تعداد بازدید: 3889

توصیه به دیگران 3

دوشنبه 23 اسفند 1389-21:41

جلسه را به چالش نکش

در جلسه علني شوراي شهر قائم شهر مطرح شد:گزارش هفته قبل "مازندنومه" از شورای قائم شهر ، موضوع اصلی جلسه شد/خدا پدر فردوسی پور را بیامرزد/من از قلم شما نمی ترسم، برو این صحبت ها را هم منتشر کن و بگو گران این حرف ها را به من گفت!/ انعکاس صبحانه خوردن من در شورا چه دردی و مشکلی از مردم حل می کند؟/این طریقه جمع بندی بودجه نیست.


مازندنومه:در يک صبح سرد زمستاني که باران يکريز مي باريد و خيابان هاي اطراف ساختمان شوراي شهر قائم شهر(شهرداري سابق)از بار سنگين ترافيک شب عيد مي ناليد،جلسه علني شوراي شهر قائم شهر برگزار شد.بخش قابل توجهي از وقت جلسه روز دوشنبه به گزارش مازندنومه از جلسه قبلي شورا اختصاص يافت که از قرار به مذاق شورايي ها خوش نيامده بود.گزارش خبرنگار ما-کلثوم فلاحي-را از اين جلسه پرحاشيه بخوانيد.

--------------------------

 دبیر خانه کارگر مازندران در جلسه روز دوشنبه مهمان جلسه شورای شهر قائم شهر بود، به همین منظور خبرنگاران کمی دیرتر اجازه حضور در جلسه یافتند.

 رئیس شورای شهر قائم شهر خطاب به نصرالله دریابیگی گفت: حل مشکلات کارگری استان و به ویژه قائم شهر باید مورد توجه قرار گیرد.

 مهدی ابراهیمی افزود: اگر نسبت به شما دغدغه بیشتری به موضوعات کارگری نداشته باشیم ، کمتر از شما هم دغدغه نداريم.

 اما عضو شورای شهر قائم شهر در این نشست اظهار داشت:باید کمیسیون و یا کمیته ای با عنوان بررسی مشکلات کارگری در شورا ایجاد کنیم.

 سه سلطانی تصریح کرد: در این صورت شورا هم با علم و اطلاع کافی مشکلات کارگری را پیگیری کرده و طرح های لازم را ارائه مي دهد.

با پايان يافتن ملاقات دریابیگی و همراهانش با شورایی ها،خارج از دستور جلسه ، گزارش هفته قبل "مازندنومه" از شورای قائم شهر ، موضوع اصلی جلسه شد و نائب رئیس شورای شهر از روی نوت بوک خود شروع به خواندن آن مطلب کرد.(مراجعه شود به اين لينک:http://www.mazandnume.com/?PNID=V11921)

 رئیس شورا همینطور که به این مطلب گوش می داد،رو به خبرنگار ما کرده و گفت: «حقت همان طرف است!» (منظورش جایگاه خبرنگاران در آن سوی دیوار حائل است!)

کمیل گران مطلب مازندنومه را پشت تریبون جلسه علنی شورا قرائت کرد.  او هم به خبرنگار ما گفت:« خدا پدر فردوسی پور را بیامرزد ، شماره شناسنامه ما را نداد، چقدر سخیف نوشته شده ، این مطلب نشانه بی سوادی خبرنگار است!»

گران باز عنوان می کند:« این را هم بنویس ، من از قلم شما نمی ترسم، برو این صحبت ها را هم منتشر کن و بگو گران این حرف ها را به من گفت!»

 رئیس شورا وارد بحث شد و گفت:« نه اولین بار است و نه آخرین بار ، نان هایی که به هم قرض می دهیم متاسفانه این گونه می شود ، جلسه علنی مانند مجلس است ، اگر بلندگو ایراد دارد ، آن را برطرف می کنیم.»

ابراهیمی خودکاری به دست گرفت و افزود:رسالت قلم از خون شهدا بالاتر است ، اگر واقعا" لیاقت نداریم نباید به این سمت برویم .

 وی اظهار داشت: خبر باید قابل بهره برداری باشد ، انعکاس صبحانه خوردن من در شورا چه دردی و مشکلی از مردم حل می کند؟!»

 ابراهیمی تصریح کرد: باید ببینید ما در شورا در رابطه با حقوق مردم حرف می زنیم یا حقوق خودمان.

 وی یادآور شد: رسالت قلم ، پیام خون شهدا است و ان شاءالله آن را حفظ کنیم.

دیگر عضو شورای شهر قائم شهر هم وارد بحث شد. داریوش اسدزاده گفت: احساس می کنم خانم خبرنگار با تفکر از پیش تعیین شده وارد شورا نشده چراکه من در جلسه قبلی مطالبی در نقد شهردار عنوان کردم که منعکس نشد.

وی با بیان اینکه خبرنگار واقعیت ها را نگارش کرده است، افزود:خبرنگاران به گونه ای نگارش کنند تا هم منافع شهر حفظ شود و هم منجر به تصمیماتی برای توسعه و رشد شهری شود.

 در این میان نائب رئیس شورای شهر قائم شهر گفت: حتما صبحانه خوردن من از صحبت های شما مهمتر بوده است و باز هم رو به خبرنگار ما پرسید: « رشته شما چیه ، مدرکت چیه؟»

بر اساس اين گزارش، خبرنگار ما براي اطلاع آقاي رييس و ساير اعضا رشته و مقطع تحصیلی اش را عنوان کرد و گفت که علاوه بر مرتبط بودن رشته تحصیلی و شغلش ، منتخب جشنواره مطبوعات هم هست.

اما گران با همان لحن نامتعارف به خبرنگار ما گفت: حتما در رشته طنز منتخب شده ای!

در اين هنگام خبرنگار ما خطاب به رييس شوراي شهر قائم شهر گفت:در مقابل شما هم صبحانه است و هم چای و هم میوه ، کدام یک را می خورید؟ که پاسخ داد:« این دیگر سلیقه ای و شخصی است. »

 خبرنگار ادامه داد:« هر فرد خوراک خاص خود را دارد و نمی توان کسی را به کاری اجبار کرد، من هم از این نشست ، خوراک خبری خود را انتخاب می کنم و ایرادی بر من نیست».

در اين دقايق صالح زاده- شهردار قائم شهر-وارد شد و البته مثل هفته گذشته شروع به خوردن صبحانه کرد.

 صحبت درباره بازگشایی کمربندی غربی به کمربندی شمالی بود و زمین هایی که باید تملک شود.

 گران در این خصوص گفت: بازگشایی این نقطه از شهر ، انقلابی است که سال ها راکد مانده بود و به دلیل معارضات مردم نمی توانستیم بازگشایی کنیم.

 سه سلطانی در رابطه با تملک زمین های این ناحیه افزود: حقوق مالک باید طبق قانون استیفا و پرداخت شود.

در اين جلسه بودجه شهرداری قائم شهر برای سال آینده 25 میلیارد تومان عنوان شد. البته اسدزاده-عضو شورا- اظهار داشت: این طریقه جمع بندی بودجه نیست.

 اسدزاده با بیان اینکه در خصوص پروژه نگین شمال باید جلسات بیشتری برگزار شود،تصریح کرد:این پروژه سرفصل میلیاردی دارد.

 وی با اشاره به اینکه حرف خارج از برنامه شورا نمی گویم یادآور شد: حرفم تایید کار شورا است .

 رئیس شورا به این عضو شورا گفت: جلسه را به چالش نکش ، اسدزاده هم پاسخ داد «من نمی خواهم جلسه را به چالش بکشم».


  • دوشنبه 8 فروردين 1390-0:0

    كسي كه تحمل قلم يه خبرنگار رو نداره چطور ميتونه مدعي نمايندگي مردم و پاسخگويي به اونها باشه ؟!!

    • يکشنبه 7 فروردين 1390-0:0

      ضمن تشكر از اين خبرنگار شجاع.لازمه از آقاياني كه دم از رسالت قلم و مقايسه اون با خون شهدائ گرانقدر ميزنند بپرسم شما چقدر اهل قلميد؟؟!!! خدا وكيلي تا حالا چند تا طرح و برنامه واسه شهرمون نوشتيد؟ جز اينكه هفته اي 2 روز جلسه 1 ساعته و نامه هاي شهرداري رو مثله ملا بنويسا به اصطلاح خودتون تصويب كردن هنر ديگه اي هم بخرج داديد؟!!

      • چهارشنبه 3 فروردين 1390-0:0

        سركار خانم فلاحي صميمانه از وقت و حوصله اي كه بخرج دادي تارسالت مطبوعات رو به اين آقايان نشون بديد متشكرم..شهروند قائمشهري بايد بدونه نماينده عزيزش چه آداب و منشي داره..!!؟

        • شاهوی سابقپاسخ به این دیدگاه 0 0
          يکشنبه 29 اسفند 1389-0:0

          بی تردید به عشق و اخلاص حضرتعالی به دیار اهورائی ما باید تاکید کنم که مازند نومه حتی بخشی از پاسخ خقیر را به مرقومه شما سانسور کرد که البته با توجه به مضایق در مسیر جز این نمی توانست کرد! در عین حال خدا را شاکرم که من و شما به عشق بی تردیدمان به اعتلا و ابروی ایران عزیزمان در یک خط و ربط هستیم و جناب عضو شورای شهر قائمشهر را چه حاج کمیل گران باشند یا بیژ ن گوران دوست داریم و هر دویمان به یک نظریم که نگذاریم عشق و اخلاص ما در شلمچه و هور العظیم خرج راه ماندگاریمان در مراتب و مناسب باشد
          ومن مرید شما هستم به تواضع تان

          • امیرهوشنگپاسخ به این دیدگاه 0 0
            شنبه 28 اسفند 1389-0:0

            دوست عزیز ، جناب آقای شاهوی سابق ، چنانچه تصور میکنید از مرقومه شما برداشت نادرستی نموده ام ، عذر بنده را بپذیرید ، اتفاقا سوال شما همان سوالی بود که قبل از همه این اتفاقات در قسمت نظرات و ذیل خبری تحت عنوان «برای من تعیین تکلیف نکن» ، مورخ بیستم اسفندماه هشتاد و نه ، به قلم سرکار خانم فلاحی و در همین مازند نومه بنده مطرح کردم و مازند نومه عزیز سانسورش کرد ، ما هم گفتیم عیب ندارد ، شاید برایشان تولید اشکال میکرد ، اما عجیب است که همین سوال را از شما سانسور نکرده اند دوستان ارجمند ، هر چند برخورد دوستان در شورای شهر ناروا بوده ، بنده هم به حکم وجدان دست به قلم برده و نظر ثبت کردم ، اما کار مازند نومه هم تائید نمی کنم . اینکه نمایش نظرات گاهی به صلاح نیست و سانسور می شود تا حدی قابل فهم است ، اما اینکه در چند خبر قبل یکی را سانسور کنند و در چند خبر بعد نظر کاملا مشابه ای را انعکاس دهند ، زیبا و زیبنده نبوده و نیست ، چرا که ،علیرغم اینکه به شائبۀ استفاده ابزاری از قلم دامن می زند ، باعث بروز دلخوری های بی مورد هم در بین دوستان همدل می گردد که امروز حکایت من و شماست ، با این تفاوت که به حمدلله ، خوی و منش نیکوی حضرتعالی ، کمترین فرصت و مجال را از دلخوری های ناخواسته ربود . شاهوی سابق عزیز ، بنده هم عرض ادب و ارادت دارم خدمت شما و عرض می کنم که ک مخلص طبع شکیبای توام .

            • شاهوی سابقپاسخ به این دیدگاه 0 0
              شنبه 28 اسفند 1389-0:0

              به امیر هوشنگ خان عزیزم باید بگم که به رغم تلاشم به پرهیز از ورود به جنگولک بازیهای ژرنالیستی انگار به هنر حضرت ایشون نم نمک دارم میام وسط معرکه!ا
              اولا نه من و نه هیچ کس دیگه حق نخواهد داشت عشق و اخلاص و اعتقاد شلمچه ای هارو به سخره بگیره در ثانی کسی که به نیستان هورالعظیم جلالتی پیدا کرد - پیدا کردم - ریشخندش به شلمچه رفته ها نیست!
              ثالثا کجا خزعبلات من نشان از خشم من داشت که تو برادرم - اخوی؟ - چنین اش دیدی؟ من حضرت بیژن خان را به جهات اربعه حیات و حضورش میشناسم و سوالم این بود که جناب ایشان از کی کمیل شدند و گران هم.....و هجوش نکردم و فقط خواستم بگویم ما نباید بدین شیوه به مقابله برخیزیم که نه شان مسهولیت در این جمهوری اجازه اش را میدهد و نه مقام عرفانی کسب شده از شلمچه و هورالعظیم! و نیز روی شما گلاب چون به هر از گاه مجال زخمه ای به رباب قلم جریده نگاری میزنم خواستم بگویم - و به تاکید هم -0 که اهل قلم را نباید دست خالی پنداشت....پس کوتاه بیایند حضرات شورائیان و همان بهتر که صبحانه شان را تناول بفرمایند.....و شما را هم مخلصیم امیر هوشنگ خان!

              • امیرهوشنگپاسخ به این دیدگاه 0 0
                جمعه 27 اسفند 1389-0:0

                شاهوی سابق عزیز ، شما تکه پاره های تعارفهای بنده را دیدین ، ولی ایراداتی را که وارد کردم ندیدین؟! اینکه من واقعا چی می خواستم بگم ، البته خیلی غامض نبود و هویدا بود ، اینکه تعارف تیکه پاره کردم ، شاید به چشم شما تعارف اومده ، اینکه برداشت مقرون به خشم خودتون را تحت عنوان سوال و به شکل تلویحی فحوای کلام من مطرح کردید ، ناز شستتون بزرگوار ، ولی منظور من این نبوده و نیست که اگر بود هرگز در مقام ایراد نسبت به آقای گران قلم نمی زدم ، اما اینکه توی شلمچه چهارتا تیر در کردن ، گذشته از آقای گران ، بی انصافیه اخوی ، شاید بهتر باشه از شلمچه دیده ها بپرسید ممکنه بعدش نظرتون عوض بشه ، و از همه اینها گذشته ، چون تیغ بدست آری مردم نتوان کشت ، به اندازه اشتباهی که صورت گرفته خشمگین شوید نه بیشتر ، ضمن اینکه مصداق این بیت از حکیم عمر خیام نشویم که : من بد کنم و تو بد مکافات دهی !! پس فرق میان من و توچیست بگو . اگر برخورد ناشایستی چه به عمد چه به سهو صورت گرفت ، نباید که همه چیز را به توبره کشید ، من به شما بزرگوار پیشنهاد می کنم یک بار دیگر نظر حقیر را مطالعه کنید ، اما این بار بدور از خشم و پیش داوری .

                • شاهوی سابقپاسخ به این دیدگاه 0 0
                  جمعه 27 اسفند 1389-0:0

                  میگم به کنار از تکه پاره کردن تعارف بین امیر هوشنگ خان و حاج کمیل گران که بالاخره ما نفهمیدیم چی میخوان به هم بگن ..و ایا از شلمچه یاد کردن و هشت سال دفاع مقدس یعنی صرف نظر کردن از اصول منظور بوده است و هرکه رفت جبهه و تیری در کرد و احتمالا تیری خورد باید توپ و تشر خودشو ارزونی ما بکنه؟ اصلا میخوام ازین مسئله هم بگذرم و یک سوال اساسی مطرح کنم: این اقا بیژن گوران ... چی شد که به کمیل گران بدل شدند؟... خبرنگار پیچش مو را می بینه و حواسش به حواشی هم هست اگر جز این بود خودتون متنی بعنوان خبر جلسه پربار!شورا تهیه میفرمودین و برای رسانه ها میفرستادین دیگه اینهمه جسارت لازم نبود0 ما که اهل حدیث هستیم ایا کاربردش را برای چاشنی مقالمون میدونیم یا حالمون؟ لطفا حاج کمیل گران (اقا بیژن گوران سابق) با اهل بخیه مدارا فرمایند ورنه زحمت خود میدارند...خدا قوت شان دهد!

                  • امیر هوشنگپاسخ به این دیدگاه 0 0
                    پنجشنبه 26 اسفند 1389-0:0

                    برادر ارجمند ، جناب آقای گران ، ضمن عرض سلام و خسته نباشید یا به تعبیر شیرین خودتان خدا قوت به محضر حضرتعالی و سایر همکارانتان در آن شورای وزین ، عرض می کنم خدمت شریفتان که : چهره و سوابق فعالیت های فرهنگی و اجتماعی و سیاسی ، و پیشتر از آن افتخار رزم حضرتعالی در خلال هشت سال دفاع مقدس و بعضا خدمات ارزنده شما در آن شورا ، بر کسی پوشیده نیست و چنانچه کسی همه این موارد را نادیده گرفته و چشم بپوشد ، حقیقتا از دایره انصاف و مروت خارج شده است . ارادت این حقیر به حضرتعالی را در جای خویش محفوظ دانسته ، اما ، همه اینها دلیل متقنی نمی شوند بر اینکه ایرادی به شما وارد نکنم یا خدای ناکرده پای انتقاد پذیری شما را لنگ ببینم . حق بدهید اگر یک خبرنگار یا سایر مردم شهر ببینند یا بشنوند که در جلسه ای رسمی ، در یک محیط اداری و دولتی ، اصول اولیه برگزاری یک جلسه رعایت نشود و روی میز بجای آب میوه ، میوه ، بعضا شیرینی ، یا حتی چای و آب ، بساط صبحانه پهن شود ، آنهم در حضور عده ای خبرنگار ، تصور نمی کنید این حرکت ضمن اینکه زیبنده آن جمع نیست ، موجب شود که خبرنگاران جلسه شورای شهر را جدی تلقی نکنند ؟! به نظر شما آیا زیبنده است که عده ای آنطرف شیشه شاهد حرکات شما باشند و شما اینطرف صبحانه تناول کنید؟! آیا آن ساختمان یک اتاق مجزا یا یک آبدارخانه کوچک ندارد که احیانا اگر کسی از اعضای شورا به هر دلیلی دچار ضعف ناشی از عدم خوردن صبحانه شده باشد ، برود و در خفا چند لقمه ای نوش جان کند و بازگردد به جلسه؟! حتما شنیده اید که حرمت امامزاده را متولی اش حفظ می کند !! شما که فعالیتهای فرهنگی داشته و ادب پرورید ، طبیعی است که انتظار و توقع از حضرتعالی دو چندان باشد . حتما خواهر عزیز ما ، خانم فلاحی ، بعنوان یک شیعۀ شیعه زاده ، حدیث مورد اشاره حضرتعالی را شنیده و نه تنها شنیده که ایمان هم دارد ، اما برادر من ، آیا جز این است که از جمله صفات بارز مومن ، کظم عیظ می باشد !! زیباتر نبود اگر جنابعالی و آقای ابراهیمی کظم غیظ کرده و بجای تاختن در ملاء عام به یک خانم خبرنگار و پرسش در مورد مدرک تحصیلی اش و غیره ، در خفا ایشان را به کناری کشیده و امر به معروف می نمودید ؟!! اجازه بدهید ابراز تعجبم را از شما و سایر خوانندگان گرامی مخفی نکرده و بگویم که ، عمیقا متعجبم از اینکه چگونه از جلسات مهم شورای شهر ، توسط آن شورا فیلمبرداری نمی شود ؟! انتظار ندارید که این مهم را سرکار خانم فلاحی انجام دهد ، شما را می شناسم و میدانم که کوله باری از تجربه در امر جلسات مختلف اداری دارید ، حتما تصدیق می کنید که امروزه ، متداول است که از جلسات اداری ، خصوصا در حوزه های تصمیم گیری ، فیلمبرداری شده و قاعدتا متولیان اینگونه حوزه ها، پیشتر ، ایجاد واحدهای سمعی – بصری را ضروری تلقی می کنند . از بزرگ جماعت ، در افکار عمومی ، انتظار رافت و مهرورزی می رود نه خدای ناکرده و دور از جان شما و سایر همکاران گرامیتان عتاب و سرگرانی ، از نوشته شما اینجور مستفاد میگردد که خانم فلاحی ، جهت جذب مخاطب دست به شیوه های نا صحیح در عرصه خبرنگاری زده !! تصور حقیر بر این است که نسبت دادن این امر به ایشان ، مانند چشم پوشیدن بر سوابق و عملکرد اظهر من الشمس جنابعالی بوده ، و خارج از دایره انصاف است ، هر چند که شک ندارم بر خلاف آنچه که از نوشته شما بر می آید ، منظور نظر حضرتعالی ارشاد و اندرز دادن بوده است . برایتان بهاری زیبا ، به زیبایی بهار شلمچه آرزو می کنم .

                    • کمیل گرانپاسخ به این دیدگاه 0 0
                      پنجشنبه 26 اسفند 1389-0:0

                      سلام،خداقوت،حداقل انتظاری که ازشما اصحاب رسانه میرود اینکه ازقداست قلم که بفرموده امام (ره) یک اسلحه است و شما نیز بنا به نص صریح قرآن به آن سوگند یاد کرده اید بجا استفاده نمائید، خواهر من،لابد شنیده اید که حضرت امام سجاد(ع) باجمعی از اصحاب درکنار کعبه مشغول عبادت بودند که خطاب به یارانش فرمودند بخدا قسم حرمت آبروی مومن از حرمت کعبه بالاتر است،خودتان و خوانندگان شریفتان قضاوت کنند آیا درجلسه ای که حداقل 2ساعت در آن حضور داشتید فقط همین هائی گذشت که شما نوشته اید ؟کاش از جلسه شورا فیلمی تهیه میشد ودراختیارتان قرارمیگرفت تابابازبینی آن پی میبردید که چقدر ازمسائل مهم مطروحه درجهت منافع عموم نوشته اید وچقدر از صبحانه خوردن اعضا!سرکارخانم فلاحی اکثرهمکاران محترمتان که سالهای سال است بامن وتفکرات من آشنایند از اعتقادقلبی من نسبت به جایگاه شریف مطبوعات ورسانه ها خبردارند،وازشما که سبک وسیاق متفاوتی را درجهت جذب خوانندگان درپیش گرفته اید تقاضادارم دراین روش خوب ، بیشترمنافع عموم رامدنظر قرار دهید.برای شما خبرنگارجوان وپرتلاش وهمکاران محترمتان آرزوی توفیقات روزافزون الهی را دارم.

                      • چهارشنبه 25 اسفند 1389-0:0

                        آقای گران! ادب مرد به از دولت اوست!
                        از چی می ترسی و عصبی هستی که یک صحبت را بر نمی تابید؟!
                        در شان یک مدیر و نماینده مردم این برخورد نیست! کمی تواضع ، آرامش ، و سعه صدر را چاشنی رفتارتان کنید بد نمیشود!!!

                        • چهارشنبه 25 اسفند 1389-0:0

                          ای بابا! شما شورای شهر هستید؟!
                          بشینید مشکلات رو حل کنید! گیر دادید به یه خبر؟! تازه شماهارو مردم می شناسند! اگه کار نمی کنید که همه میدونن و اگه کار می کنید نیازی به پیگیری خبر نداره! از شورای شهر ساری یاد بگیرید! البته مازندنومه بعضی وقتا جملات رو کم و زیاد می کنه و اینو قبلا ثابت کرده!

                          • چهارشنبه 25 اسفند 1389-0:0

                            مرد حسابي مگه كسي از تو پرسيده كه مدركت چيه واصلا مرتبط با كارت هست يانه؟تو چي كار به مدرك مردم داري؟

                            • چهارشنبه 25 اسفند 1389-0:0

                              همواره حقيقت را كتمان مي كنند واگر نتوانند بدنام

                              • چهارشنبه 25 اسفند 1389-0:0

                                دوست عزيز ما ناراحت صبحانه خوردن اين عزيزان نيستيم بلكه مي ترسيم زيادي بهشون خوش بگذره كلا بي خيال مردم بشن

                                • سه شنبه 24 اسفند 1389-0:0

                                  اگه به خبرنگار صبحانه می دادن که منع رطب نمی کرد

                                  • امیر هوشنگپاسخ به این دیدگاه 0 0
                                    سه شنبه 24 اسفند 1389-0:0

                                    مازند نومه عزیز ، کلا خبرنگار جماعت باید اول حرف خورش ملس باشه ، بعد هم کتک خورش . حالا خبرنگار شما خانم بوده و مملکت هم اسلامی ، پس مورد کتک خور ملس ، از بیخ و بن به شکر خدا ظاهرا منتفی میشه ، اما ، عنایت داشته باشین که اون دوره ها گذشت که در جلسات اداری باید با کت و شلوار ظاهر می شدیم و خیلی با دیسیپلین برخورد می کردیم و حدالمقدور از هر نوع حرکت اضافه از باب رعایت شان جلسه پرهیز می کردیم ، اونجور جلسات خیلی آزمون خودشونو پس دادن ، مشخص شد کارآیی ندارن ، لذا ، عزیزان شورای شهر قائم شهر ، جلسه را به شکل خانگی برگزار می کنن ، چرا ؟ ، چون اینجوری همه حس میکنن اعضای یه خانواده اند و ضمن اینکه بیشتر بهشون خوش میگذره ، همین راحتی و صمیمیت موجب کاهش تنش بین اعضاء شده ، و در نتیجه ، خیلی زودتر و سریعتر ، توام با همدلی زیاد تصمیمات مهم شهری را اتخاذ میکنن . خب طبیعیه که این به نفع مردم قائم شهره ، پس نتیجه میگیریم که کار خبرنگار شما ، درواقع نوعی ایجاد اخلال در سیستم کارآمد تصمیم گیری در حوزه کلان مدیریت شهری بوده ! یا هست !! یا خواهد بود !!! یا یه چیزی توی همین مایه ها .
                                    پس می بینین که خیلی طبیعیه که برای آقای ابراهیمی یا آقای گران ، این موضوع کمی گران تموم بشه ، حالا چه کاریه که لقمه های خلق الله را بشماریم؟!
                                    اما همه اینها دلیل نمیشه که به آقای ابراهیمی یادآوری نکنیم که خبرنگار اگه خبرنگار باشه ، از پشت دیوار سه لایه بتونی یا از شعاع چند کیلومتری ساختمان شورای شهر هم خبرشو تهیه میکنه ، دیوار شیشه ای که جای خود داره . چیزی که الان ذهن منو خیلی به خودش مشغول کرده اینه که ، آیا از آن صبحانه کذایی به خبرنگاران محترم هم تعارف شده یا اینکه زبونم لال بی تعارف تناول شده ؟!


                                    ©2013 APG.ir