مدارای امام علی،تحمّل بعضی از ما
...همه آزادند تا در پای سخن علي(ع) بایستند، گردن راست کنند، بی لکنت و نگرانی فریاد کشند و او را به مانند یکی از خود خطاب کنند و به چالش کشند. (يادداشتي از شيخ عبدالله شاهيني-گرگان)
ابوجریر طبری، زاده شهر آمل، سنی مذهب، مورّخ و مفسّر قرآن، به نسبت در جاده انصاف قدم می زند؛ همو نقل می کند، شبی علی بر منبر، مردم کوفه را وعظ می کرد که به ناگاه خوارج در پای صحبتش داد و فریاد راه انداختند و علیه او شعار دادند و علی سر پائین انداخت، قیل و قال خوارج که خوابید، سر بلند کرد و بعد از اندکی نصیحت رو به آنان گفت :
"تا شمشیر در غلاف دارید، حقوقتان از بیت المال به راه، خونتان محترم و جایتان در مسجد محفوظ است"
***
در فضای غبار آلود آمیخته از تعصب و جهالت که چیزی جز تیزی تیغ شمشیر متعصّبان و رگ های متورم گردن خشک مغزان دیده نمی شود، امام علی همه را آزاد می گذارد تا سخن بگویند، نظر دهند و مخالفت کنند و حبس ، زجر ، داغ و درفشی هم در کار نیست.
همه آزادند تا در پای سخن او بایستند، گردن راست کنند، بی لکنت و نگرانی فریاد کشند و او را به مانند یکی از خود خطاب کنند و به چالش کشند.
مواجهه علی با مخالفانش ستودنی است و ما که نام او را به زبان داریم و در عزایش سیاه می پوشیم و اشک به روی گونه های صورت مان جاری است در چه راهیم و چه می کنیم ؟! نامش را به زبان می آوریم و نانش را خورده ایم از سیره اش چه مقدار برخورداریم ؟ آیا بهتر نیست با صدای بلند فریاد بزنیم
"آهای مردم ما کجا و علی کجا !....والله ما را ملاک پیروی از او ندانید ...."
تا کسی حرفی می زند که نمی پسندیم، چیزی می نویسد که خوش نداریم ،زورمان برسد توی دهانش می زنیم و به خاک سیاه می نشانیمش و اگر زورمان نرسد، گردن کج می کنیم و با قیافه حق به جانب "ننه من غریبم" راه می اندازیم و وادیناه و وااسلاما می کنیم تا که از اساس کسی جرئت مخالفت با ما را پیدا نکند، این است پیروی از امام علی!؟
آخر کسی نیست به ما بگوید که شما به خاطر حفظ قداست امام علی هم که شده، بهتر آن است که اندکی از ادعاهای خود کم کنید؛ "او" روز جنگ جمل به ابن عباس گفت، برو و جواب خوارج را با قرآن بده، یعنی پاسخ شمشیر را با فکر و اندیشه بده و "ما" پاسخ فکر را با چه می دهیم ؟!
فکر را با فکر پاسخ داد و اندیشه را گرفتار حد و حصر و حبس نکرد، چرا که اندیشه، غلط هم که باشد، پاسخی از جنس خودش را می طلبد البته علی نیز دست به شمشیر برد اما فقط آنگاه که دشمنانش در عمل دست به سلاح شدند
رواداری و مدارا در زندگی او موج می زند نه فقط نسبت به دوستانش بلکه منتقدان و مخالفانش تا زبان در کام داشتند و شمشیر در غلاف هر چه می خواستند می گفتند و می کردند
آیا بهتر نیست برخی از ما یا در کُلّ دست از ادعا بشوئیم و دیگر دم از پیروی او نزنیم و یا دست کم پای لوازم ادعای خود بایستیم؟
- دوشنبه 15 شهريور 1389-0:0
من از حاج آقا و کلیه طرفدارانشان صمیمانه عذر میخواهم و از این پس این پشه در عرصه سیمرغان بزرگی چون شما پروازی نخواهد کرد
- پنجشنبه 11 شهريور 1389-0:0
اقای بشیر شک ندارم اگر این شیخ حرف های مورد پسند شما رو می نوشت انوقت در ارتباط با کارش حرف زده بود !!نکنه انتظار داری ایشان هم روضه بخواند من سال 70 در دانشگاه گرگان شاگرد ایشان بودم یعنی 19 سال پیش !!همان موقع حرفهای ایشان برای ما جوان ها جذابیت داشت ان سالها احتمالا شما هنوز ......درود بر تو !
- پنجشنبه 11 شهريور 1389-0:0
من با نوشته های اقای شاهینی اشنا نبودم همین چند مطلب رو که خواندم لذت بردم من مخالف با انتقاد نیستم باید بتوان از هر کسی انتقاد کرد این جند جمله را برای اقای بشیر می گم اما انصاف این است که در این وضعیت هر کسی نان به نرخ روز می خورد باید باید قدر نویسندگانی به مانند جناب شاهینی را دانست به خصوص در جمع روحانیان اگر آن اقایان را کسی بشناسد متوجه منظور من هم شده است !!به جای تشویق این همه گیر های الکی و سطحی ندهیم جناب بشیر کی گفته که اقای شاهینی با توجه به سوابق علمی اش حق ندارد که در خصوص جامعه ایرانی نظر بدهد اما اگر شما نظر دادید حتما در رشته مطالعاتی شما هست !! اصلا چرا اگر نظر کسی را نپسنیدیدم با ید به او بگوییم که حرف نزن !! شاید این شما باشید که نباید حرف بزنید و رشته ی مطالعاتی شما با نظرات شما نمی خواند از کجا معلوم !!شما که حتی از اوردن نام حقیقی خودتان هم استنکاف می کنید ما از کجا بدانیم تحصیلات شما چیه حداقل شما نیز این شجاعت را به مانند این شیخ داشته باشید و وبلاگی بزنید و سوابف خودتان را به معرض نکمایش بگذارید تا ما بفهمیم با کی صحبت می کنیم خواهش می کنم انصاف داشته باشید - محمود از کرمانشاه
- پنجشنبه 11 شهريور 1389-0:0
جناب صفر نیا گویا به نظرم شما جناب شاهینی رو نمی شناسی که اینگونه می نویسی توصیه می کنم زنگی به دوستانت به گرگان بزنی و از سوابق وی بپرسی که چه مقدار به خاطر نوشته های روشنگرانه اش هزینه داده اگر خودش نمی نویسد و نمی گوید آن را نشانه ی تحمل بالای خودتان ندانید !!!
- پنجشنبه 11 شهريور 1389-0:0
جناب بشیر عزیز از توصیه مشفقانه شما ممنونم سعی می کنم از نظرات دوستانی به مانند شما در بهتر کردن نوشته هایم بهره گیرم اما جسارت نباشد چند نکته را در خصوص این نوشته و نوشته ی قبلی شما :
1- این نقد شما صحیح است که می بایست اطلاعات داشت و آنگاه قلم به دست گرفت اینجانب نیز تا کنون اینگونه عمل کرده ام
2- سیاسی نویسی بد نیست و نباید کسی را به خاطر سیاسی نویسی ملامت کرد
3- عمده نوشته های من نظر به مقوله های دینی البته با نگاهی که خود دارم و از استادانم آموخته ام دارد و کمتر به روزمره نویسی سیاسی می بردازم
4 - و اما از جمله زبان در کام مفهوم " استفاده از زبان " هم می شود نه فقط به معنای سکوت و خاموشی شما را ارجاع می دهم به کتاب فرهنگ سخن از جناب استاد دکتر حسن انوری
5 - برخی گمان می کنند همه ی روحانیون فقط باید پیرامون همان موضوعات سنی همیشگی و با همان نثر خاص حوزه ها مطلب بگویند و بنویسند و اگر چیزی غیر از آن شد پس از مسیر خود خارج شده اند این پندار غلطی است بنده متناسب با تحصیلاتم و مطالعاتم و مهمتر از همه متناسب با علائقم مطلب می نویسم
5 هیچ کس خالی از عیب نیست من نیز خود و نوشته هایم را خالی از عیب نمی دانم عاجزانه می خواهم که نقدم کنید بی رحمانه هم نقد کنید از شما می خواهم دیگر نوشته ایم در وبلاگم را ببینید و نقد کنید مطمئن باشید که خوشحال می شوم اما متاسفانه بعضی ها با الفاظ زشت به من توهین می کنند و تهمت هائی می زنند که هیچگاه یک هزارم آنها در زندگی ام نبوده آن مطالب را بی پاسخ می گذارم قطره اشکی در چشمانم و اندک لرزشی در دستانم می آید اما برای انان نیز در قلبم دعا می کنم که خداوند قلب نازنین آنان را از کینه و نفرت پاک کند قلب خانه ی خداست و نباید کینه نفرت را در آن جای داد به هر حال از همه شما و دیگر دوستان ممنونم و دوستتان دارم - سه شنبه 9 شهريور 1389-0:0
خرف حساب جواب نداره
- سه شنبه 9 شهريور 1389-0:0
صفر نیاجون!واقعا استانه تحمل نظام بالاست؟پس اینهمه روزنامه که توقیف شده یا سایتهایی که بستن چغندر بوده.ادمهای جالبی هستین.راستش رو بگو تا حالا زیر پای چند نفر رو خالی کردی؟ما که نسل سوخته ایم.یا علی!به داد نسل بعدی برس.
- سه شنبه 9 شهريور 1389-0:0
حاج آقا با سلام مجدد و عرض احترام به پیشگاه شما و همه روحانیون اسلام که در راه تطهیر روح انسانها خدمت میکنند . اینجانب ارادت خاصی به همه روحانیون دارم ولی گویا شما اصلا التفات نمی فرمایید و فقط چشم به نظراتی که بوی سیاسی بدهند دارید. آنوقت که بدون اطلاعات تاریخی حکم به دست بر بودن و دست بوس بودن ایرانیان در طول تاریخ دادید و حالا که سعی در نوشتن نوشتاری دارید که غلط فاحش در آن وجود دارد . آیا بهتر نیست که توصیه این حقیر را بپذیرید و در مسائلی که اشراف کامل نداری وارد نشوید . نثر هم به فارسی معمولی امروزی بنویس چون معنی زبان در کام گرفتن یعنی خاموش بودن و حرف نزدن.......!!!
- سه شنبه 9 شهريور 1389-0:0
در پاراگراف ماقبل آخر فرمودید زبان در کام داشتند و شمشیر در غلاف هر چه می گفتند ..... حالا چگونه زبان در کام داشتند و هر چه میخواستند می توانستند بگویند .
- سه شنبه 9 شهريور 1389-0:0
متن روان و زیبائی است و مهمتر اینکه به نکات مهمی اشاره شده بله درست است متاسفانه در جامعه ما مدارا و تحمل خیلی کم است موفق باشید
- سه شنبه 9 شهريور 1389-0:0
و جالب اینست که امروز خیلیها را با علی مقایسه می کنند.همین کم تحملیها و برخورد های خشن با هر منتقدی جوی را بوجود اورده که دانشگاههای ما به جای اینکه کانون بحث و ارائه دیدگاههای انتقادی باشد به پادگان و سرباز خانه تبدیل شود. یا علی!تو خود شاهدی
- دوشنبه 8 شهريور 1389-0:0
آشیخ، آیا فکر میکنی که خیلی گردن کلفتی که نظام از از تو می ترسد یا آستانه تحمل نظام بالا است که نه تنها کاری به تو با اینهمه حرفهای نیشدار ندارد و رسانه های هم فکر تو هر چه میبافند و میدوزند و کاری به کارشان ندارند؟