سه شنبه 17 دی 1387-0:0
معماي ناپايداري توسعه در كلاردشت
يادداشتي از:كوروش برارپور، پژوهشگر منابع طبيعي،متولد کلاردشت
براساس نظريههاي علمي جديد، توسعهاي پايدار است كه نيازهاي نسل امروز را بدون كاستن يا فدا كردن توانمنديهاي نسل فردا تامين كند.
درحاليكه توسعه پايدار به بالندگي پويا و رشد متوازن و همزمان 4 گروه سرمايه انساني، اجتماعي، اقتصادي و طبيعي تاكيد دارد اما در كشور ما همسان انگاري متغيرهاي اساسي و مرتبط با توسعه، با مفاهيم نامرتبط با توسعه(همچون همسانانگاري گردشگري طبيعي با فعل اعياننشيني)، سبب شده تا سياستهاي ارزشمندي همچون سرمايهگذاري، با تاخيرهاي زماني، منجر به تهيسازي سرمايههاي كليدي شود كه تبعات اجتماعي انكارناپذيري را بهدنبال دارد.
منطقه كلاردشت در غرب استان مازندران نمونه بارز اين مدعاست. اين مقاله بخش كوچكي از يافتههاي مطالعهاي را ارائه ميكند كه با رويكردي سيستمي و بر پايه هرمنوتيك انتقادي به تشريح علتها، عوامل و چگونگي شكل گيري فرآيند «تخريب محيط زيست و جنگلها» و پيامدهاي ناشي از آن در سامانههاي مديريت شهري اين منطقه استثنايي از كشورمان ميپردازد.
1. سرمايهگذاري يا تهيسازي سرمايهها؟
دركشور ما بهعنوان يك كشور بد توسعهيافته (و نه درحال توسعه!) غالبا نگاه صرف اقتصادي به توسعه كه معمولا با بلوف سرمايهگذاري همراه است، به تهيسازي سرمايههاي محلي در مناطق مختلف با جاذبههاي گردشگري طبيعي، همچون كلاردشت منجر ميشود. به سخني ديگر سياستگذاران كلان كشور ما كمتر به ابعاد انساني، اجتماعي و طبيعي(زيست محيطي) توسعه توجه ميكنند كه اين پديده سبب ظهور «چرخه تخريب محيط زيست» در برخي از مناطق كشورمان شده است.
2. چرخه تخريب محيط زيست
نظريه «چرخه تخريب محيط زيست» كه توسط يكي از صاحبنظران در حوزه توسعه پايدار ارائه شده است، ميگويد: تخريب محيط زيست سبب تهيسازي سرمايهها ميشود، تهيسازي سرمايهها معادل نابودي فضاي عملياتي كره زمين است، نابودي فضاي عملياتي موجب فقرزايي، كمبود منابع و در نهايت روند نزولي ابعاد انساني، اقتصادي و اجتماعي توسعه و نابودي محيطزيست ميشود، وجود اين چرخه سبب نارضايتي مردم ميشود؛ نارضايتي مردم سبب بروز اختلال در كسب و كار، اقتصاد، نظامهاي اجتماعي و در نهايت سبب ايجاد اختلال در امنيت ملي جوامع ميشود.
3. كلاردشت در گذر تخريب
اگرچه طرح توسعه كلاردشت در زمانهاي پيش از انقلاب نيز مطرح بود اما پس از پيروزي انقلاب اسلامي و براساس توصيه يكي از دلسوزان كشورمان به سرمايهداران داخلي در ارديبهشت 1370، مبني بر انتقال سرمايه خود به منطقه كلاردشت بهمنظور توسعه جاذبههاي گردشگري آن، خيل عظيمي از سرمايههاي آنها به كلاردشت گسيل شد. اين در حالي بود كه پيش از آن، هيچگونه مطالعه امكان سنجياي درخصوص توريستي شدن كلاردشت صورت نگرفته بود! البته صاحبان سرمايه، نه با هدف سرمايهگذاري در صنعت گردشگري بلكه با نگاه اعياننشيني به جاذبههاي گردشگري منطقه و با اهداف سودامنشانه، به خريد و فروش زمينهاي مردم كلاردشت مبادرت كردند.
از طرفي طرحها و طرحهاي سريالي نيز همچون: طرح آزادراه تهران- شمال، طرح خروج دام از جنگل، طرح واگذاري اراضي ملي و جنگلي به كارمندان دولت، طرح استخراج سنگ از معدن برير در رودبارك، طرح ساخت نيروگاه آبي در سياه بيشه، طرحهاي بهرهبرداري بيرويه از جنگلها توسط پيمانكاران رسمي و تصرف تپههاي مشرف به شهر كلاردشت توسط وزارت مسكن و شهرسازي، طي 22 سال گذشته توسط دستگاههاي دولتي تصويب شد كه به موجب آنها حدود 10 هزار هكتار (معادل يك هفتم مساحت كشور بحرين و يا معادل كل مساحت كشور سنگاپور) از اراضي ملي و جنگلي كلاردشت، غرب مازندران و البرز مركزي به ازاي هر متر مربع، 100 تومان(1000ريال) و يا گاهي مجاني، به افراد يا دستگاههاي ويژه واگذار ميشد! ناگفته نماند، اين حجم از واگذاريها و الگوهاي تصميمگيري طي 22 سال گذشته تاكنون، تنها با مدلهاي تصميمگيري فتحعليشاه قاجار قابل شبيهسازي است كه منجر به شكلگيري اقتصاد مبتني بر دلالي در آن منطقه شده است.
4. چگونگي شكلگيري اقتصاد دلالي در كلاردشت
در كشورهاي با رويكردهاي درون نگر به اقتصاد(همچون كشورما) كه معمولاً با هدف حمايت از توليدكننده(بخش عرضه كالا) يا به قصد پشتيباني از مصرفكننده(بخش تقاضاي كالا) همراه است، تعادل عرضه و تقاضا در اقتصاد بههمخورده و مدل كلي عرضه و تقاضاي كالا در بازار كامل در اينگونه از كشورها رفتارهاي آشوب گونه را از خود به نمايش ميگذارد. با اين منطق، مدل تشريحي عرضه و تقاضاي زمين(خريد و فروش زمين) دركلاردشت بهصورت زير
قابل تحليل است:
«سياستهاي حمايتي مستقيم و غيرمستقيم دولتهاي مختلف در سالهاي 1370 به بعد
(و تاكنون)، براي فروش زمين دركلاردشت كه بهصورت تغييركاربري آسان و غالبا غيرقانوني در برابر دريافت وجه، صدور سند و ارائه مجوز براي زمينهاي كشاورزي مردم بومي يا اراضي جنگلي واگذار شده توسط دولتها متجلي شده، سبب عرضه بيشتر زمين توسط بوميان منطقه و در نتيجه كاهش قيمت زمين در كوتاهمدت شده است.
كاهش كوتاهمدت قيمت زمين از يكسو و سياستهاي پنهان مبتني بر رانت، براي افزايش تقاضاي زمين در آن منطقه از سوي ديگر (كه از طريق ايجاد شايعه رونق اقتصادي و در قالب چاپ آگهي يا پخش پيامهاي بازرگاني و بهصورت بسيار گسترده در رسانههاي ارتباط جمعي صورت ميپذيرفته و هنوز ادامه دارد)، سبب افزايش تقاضا براي خريد زمين در كلاردشت شده است. اين افزايش تقاضا در پويايي بازگشتي، سبب افزايش مرحلهاي يا پلهاي قيمت و درنهايت عرضه بيشتر زمين توسط بوميان آن منطقه شده كه در نهايت، سبب تخريب محيط زيست محلي و برهمزدن آمايش سرزمين ناحيهاي شده است.»
5. تحليل پوياييهاي تخريب محيطزيست در كلاردشت
اگرچه تحليل مقدماتي بالا، بنيانهاي چرخه تخريب محيطزيست در كلاردشت را پايهريزي ميكند اما پيش از پرداختن به پيامدهاي پسينآن، به تشريح علتهاي پيشين
شكل گيري اين پديده اقتصادي- اجتماعي، پرداخته ميشود.
الف) علتها:
تحليل سازوكار حاصل از پوياييهاي تقاضا براي خريد زمين در كلاردشت نشان ميدهد: تشويق همراه با بلوف براي سرمايهگذاري در آن منطقه، جهت توسعه گردشگري طبيعي از يكسو و ظهور رانتهاي اقتصادي و اطلاعاتي كه ريشه در مديريت متكي بر نفت در كشورمان دارد، ازسوي ديگر (و همچنين جاذبههاي گردشگري منحصر به فرد منطقه كلاردشت)، سبب آشكار شدن و قدرت گرفتن باندهاي زمينخواري دركلاردشت شده كه مديريت تقاضا و كنترل قيمت زمين در آن منطقه را در اختيار گرفته است.
همچنين بالا بودن سرانه زمين(مقدار زمين به ازاي هر نفر) دركلاردشت، نبود چشماندازي درازمدت كه آيندهاي مثبت، روشن و شفاف را براي جامعه كلاردشت هدف قرار دهد، فقر بوميان كه ريشه در راندمان پايين اقتصاد كشاورزي در آن منطقه دارد، جاذبههاي سودامنشانه ناشي از بلوف سرمايهگذاري براي توسعه گردشگري طبيعي در آن منطقه و همچنين بهت ايستاي قشر فرهيخته در كنار عدمآگاهي و ناديدهانگاري توده مردم نسبت به كمرنگ شدن(يا از دست رفتن) ارزشهاي فرهنگي زادگاهشان، سلسله علتهايي است كه سبب شده تا ساكنان آن منطقه به فروش غيرطبيعي و خارج از نرمهاي جامعه شناختي زمينهايشان بپردازند.
اما پرسش قابل طرح در اين بخش از نوشتار آن است كه پوياييهاي يادشده، چه پيامدهاي ناگواري را در زمان حال در آن منطقه به ارمغان آورده و چه ناهنجاريهاي اجتماعي را درآينده به بار خواهدآورد؟
ب) پيامدها:
براين اساس، طرحهاي به ظاهر توسعهاي و طرحهاي عمراني پيشگفته از يك سو منجر به تخريب فزاينده جنگلها و محيطزيست كلاردشت شده و ازسوي ديگر، عرضه(فروش) زمينهاي بيشتر در منطقه را در پي داشته است. افزون برآن، تخريب جنگلها و محيطزيست كلاردشت، سبب كاهش سرمايههاي طبيعي در آن منطقه شده است. فروش روزافزون زمين در كلاردشت نيز منجر به افزايش سرمايههاي فيزيكي(كه در قالب ويلا و ديوارهاي بلوكي تبلور يافته) و كاهش سهم مالكيت بوميان منطقه از زادگاهشان شده است.
6. سخني با مردم و دولتمردان
با توجه به تخريبهاي زيستمحيطي صورت گرفته در كلاردشت و به هم خوردن آمايش سرزمين آن منطقه، مردم، دستگاهها، نهادهاي مدني و ديگر سازمانهاي مردم نهاد، همگي بايستي دست به دست هم بدهند تا با تعريف و تبيين يك چشمانداز درازمدت (البته) براساس اركان جهتساز سند چشمانداز ملي و ديگر اسناد بالادستي(چون قانون اساسي)، به طراحي يك طرح جامع براي كلاردشت مبادرت ورزند كه مطابق با استانداردهاي جهاني، 50 يا 100 سال آينده را هدف قرار داده باشد. همچنين مطابق با اصول 45 و 50 قانون اساسي كشور، سند چشمانداز ملي و برنامه چهارم توسعه، منابع طبيعي و محيط زيست ايران متعلق به همه نسلهاي اين مملكت است و هيچ كس يا هيچ طرح توسعهاي (يا غيرتوسعهاي)، حق ندارد به محيطزيست كشور آسيبي برساند. بنابراين دولتهاي مختلف در كشور ما، مطابق قانون اساسي و معاهدات بينالمللي، موظف و ملزم به رعايت استانداردها و موازين زيست محيطي هستند.
7. پيشنهاد طرح به نمايندگان محترم مردم در مجلس شوراي اسلامي
براي درهم شكستن تعامل عرضه و تقاضاي زمين در يك بازار مبتني بر رانت در كلاردشت و غرب مازندران، بايستي 7 سناريوي زير بهصورت همزمان در مديريت كلان كشور اجرا شود:
1- تدوين طرح بازپسگيري 10 هزار هكتار از اراضي ملي و جنگلي واگذارشده يا در حال واگذاري كلاردشت و غرب مازندران بابت طرحهاي مختلف در كميسيون 138 مجلس شوراي اسلامي و ارائه آن به هيأت رئيسه محترم مجلس شوراي اسلامي.
2- نظارت مجلس شوراي اسلامي بر سياستهاي حمايتي و غيرمستقيم دولتها نسبت به فروش زمين، تغيير كاربري غيرقانوني اراضي و ساخت و سازهاي غيرمجاز در كلاردشت و غرب مازندران و وضع قوانين جديد در اين باره.
3- نظارت مجلس شوراي اسلامي بر سياستهاي حمايتي و مستقيم دولتها از طرحهاي ملي با پيشينه غيرعلمي يا غيركارشناسي كه غالبا نابهرهور عمل ميكنند(همچون طرح آزادراه تهران- شمال).
4- حذف سياستهاي برنامهريزي شده و مبتني بر رانت كه در طول زمان، منجر به افزايش كاذب تقاضا و قيمت زمين در كلاردشت و غرب مازندران، گسترش فرهنگ دلالي و اقتصاد غيرمولد مبتني برواسطهگري در آن مناطق شده است؛ توسط دولتها و با نظارت مجلس شوراي اسلامي.
5- بررسي و تدوين طرحي در هيأت رئيسه مجلس شوراي اسلامي درخصوص پررنگتر كردن نقش نظارتي و بازدارندگي اين نهاد قانونگذاري كشور، در برابر سازمانهايي كه بهدنبال حكمهاي حكومتي يا فرا قانوني براي تصرف اراضي ملي هستند.
6- تدوين طرحي در كميسيون اجتماعي مجلس شوراي اسلامي درخصوص منع شوراهاي اسلامي شهر و روستا از تاييد يا ممهور نمودن هرگونه سندي در حوزه خريد و فروش زمين يا مشابه آن.
7- تدوين طرحي در كميسيون محيط زيست مجلس شوراي اسلامي درخصوص جداسازي سازمان جنگلها، مراتع و آبخيزداري كشور از وزارت جهادكشاورزي و پيوستن آن به سازمان محيط زيست كشور. بايد توجه داشت كه ماموريتهاي سازمان جنگلها به همان نسبت با ماموريتهاي سازمان محيط زيست كشور همپوشاني دارد كه با ماموريتهاي وزارت جهاد كشاورزي فاصله دارد.
8. جمعبندي و نتيجهگيري
اگرچه از طرحهاي اقتصادي يا طرحهاي توسعهاي در كلاردشت و غرب مازندران بهعنوان پيشران توسعه يا محرك رشد گردشگري طبيعي ياد ميشد اما اجراي آنها با تاخيرهاي زماني سبب ظهور سازوكارهايي چون؛ نابودي جنگلها و تخريب محيط زيست و همچنين خريد و فروش زمين يا اقتصاد مبتني بر دلالي در آن مناطق شده كه هيچ ارتباطي با ماموريتهاي اين صنعت با ارزش و پردرآمد ندارد. همچنين هيچكدام از اين طرحها در جهت اهداف توسعه هزاره يا تضمين پايداري توسعه محلي يا ناحيهاي عمل نكردهاند.(hamshahri)