يکشنبه 4 مرداد 1388-0:0
احمدي نژاد کوتاه آمد،مشايي دفتردار شد
رييس جمهوري، رحيم مشايي را مشاور و رييس دفتر خود کرد.
در پي انتشار نامه مقام معظم رهبري به رييسجمهور درخصوص ضرورت برکناري آقاي مشايي از معاون اولي رييس جمهور، اسفنديار رحيم مشايي از اين پست کنارهگيري کرد.
به گزارش isna متن اطلاعيه كنارهگيري مشايي به اين شرح است:
بسمه تعالي
اينجانب بعد از دستور مقام معظم رهبري خود را معاون اول رييس جمهور نميدانم و به عنوان يک سرباز ولايي در هر کجا که بتوانم به مردم عزيز کشور خدمت خواهم کرد.
اما به نوشته tabnak پس از پایان ماجرای دامنهدار استعفای اسفندیار رحیم مشایی از سمت معاون اولی رئیسجمهور، وی به عنوان مشاور عالی و رئیس دفتر رئیسجمهور منصوب شد. در حکم احمدینژاد به مشایی آمده است:
"برادر گرامي جناب آقاي مهندس اسفنديار رحيم مشايي
سلام عليكم
انقلاب اسلامي استمرار راه رسول گرامي اسلام(ص) و فرزندان برومندش، ائمه طاهرين(ع) و خط سرخ ولايت است. انقلابي بودن، يعني داشتن آمادگي ايثار جان و مال و در اوج آن آبرو براي آرمانهاي بلند الهي و انساني، و همين رمز ماندگاري اين راه پرعزت و افتخار است. دوران جديد دوران شكوفايي عدالت و عشق و ايثار، و سربلندي هر چه بيشتر عاشقان ايثارگر است.
در آستانه ميلاد اسوه ايثار و شهادت حضرت امام حسين(ع) و ياران باوفايش و ضمن تقدير فراوان از همه خدمات ارزشمند گذشته، جنابعالي را كه انساني مؤمن و فداكار و مورد اطمينان كامل هستيد به سمت «مشاور و رئيس دفتر رييسجمهوري» انتخاب مينمايم.
اميدوارم با همراهي همه همكاران و با توكل بر خدا و توسل به حضرت مولا صاحب الامر(عج) همچون گذشته در تلاش براي خدمتگزاري به ملت بزرگ و نظام ولايي جمهوري اسلامي موفق و سربلند باشيد.
محمود احمدي نژاد"
در همین چارچوب، عبدالرضا شیخ الاسلامي نیز که پیش از این ریاست دفتر رئیسجمهور را برعهده داشت، به عنوان دستیار ارشد در امور منابع انسانی منصوب گردید. در حکم احمدینژاد به شیخ الاسلام آمده است:
"برادر ارجمند جناب آقاي دكتر عبدالرضا شيخالاسلامي
سلام عليكم
دوران جديد، دوران شكوفايي و پيروزيهاي بزرگتر براي ملت ايران و خداجويان و عدالتطلبان خواهد بود و به فضل الهي مجاهدان في سبيل الله طعم شيرين عزت بيشتر را خواهند چشيد.
از خودگذشتگي در راه آرمانهاي الهي كه رمز جاودانگي انسان و ارزشها است درس بزرگ سرور و سالار مجاهدان و شهيدان، حضرت امام حسين عليه السلام است.
در آستانه ميلاد اين اسوه پايداري و با تقدير فراوان از همه خدمات مخلصانه گذشته، جنابعالي را كه بحمدالله انساني مؤمن و توانمند و شايسته هستيد به سمت «دستيار ويژه رييسجمهور در سازماندهي نيروي انساني» انتخاب مينمايم.
اميدوارم همچون گذشته با توكل بر خدا و تلاش مستمر در خدمت به ملت بزرگ و نظام ولايي جمهوري اسلامي موفق و سربلند باشيد."
گفتني است شيخ الاسلامي اهل کجور و رحيم مشايي متولد رامسر است.
در همين راستا جوانفکر-مشاور مطبوعاتي رييس جمهوري-با بيان اينكه " در ارتباط با نامه مقام معظم رهبري به رئيس جمهور ، نکاتي وجود دارد" آورده است: ميان رهبر معزز انقلاب با رييسجمهور، يک فضاي اختصاصي مبتني بر دستور، رايزني، همفکري، مشاوره، تبادل اطلاعات، نامهنگاري، ارزيابي و تحليل مسائل داخلي و خارجي وجود دارد. نامه مقام رهبري در مورد آقاي مشايي، در چنين فضايي و در پاکت مهر و موم شده و به صورت خصوصي تسليم رييسجمهور شده است. آقاي احمدينژاد نيز بلافاصله پس از دريافت نامه، براي تامين نظر رهبر فرزانه انقلاب، در حال طراحي روش مناسبي بود که متاسفانه برخي افراد و محافل اقدام به انتشار خبر اين نامه در رسانههاي ارتباط جمعي کردند.
به گزارش isna مشاور مطبوعاتي رييسجمهور سپس با طرح اين سوالات كه " چه کساني پيش از قرائت نامه توسط رييسجمهور، وجود چنين نامهاي را به صورت عمومي منتشر کردهاند؟ " با بيان اينكه آيا مسووليت اعلام رسمي نظرات و اوامر رهبري خطاب به ديگران، برعهده آقاي ابوترابي نايب رييسمجلس شوراي اسلامي است؟ به انتقاد از وي پرداخته و اقدام او را در انتشار خبر ابلاغ نامه رهبري به رييس جمهور باعث دامن زدن به اختلافات دانسته و ابراز عقيده كرده است: وقتي آقاي مشايي به دليل يک اظهار نظر اشتباه، صلاحيت باقي ماندن در پست معاون اول رييسجمهور را از دست داده است، به طريق اولي، آقاي ابوترابي نيز به دليل دخالت غيرقانوني در مسائل اجرايي، افشاي غيراخلاقي نامه رهبري به رييسجمهور و ايجاد تشويش در اذهان عمومي، صلاحيت باقي ماندن در سمت نايب رييس اول مجلس شوراي اسلامي را از دست ميدهد.
وي نوشته است: پس از فاش شدن نامه در رسانههاي ارتباط جمعي، رييسجمهور محترم براي عمل به نظر رهبر انقلاب، لاجرم بايد به متن نامه معظم له استناد ميکرد، نامهاي که تا شامگاه روز جمعه گذشته، به طور رسمي از سوي دفتر مقام معظم رهبري منتشر نشده بود. بنابراين ايشان بايد منتظر ميماند تا اين نامه به صورت رسمي منتشر شود. پس از انتشار نامه، آقاي مشايي بلافاصله تبعيت خود را از دستور مقام معظم رهبري اعلام کرد و کنارهگيري خود را از سمت معاون اولي رييسجمهور به طور رسمي به اطلاع عموم رساند و رييسجمهور نيز با استعفاي وي از اين سمت موافقت کرد.
اما به گزارش asriran حامد طالبي -نويسنده وبلاگ "خبرنگار مسلمان " -در آخرين پست وبلاگ شخصي خود با عنوان "درباره مشايي و اقدامات احمدينژاد ... " به بررسي مسائل مربوط به انتصاب مشايي به سمت معاون اولي رييسجمهور و اتفاقات پس از آن پرداخته است كه متن آن در ذيل ميآيد:
مشهد بودم؛ تنها ساعتي از بامداد 26 تير گذشته بود كه خبر دادند مشايي معاون اول شده است. تا اذان صبح به دوستان زنگ زدم و اين پيشآمد ناگوار را تسليت گفتم.
با توجه به روحيهاي كه از احمدينژاد سراغ داشتم، ميدانستم كه از تصميمش عقبنشيني نميكند.
بعد ازماجراي الحاق سازمان حج و زيارت به گزدشگري و مخالفت صريح رهبري با اين اقدام مشايي و احمدينژاد، به صورت خصوصي با احمدينژاد صحبت كرده و گلايه شديد بچههاي حزباللهي را به او منتقل كرده بودم، اما پاسخ داد كه: "اينها القائات شيطاني است ".
با تكبر مشايي هم به خوبي آشنا بودم و مي دانستم كنار نميرود. چون به او هم چند روز بعد از انتخابات گفته بودم كه نبايد در دولت دهم باشي و با پوزخند پاسخ داده بود: "جاي من محكم است "
قبلا هم در مورد ماجراي دوست ناميدن اسرائيليها، قبل از آنكه اعتراضات بالا بگيرد، مشايي را كنار كشيده بودم و گفته بودم كه اين حرفت اشتباه است و نيروهاي حزباللهي بسيار گلايهمند هستند، اما با داد و هوار پاسخ داده بود: "به خاطر چند نفر كه نميشود مملكت را تعطيل كرد "
حالا در جريان معاون اول شدن مشايي، همه به شدت ناراحت بودند، اكثر خواص حامي احمدينژاد نگران و ناراحت بودند، حتي خود اعضاي هيئت دولت …
عدم توجه احمدينژاد به همه نگرانيهاي دلسوزانه، كار را به "آقا " رساند و آقا هم دستور دادند كه مشايي بايد برود اما آنچه نبايد اتفاق مي افتاد، اتفاق افتاد …
ماجراي اين روزهاي مشايي و احمدينژاد و عدم تمكين احمدينژاد به دستور رهبري و لحن نامههاي احمدينژاد و مشايي نكات و تحليلهاي فراواني دارد كه زياد به آنها پرداخته شده و ميشود و من نمي خواهم به آن نكات بپردازم، خلاصه حرفمان اين است كه …
ما هرچه داريم از ولايت و جانمان فداي "آقا "ست؛ حتي اصليترين علت حمايت ما از احمدينژاد هم به خاطر ولايتمداري او بود، چون بر خلاف خاتمي و هاشمي دست آقا را به نشانه ولايتمداري بوسيده بود؛ پس عدم اطاعت از رهبري و چنين لحني در مقابل وليفقيه زمان به هيچ وجه پذيرفتني نيست … كاش حداقل دست آقا را نميبوسيد تا انتظار ما از او به اندازه مقدار ولايتمداري روساي جمهور قبلي باقي ميماند …
ديگر به اختلاف نظرها در مورد اينكه واقعا مواضع و اقدامات مشايي خوب بوده يا بد، كاري ندارم اما نوع اقدامات و ادبيات احمدينژاد در نامهنگاريهايش به "آقا " و دهنكجي احمدينژاد به ارزشيهايي كه او را سركار آوردند، باعث شده كه نگاه من و ما به احمدينژاد ديگر آن نگاهي نباشد كه پيش از اين به او داشتيم …
در طول سالهاي گذشته چند بار عليه مشايي و اقدامات و اظهاراتش مطلب نوشته بودم اما اين بار علي رغم مخالفت شديد با اقدامات مشايي و حمايت بيجاي احمدينژاد، دستم به قلم نميرفت.
دستم به قلم نميرفت چون در اين مدت كوتاه بعد از انتخابات تلخيهاي زيادي به كاممان نشسته بود و تحمل تلخي روزافزون اين ماجرا را نداشتم…
اما حالا ديگر نوشتم چون تلخي نوشتن از خودخواهي احمدينژاد، قطعا كمتر از تلخي عدم فرمانبرداري از وليامر و وليفقيه زمان است.