جمعه 15 آذر 1387-0:0

پژوهش و پژوهش محوري؛از شعار تا واقعيت

يادداشتي به بهانه هفته پژوهش- محمد تیموری


 اينک که در آستانه نهمين دوره بزرگداشت هفته پژوهش قرار داريم با نگاهي تحليلي وضعيت فعلي و واقعيتهاي موجود پژوهش در ايران را به نقد كشيده و در چند کلام تحليل خود را متوجه برخي پيامدهاي منفي حاصل از عدم توجه به وضعيت پژوهش و محققان معطوف مي نمايم.

در آستانه هفته بزرگداشت پژوهش در کشور و در حالي که برخي از مسوولان با خوشحالي از بودجه يک درصدي پژوهش سخن به ميان مي آورند و شعار تکريم پژوهشگران را سر مي دهند نگاه به برخي از واقعيتها نشان مي دهد که پژوهش و پژوهش محوري چندان مورد تکريم قرار نمي گيرد.

 بررسي علمي و دقيق بودجه صرف شده پژوهش به طور کلي در استان مازندران نشان داده است که در سال گذشته تنها 18 صدم درصد به پژوهش اختصاص يافته است و در ديگر استانها نيز با کمي تغيير وضع به همين منوال است.

 از طرف ديگر مديران دستگاههاي اجرايي که مي گويند بدون پژوهش تصميم گيري نکنيم، در عمل در جلسات مهم تصميم گيري، مدير بعضا کم سواد نيم ساعت حرف مي زند اما به متخصص و پژوهشگر تنها چند دقيقه کوتاه و در حد حداکثر دو سه دقيقه فرصت داده مي شود که صحبت کند و نظر بدهد و سرانجام تصميمي ديمي و خلق الساعه و بدون کار کارشناسي گرفته مي شود که بعضا در اجرا با مشکل مواجه مي شود.

در موقعي که نيز مي خواهيم از پژوهشگر تجليل کنيم با دادن دو يا سه سکه ناقابل ازآنان تقدير مي کنيم در حاليکه در بين پژوهشگران دانشگاههاي دولتي و يا برخي مراکز تحقيقاتي دولتي دانشمنداني هستند که در سطح جهان مطرح مي باشند و تنها به دليل عشق و علاقه اي که به ميهن عزيز دارند اقامت در کشور را برگزيده اند و عمرشان را صرف پژوهش در جهت پيشرفت کشور و تعليم جوانان و آينده سازان مي کنند.

اما اگر قرار بود مثلا از يک ورزشکار تجليل کنيم جايزه ده ها ميليوني براي او در نظر مي گرفتيم و اتومبيل گران قيمت به وي هديه مي کرديم. متاسفانه هنوز كاستيهاي بسياري به چشم مي خورد كه اين كاستيها پيامدهاي منفي بي شماري از جمله كندي در توسعه يافتگي و نيز از دست دادن متخصصان (فرار مغزها) را به دنبال خواهد داشت.

امروزه در گستره جهان نبردي خاموش و آرام در عرصه فكر و فرهنگ بين كشورهاي توسعه يافته و جوامع در حال توسعه استمرار دارد. در اين نبرد نابرابر و نامرئي، بازنده محتوم كشورهاي جهان سوم و برنده و پيروز كشورهاي توسعه يافته مي باشند. رمز كاميابي و موفقيت كشورهاي توسعه يافته را بايد در توجه جدي به مقوله پژوهش و جذب بي دردسر سرمايه هاي انساني جوامع ديگر دانست.

امروزه تقديس پژوهش و تكريم پژوهشگر عامل ربايش مغزها و جذب متفكران و انديشمندان جهان شده است. در ايران نيز به دليل عدم توجه به پژوهش و عدم بهره گيري كاربردي از نتايج پژوهشهاي انجام شده و بويژه نداشتن ساختار منظم پژوهشي، پديده شوم از دست دادن دانشمندان و پژوهشگران با شدت هرچه تمامتر ادامه داشته است بطوريكه گفته مي‌شود ايران بالاترين رقم فرار مغزها در جهان را به خود اختصاص داده است.

طبق آمارهاي منتشره در سال 82 تعداد فيزيكدانان برجسته ايراني مقيم خارج کشور دو برابر فيزيكدانان متخصص ايراني داخل کشور و به همين ترتيب تعداد پزشكان ايراني مقيم فقط در اروپا دو برابر پزشكان شاغل در كشور هستند . توجه به اين آمارها و واقعيتهاي موجود در عرصه هاي جهاني نشانگر آن است كه كشورهاي توسعه يافته، ربايش سرمايه هاي فكري جوامع ديگر را در سر لوحه استراتژيهاي سياسي خود قرار داده و تلاش مي كنند تا با يك جنگ پنهان، كفه ترازو را همچنان به نفع خود سنگين داشته و از ظهور قدرتهاي صنعتي جديد جلوگيري نمايند.

 به عقيده نگارنده عوامل ذيل مي توانند در توسعه فرهنگ پژوهش محوري و نيز حفظ نخبگان موثر باشند البته مشروط بر اينکه نگرش مثبت و حوصله و استمرار را فراموش نکنيم !

1- ايجاد ساختار منظم و منسجم مديريت پژوهش و بهسازي مستمر آن.

2- تنوع بخشيدن به منابع مالي در زمينه تحقيقات و اختصاص عادلانه بودجه هاي تحقيقاتي به بخشهاي مختلف آموزشي و تحقيقاتي.

 3- تقويت اعتماد به تحقيق و ارزشمندي نتايج آن نزد تصميم گيرندگان و مسوولين ذيربط.

4- ايجاد سازوكارهاي مناسب جهت مشارکت هر چه بيشترتوليدكنندگان و مصرف كنندگان پژوهشها در تمام طول اجراي پروژه هاي تحقيقاتي.

 5- ايجاد سازو كارهاي مناسب جهت حل مشكلات اقتصادي، معنوي و فرهنگي متخصصان و محققان به منظور تشويق آنهابه عدم مهاجرت به كشورهاي توسعه يافته.

 6- اشاعه يافته هاي پژوهشي و سهولت دستيابي به نتايج آن توسط متقاضيان واقعيت اين است كه در كشور ما هنوز عزم ملي براي پژوهش بوجود نيامده است و حتي تلاشها و نگرشهاي فعلي نيز جوابگوي نيازهاي تحقيقاتي نمي باشد.