة استان مازندران (1371ش)، سازمان برنامه و بودجة استان مازندران، تهران، 1372ش؛ همان (1372ش)، 1374ش؛
اعتمادالسلطنه، محمد حسن، مرآة البلدان، بهكوشش عبدالحسين نوايى و هاشم محدث، تهران، 1364ش؛
اورسل، ارنست، سفرنامه، ترجمة علىاصغر سعيدي، تهران، 1353ش؛
پاپلى يزدي، محمدحسين، فرهنگ آباديها و مكانهاي مذهبى كشور، مشهد، 1367ش؛
ستوده، منوچهر، از آستارا تا استارباد، تهران 1366ش؛
سرشماري عمومى نفوس و مسكن (1365ش)، نتايج تفصيلى، شهرستان بابل، مركز آمار ايران، تهران، 1367ش؛
شايان، عباس، مازندران، تهران، 1336ش؛ شناسنامة شهرهاي كشور (1364ش)،
استان مازندران، مركز آمار ايران، تهران، 1365ش؛
فرهنگ جغرافيايى آباديهاي كشور (ساري)، سازمان جغرافيايى نيروهاي مسلح، تهران، 1370ش؛
فرهنگ جغرافيايى ايران (آباديها)، استان دوم، دايرة جغرافيايى ستاد ارتش، تهران، 1329ش؛
مكنزي، چارلز فرانسيس، سفرنامة شمال، ترجمة منصورة اتحاديه، تهران، 1359ش؛
نامى، ابراهيم، سفرنامة استرآباد و مازندران و گيلان، بهكوشش مسعود گلزاري، تهران، 1355ش.