تعداد بازدید: 2447

توصیه به دیگران 3

شنبه 11 ارديبهشت 1389-0:0

نااميد شيطان است

...ساعت از يك بعداز ظهر گذشته است و در حال بازگشت به دفتر كار هستم. چند نفر كارگر هنوز بر سر خيابان ايستاده اند و اميدوارند کاري براي شان پيدا شود.(يادداشتي از کلثوم فلاحي،خبرنگار ساروي،به بهانه روز کارگر)


گوشه هايي از شهر ما همواره محل تجمع كارگران روزمزد،براي يافتن كار روزانه از سوي كارفرمايان بوده است.

برخي از كارگران خوش شانس ترند و اول صبح بر سر كار مي روند و معدودي ديگر همچنان چشم به راه فردي كه از راه بيايد و به كارش نياز داشته باشد.

 ساعت از 10 صبح گذشته است و براي كاري از دفتر خارج مي شوم. هنوز تعدادي كارگر در خيابان روبه رويي ايستاده اند و منتظرند تا شايد بتوانند به كاري مشغول شوند.

 از كنار آنان مي گذرم. نگاه مي كنم و در دل مي پرسم هنوز هم ممكن است در اين ساعت از روز فردي به سراغ اين كارگران بيايد و آنها را به كار بگمارد؟

 انديشه كنان چند گامي به جلو مي روم اما هنوز پاسخي ندارم ؛ گام هايم را برمي گردانم و سلام و عليكي با كارگران مي کنم.

مي گويم خبرنگارم و سوالم را مطرح مي كنم. متوجه آه پنهاني يكي از كارگران مي شوم اما نگاهم را مي دزدم تا نبيند كه آهش را شنيده ام.

 يكي از آنها مي گويد منتظر مي مانيم شايد كسي بيايد و نياز به كارگر داشته باشد و باز مي گويد نااميد شيطان است بايد بمانيم و اميدمان به خدا باشد.

 مي پرسم اگر كسي به سراغ تان نيايد چه مي شود؟ جواب مي دهد خدا كريم است، فردا دوباره مي آييم.

خداحافظي مي كنم و مي روم. ساعت از يك بعداز ظهر گذشته است و در حال بازگشت به دفتر كار هستم. چند نفر كارگر هنوز بر سر خيابان ايستاده اند و اميدوارند کاري براي شان پيدا شود.

كارگري كه جواب سوالم را داده بود در جمع چند نفر نيست . نمي دانم سر كار رفته يا به خانه اش برگشته.

او به فردا خيلي اميد بسته بود.

ايميل نويسنده: (falahi.dargahlo@gmail.com)


  • دوشنبه 13 ارديبهشت 1389-0:0

    خدا صبر بدهد ، فقط كارگران اينگونه نيستند
    و فراوانند گمنامان بي نان

    • بهمن کلبادیپورپاسخ به این دیدگاه 0 0
      دوشنبه 13 ارديبهشت 1389-0:0

      خانم فلاحی سلام به شما تبریک مگم به خاطر این گزارشهایی که هدفی جز رضای خدا را در ان نمیتوان دید .کارگرهای با غیرتیکه با توکل بخدا و تکیه به همت وبازوی توانای خود روزشان را اغاز وبه شب میرسانند . راستی نپرسیدی که این ایمان واعتقاد به رزُاق وروزی رسان واقعی در وجود همسر وفرزندانشان هم هست ؟ اگر چنین است فرزند دانش اموزشان در روز معلم با دیدن کادو ها و هدابای جور و باجور در دست همشاگردیهایشان چه چیزی را در ذهن خود ترسیم میکند ؟ رعفت و مهربانی ورضا یا حسد و کینه و خشم وانتقام ؟ البته هدیه به معلم کمترین کار در قبال عظمت کارشان میباشد و نوعی ابراز عشق وعلاقه ازسوی دانش اموزان به این قشر شریف و ازخود گذشته معلم میباشد لذا دانش اموزی که به علت فقر مالی قادر به انجام این کمترین نباشد مدُ نظر میباشد .باز هم منتظر گزارشهای از روی اخلاص

      • بهمن کلبادیپورپاسخ به این دیدگاه 0 0
        دوشنبه 13 ارديبهشت 1389-0:0

        خانم فلاحی سلام به شما تبریک مگم به خاطر این گزارشتان که هدفی جز رضای خدا را در ان نمیتوان دید .کارگرهای با غیرتیکه با توکل بخدا و تکیه به همت وبازوی توانای خود روزشان را اغاز وبه شب میرسانند . راستی نپرسیدی که این ایمان واعتقاد به رزُاق وروزی رسان واقعی در وجود همسر وفرزندانشان هم هست ؟ اگر چنین است فرزند دانش اموزشان در روز معلم با دیدن کادو ها و هدابای جور و باجور در دست همشاگردیهایشان چه چیزی را در ذهن خود ترسیم میکند ؟ رعفت و مهربانی ورضا یا حسد و کینه و خشم وانتقام ؟

        • يکشنبه 12 ارديبهشت 1389-0:0

          vaghean tasof dare ke mardome vatanemoon dar in sharayet be sar mibarand.


          ©2013 APG.ir