جدايي طلب نيستيم
...اگر ایجاد استان های جدید، کار بد و ناپسندی باشد، نباید مسئولان کشوری طی سه دهه، تن به ایجاد ١٢ استان می دادند . (يادداشتي از سيدکريم بنی هاشمیان، دبیر ستاد پیگیری استان جدید در غرب مازندران)
مازندنومه:"رايحه خوش جدايي" عنوان يادداشتي بود که از سيدکريم بني هاشمیان-دبیر ستاد پیگیری ایجاد استان جدید در غرب مازندران-روز 23 مرداد ماه در مازندنومه پخش شد.در آن يادداشت ما مقدمه اي کوتاه را درباره تجزيه طلبي قومي و تاريخچه آن در ايران بيان کرديم و سپس متن يادداشت را انتشار داديم.اينک نويسنده آن مطلب،يادداشت ديگري را براي ما فرستاده و ادعا کرده که سهم خواهي و تفکر تشکيل استاندار جديد در غرب استان،تجزيه طلبي نيست.با وجود اين که چندان با انديشه جدايي خواهي وتجزيه طلبي اين گونه موافق نيستيم،متن نوشتار تازه بني هاشميان از نظرتان مي گذرد.
------------------------
سریال پدرسالار را که ازشبکه ی سراسری سیمای جمهوری اسلامی ایران پخش می شد،به خاطر دارید! این سریال زندگی خانواده ی گسترده ی ایرانی را در گذشته به تصویرکشیده بود. در زندگی خانواده ی گسترده ی دیروز پدربزرگ ، مادر بزرگ ، پدر ، مادر ، فرزندان ، عروس ،داماد و ... با هم در یک مکان زندگی می کردند اما رفته رفته خصوصا در زندگی امروزین آن شیوه زندگی اساسا ممکن نیست .
بی شک عصبانیت و خشونت پدر سالار را در ارتباط با کوس جدایی از طرف عروس خانواده به خاطر می آورید و ... امروزه از آن خانواده ی گسترده در ایران عزیز خبری نیست و پدر سالاری هم یافت نمی شود که عصبی شود و خشونت ورزد!
و اما زمزمه ی جدایی و استقلال غر ب مازندران چیزی شبیه به همین قضیه است . آری دیگر قانون تقسیمات کشوری که در گذشته تدوین شده است ، جوابگوی نیازهای جامعه ی امروزین نیست . مازندران وسیع ، خراسان گسترده تهران بزرگ سازگار با خواست ها و مطالبات مردمانش نیستند .
ببینید ١٩ استان در زمان استقرار جمهوری اسلامی ایران پس از سه دهه به ٣١ استان تبدیل شده است. مسلماً با لحاظ دلایلی ١٢ استان جدید ایجاد گردیده و به مجموعه ی استان های کشور افزوده شده است . طبیعتاً به استناد همان دلایل یا دلایل دیگر می تواند استان های بعدی نیز تاسیس شود. به نظرم هرگاه خواست و اراده ی مردمی در منطقه ای مطرح می شود:
اولا- به هر فرد و گروهی مربوط نیست که بیاشوبد .
ثانیا- باید به خواست های منطقی از طریق منطق پاسخ گو بود.
ثالثا- اگر ایجاد استان های جدید، کار بد و ناپسندی باشد، نباید مسئولان کشوری طی سه دهه، تن به ایجاد ١٢ استان می دادند .
آری در راستای توسعه ایران عزیز ، قانون شوراهای اسلامی این اجازه را به شوراهای اسلامی داده است که برای توسعه مناطق و دیارشان برنامه داشته باشد.
و اینک که شوراهای اسلامی غرب مازندران به این نتیجه رسیده اند که برای دست یابی به توسعه ی غرب مازندران باید از مسیر استقلال و ایجاد استان جدید در این پهنه از کشور عزیز عبور کرد باید با خشونت ها و عصبیت های نا روا روبرو شوند؟!
آیا مردم غرب مازندران باید افراد جدایی طلب نام گیرند؟!!
به مردمان غرب مازندران حق بدهید که فکر توسعه دیارشان باشند و از هیچ کوششی دریغ نورزند .
مردمان غرب مازندران باید خود را برای لجاجت های سرسختانه آماده کنند وبعضا بی ادبی های برخی از افراد که روحیه سرکش دارند و معلوم الحالند را تحمل نموده و با سعه صدر به کار خود ادامه دهند و بیاموزند برای اینکه بزرگ شوند باید از حاشیه ها و مسایل خرد و کوچک بپرهیزند و صرفا از مسئولان دلسوز و نخبگان جامعه انسانی توجه را به انتظار بنشينند.
- جمعه 16 مهر 1389-0:0
با سلام خدمت همه عزیزان
باید راجب جدایی غرب مازندران از شرق عرض کنم من تشکیل استان جدید رو به هیچ وجه به نفع نه مردم غرب استان و نه شرق استان نمیدونم.بر طبق مصوبات سازمان برنامه و بودجه در تعیین اعتبار برای یک استان اولین مقوله میزان جمعیت اون استان هستش.پس با این وجود با استان شدن، که به یک باره جمعیت غرب استان اضافه نمیشه.پس همون اعتبار قبلی شاید کمی اضافه تر رو بگیریم.
ثانیا همه ما قبول داریم که مردم شرق و غرب استان دید خوبی نسبت به هم ندارند.ما شما شرقی ها رو قبول نداریم شما هم ما رو.
پس از یه طرف چشم دیدین هم رو نداریم از طرف دیگه میخوایم استانی جدا هم بشیم.آخه از کجا معلوم که تو استان جدید با هم سر سازش داشته باشیم.
مشکل اساسی ما اینه :ما مسول دلسوز نداریم.ما از خود بیگانگی فرهنگی داریم.ما طوری عمل کردیم که هرکه با لهجه مازندرانی هرجایی حرف بزنه اول میشه سوژه خنده خود ما بعد سوژه دیگران .ما مازندرانی ها تنوع طلبی هامون زود به زود گل میکنه.امروز استان جدید فردا چه میدونم چیز دیگه پس فردا ....
آقایون همین چند قلم رو با استان همسایمون گیلان اگه مقایسه کنیم میبینیم که اگه هیچکدومش راجب اونها صادق نباشه حد اقل اونها به لهجه خودشون پایبندن.
من نه تنها با تشکیل استان جدید موافق نیستم بلکه با الحاق گیلان و مازندران با لحاظ سیاسی و اداری و بخش بندی و اداره این دو استان به صورت ناحیه ای تحت نظارت چرخه ای در هر ناحیه زیر نظر وزارت کشور موافقم.برای تخصیص اعتبارت اول ادارات کل اعتبار رو برای هر ناحیه تصویب و بعد از دریافت، تحت نظارت کمیته بازرسی ادارات کل و معاونتهای نواحی با بازرسی دقیق به اجرا در می اید.تقسیم این نواحی بر اساس گویشها و نزدیکی فرهنگهای هر منطقه در نظر گرفته میشه تا زمینه بروز اختلافات اولیه از بین بره و همه چیز صرف ساختن هر ناحیه بشه.از بهشهر تا نوشهر جزو ناحیه 1 .از چالوس تا انتهای لایجان جزو ناحیه 2 . و از انتهای لاهیجان تا آستارا جزو ناحیه 3 باشه.ناحیه 1 صنعتی ناحیه 2 توریستی وناحیه 3 تجاری باشه(بدلیل بندر انزلی و آستارا)پس در آمدها ناحیه ای استحصال میشه یک سوم صرف ناحیه خودش و دو سوم دیگه صرف دو ناحیه دیگه میشه.
اگه پیشنهادی داشتید به آدرس ایمیلم میل بزنید:gilemard@yahoo.com - چهارشنبه 10 شهريور 1389-0:0
تعداد شهرستانها در مازندران خيلي زياد شده و من هم مايل به جدايي غرب استان هستم.
از لحاظ گردشگري اگر توجهي كه به غرب استان شده به شهرستانهاي بهشهر و گلوگاه ميشد شرق استان به قطب گردشگري ايران تبديل ميشد.
همونطور كه سامان گفت شرق استان بيشترين آمار بيكاري رو داره و با اين اين مطالب كه عنوان شده شرق استان مستحقتره به استان شدن. - دوشنبه 1 شهريور 1389-0:0
nevisandei ke tab va tavanash ra az dast bedahad va mokhataban ra ba alfazi zesht chon bi adab va sarkesh va malom alhal khatab konad malome ke na tanha nevisandehnist balke khish fardist malomalhal ke ahdafe na pasand va nashayesteh va shomi ra donbal mikonad va hame mardome aziz mazandaran bayad hoshyar bashand
- دوشنبه 1 شهريور 1389-0:0
1.من به عنوان یک مازنی طبیعتا به کلیت،انسجام و یکپارچگی استان بیش و پیش از هر چیز الویت می دهم. از این رو منطقهای را که اکنون رسما به نام استان گلستان می شناسند و فراتر از آن دماوند و فیروزکوه و شمشک و دیزون و از آن سو بخش شمالی استان سمنان را به لحاظ برخورداری و وجود فرهنگ مازنی جزو این فرهنگ و نه استان می دانم.
2. اما در مورد غرب استان مازندران، وقتی از چالوس به سمت غرب حرکت می کنیم تغییر نمودهای فرهنگی و مردمشناختی به خصوص زبان یا لهجه به یک باره تغییر می کند و به فرهنگ و زبان گیلکی نزدیک می شود.
3. با این همه نمی توان با نویسنده مقاله که روند 20 ساله اخیر در تقسیمات کشوری را تایید می کند -و از آن برای توجیه پذیری استان شدن این بخش استفاده می کند- موافق بود. این فرایند به جز پیچیده کردن نظام اداری ما و ایجاد پستهای رسمی کاذب و در نتیجه ایجاد انتظارات به جا و بی جا نتیجه ای نداده است. البته عدم توسعه کشور تنها یک علت ندارد....
4 بنابراین، نه می توان با موافقان استان شدن موافق بود و نه با مخالفان آن. در این کار باید احساس را کنار گداشت و با نگاه بی طرفانه از یک سو به تجربه 20 سال اخیر مناطق اسقلال یافته نگریست و از سوی دیگر علل طرح آن از سوی متقاضیان. علی الحساب نگرش دولتی و رسمی را در پرانتز گذاشت چون نگاه آن مشخص و دگم است. - يکشنبه 31 مرداد 1389-0:0
مشکل تشکیلات و سازمان دهی منشا این تغییرات عنوان می شود و شاید هم اخذ اعتبارات دولتی بیشتر ( سهم از نفت ) ، عامل این تجزیه گرایی ها شده است . این قصه برای همیشه ادامه نخواهد داشت .پیوند های ارزشمند فرهنگی ،تاریخی، زبانی و طایفه یی را دست کم نگیریم . سال های پیش رو ، سال هایی است که موضوع نفت شکل معقول تر خود را پیدا می کند و در سایه آن راه درست تر زندگی هم شناخته خواهد شد .
- يکشنبه 31 مرداد 1389-0:0
با سلام
تاجايي كه بنده مي دانم طبق امارها بالاترين درصد بيكاران استان مازندران را ابتدا شهرستان گلوگاه دارد و سپس شهرستان بهشهر كه از قضا هردوي انها در شرق استان واقعند، لذا طبق استدلال شما شرق مازندران به جدايي مستحق تر است - شنبه 30 مرداد 1389-0:0
آقای بنی هاشمیان سلام، برادر بزرگوار لازم است چند نکته محض اطلاع شما وسایرین که همچین فکری را به دیگران القاء میکنید یاد آور شوم ، هیچ کس با اسم جدایی میانه خوبی ندارد واینکه شما برای وتوجیه حرفهای خود به یک فیلم استناد میکنید واتفاق به این بزرگی وصد البته با کمترین منفعت را با این نگاه قضاوت کنید کار ناپسندی است ، اینکه شما با هر ترفندی پیگیر تشکیل استانی جدید در غرب مازندران شوید ضرری را متوجه مردم دیگر مناطق مازندران نمیکند ، واینکه شما دوست عزیز مازندران را با وسعت یاد میکنید کاملا در اشتباه هستید واز آن مازندرانی که یک سرش به خراسان بزرگ وطرف دیگش به اصفهان ویزد وطرف دیگرش به ورودی شهر تهران وصل بود دیگر خاطره ای در اذهان نمانده هر چند که از ان تاریخ کمی بیشتر از سه دهه گذشته خیانت به نام مازندران قصه ای بس دراز با سابقه ای به تاریخ ایرانت دارد ، حتی در شاهنامه آن دیو معروف در مازندران مأوا داشت ورستم از سیستان برای کشتن دیو رنج سفر راه طولانی را به جان خرید وباقی ماجرا ، هرگاه هر یک از هموطنان که دلش گرفته ونیاز به تجدید وتلطیف روحیه در خود احساس کند تمام شادی وتفریح خود را در گشت وگذار به مازندران وطبیعت بکرش میبیند وته مانده هر آنچه به همراه داشت را نثار کوهها و دشتهای زیبا میکند تا مازندرانی همان شود که در جای جای مازندران شاهدیم رودخانه های مملو از انواع آلودگی در تنکابن ، چالوس ونوشهر خاطره مشمئز کننده ای را در دل هر رهگذر به جای میگذارد ، مردم این مناطق از سر فقر وناچاری زمینهای زرخیز مازندران را صرفا جهت ساخت چند ویلا ووشاید التیام بخشیدن به زخم دیرین خود میفروشند وناگوار تر اینکه همین مردم بعد از چند صباحی به نوکری تازه رسیده ها مشغول میشوند ودر این کار بومیان این مناطق بعضا رقابت نیز میکنند ، واز جهتی شما برادر شاید حق هم داشته باشی شاید شما واطرافیانت به این روز گرفتار شده باشند اما اوضاع در شرق ومرکز مازندران چندان بروفق مراد نیست زباله های شهر ساری بلای جان مردمش در نقاط کوهستانی این شهر شده ، فقر وبیکاری در قائمشهر که روزی با نساجی از سر فخر سر به اسمان می سایید بیداد میکند ، ودر سوادکوه که معادن ذغال سنگش روزی میزبان اکثر مازندرانیها بود اوضاعی بس غریبانه تر از نقاط غرب مازندران دارد ، شاید به جرأت بتوان گفت در هیچ جای ایران جنگلهای بکر وآبشارهای چشم نواز وچشم اندازها ومناظر طبیعی به زیبایی سوادکوه وجود دارد اما همین زیبایی مثال زدنی در زیباترین نقاط کوهستانی ایران باعث به تاراج رفتن زمینهای این مناطق شد و اما برای حل این مشکلات صدایی بس رسا نیاز است اکنون که مازندرانی هایی از غرب این خطه در امور کلیدی این کشور نقش دارند باید برای برون رفت از این مشکلات راه حلی اندیشده شود ، توسعه با وجود استانداری احیا نمیشود ، باید نمایندگان مردم در مجلس شورای اسلامی همانند آذری ها و اصفهانی ها برای رساندن فریاد مردم این استان به گوش مسئولین کشوری برسانند والبته برای حل این معضل چاره ای اندیشیده شود ،؛ و بنده بر اساس تجارب ومطالعات در مبانی توسعه دارم وبه عنوان یک مازندرانی از جای جای کشور عزیز اطلاع دارم این استان برای توسعه راهی جز فعال کردن تشکلهای مردمی همچون تشکیل بنیاد توسعه که ترکیبی از فعالان اقتصادی ونخبگان منطقه ای در هر شهر نیست ، میگویند برای اینکه بدانید چه چیزی برای امروز مردم مفید است باید بدانیم از چه رنج میبرند یا برای هر دردی دارویی خاص لازم است ، در د این مردم در خودشان نهفته ودرمانش نیز به دست خودشان ،
- شنبه 30 مرداد 1389-0:0
آقای سيدکريم بني هاشمیان شما که دلیل تشکیل 12 استان را می دانی(احتماااااااالاً). دلیل تشکیل استان جدید در غرب مازندران را فقط توسعه ندان چون وضع غرب مازندران از بسیاری جهات از شرق مازندران بهتر است(برو و وضع مردم غرب را ببین). تازه اگر دلیل توسعه یابی شما برای جدایی گیریم درست باشد آنگاه اغلب استانهای کشور ما باید به دو و یا سه استان تبدیل شوند(سیستان، کرمان، فارس، کردستان، اصفهان). این چه دلیلی که شما می آورید و طبل و کوس بر آن می زنید و مردم را تحریک می کنید آقای رئیس. بیایید کنارهم بنشینید و مشکلات را حل کنید نه اینکه با هم صحبت منطقی و در راستای کمک به حل مشکلات نکنید. عزیز من گلستان دلایل جدایی اش خیلی خاص بود شما تنها با تشکیل استان جدید نیز نمی توانید توسعه یابید و منچستر ایران شوید. چون با خودتون هم مشکل دارید. این رو خوب تو گوش خود فرو کنید آقای رئیس و دار و دسته محترم