میترسم یک روز دیدن این دو کلمه آرزو شود:ساخت ايران!
...راستش حالم از زندگی این روزهای جماعت ایرانی به هم میخورد. کمتر چیزی که مصرف میکنیم بوی ایرانی بودن دارد. یا محصولات خارجیای استفاده میکنیم که مشابه ایرانی ندارند،مثل داروها، لوازم الکترونیک و ... یا محصولاتی مصرف میکنیم که مشابه ایرانیاش کیفیت ندارد،مثل لوازم خانگی یا محصولات خارجیای مصرف میکنیم که اصلاً ضرورت ندارد مصرف کنیم مثل شکلات سوئیسی، چای، میوه، لباس و ...(يادداشتي از دکتر محمد فاضلی،عضو هيئت علمي دانشگاه مازندران)
هفتهی گذشته با خانواده وارد مجتمع تجاری پرشیا در جادهی فریدونکنار-بابلسر شدیم. اولین چیزی که توجهم را جلب کرد، غرفهی جدیدی بود که وسط محوطهی مجتمع به پا شده بود. یک غرفهی ده دوازدهمتری و یک یخچال مخصوص فروش لبنیات که چند فروشنده در آن حضور داشتند.
نزدیکتر شدیم و دیدم انواع پنیرها در این غرفه ارائه میشود. یکی از برادرانم زمانی در حوزهی گاو و گاوداری درس میخواند و از همان زمان چیزهایی دربارهی دنیای پنیرها میدانم.
بعدها یک استاد فرانسوی داشتم و او هم دربارهی پنیر و جایگاه آن در فرانسه چیزهایی گفته بود. به هر حال، نام و مشخصات برخی پنیرها و تنوع بسیار زیاد آنها را میشناسم. به همسرم گفتم برویم ببینیم چه میکنند.
نزدیک که شدیم یک فروشندهی فوقالعاده مؤدب، با لحن و رفتاری که در فضای کسب و کار ایرانی برای من تازه بود، شروع کرد دربارهی پنیرها توضیح دادن. قبلاً شنیده بودم که شرکت کاله با ورود به فضای صنعت ایران، صنعت لبنیات را متحول کرده است. در این غرفه میشد اینرا دید.
فروشندگان به دقت دربارهی پنیرها، مزهشان و کاربردشان در غذاها توضیح میدادند. نوع برخوردشان، بروشورهایی که منتشر کرده بودند، عبارت Kalleh Corner که به نظرم ابتکار بازاریابانهی مناسبی است، و تنوع و کیفیت تولیداتشان برایم زیبا بود. اما چرا برایشان یک پست وبلاگ مینویسم؟
راستش حالم از زندگی این روزهای جماعت ایرانی به هم میخورد. کمتر چیزی که مصرف میکنیم بوی ایرانی بودن دارد. یا محصولات خارجیای استفاده میکنیم که مشابه ایرانی ندارند،مثل داروها، لوازم الکترونیک و ... یا محصولاتی مصرف میکنیم که مشابه ایرانیاش کیفیت ندارد (مثل لوازم خانگی)، یا محصولات خارجیای مصرف میکنیم که اصلاً ضرورت ندارد مصرف کنیم (مثل شکلات سوئیسی، چای، میوه، لباس و ...) یا هر محصول دیگری که دست آخر سبب شده است وقتی نگاهی به زندگیمان میاندازیم، محصول ایرانی در آن نبینیم. شما هم نگاهی به اطرافتان بیندازید، با من همعقیده میشوید.
در میان این همه کالای خارجی که عجیب حس بدبختی و بیعرضگی به آدم القا میکند، و اگر عمیقتر بنگرید میتوانید له شدن کارگر و تولید کنندهی ایرانی را لای این وضع اسفبار ببینید، طبیعی بود که از دیدن اینکه هنوز شرکتی سرپاست، محصول متنوع و باکیفیت تولید میکند، ابتکار بازاریابی دارد، و زیبا کار میکند حس خوبی پیدا کرده بودم.
یک دو تیکه پنیر خریدیم. پنیرها را بستهبندی کردند و بستههایی که طراحی شده بود، در مقیاس ایران، و شاید صنعت لبنیات دنیا (متخصصان بهتر میدانند) آن قدر زیبا بود که احساس کردم کارشان ستودنی است.
میدانم به احتمال زیاد ماشینآلات و مایهپنیر و برخی نهادههای دیگر همین کارخانه نیز خارجی است، اما در جایی که مملکتی را دمپایی تا اتومبیل چینی، و دهها هزار محصول خارجی دیگر فراگرفته است، ابزار تولید چه اهمیتی دارد، روی این پنیرها میشد با افتخار نوشت «ساخت ایران». میترسم یک روز دیدن این دو کلمه، آرزو شود.
با فروشندهها دست دادم، گفتم کارشان را میستایم و گفتم اگر دستتان به مالک کارخانه یا مدیرتان میرسد بگویید «یک نفر از صمیم قلب سلام رساند.» گفتم این آدم و همکارانش باید استقامت شان چقدر زیاد باشد که علیرغم همهی دشواریها، از سیاست داخلی گرفته تا تحریم و رقابت چینیها، و سیاست واردات بیرویه و خلاصه هر مصیبت دیگری، کماکان پنیرشان تولید میشود و تازه غرفه میزنند تا تولیدات جدیدشان را عرضه کنند.
به خودم قول دادم، به پاس ارزانی داشتن لذت لحظاتی افتخار به این دو کلمهی دوست داشتنی «ساخت ایران» يادداشتي بنویسم، به افتخار تولیدکنندگانی که هنوز میکوشند ایرانی هویتش را بر کالایی که تولید میکند حک کند. بگذار کالهایها حس کنند هنوز هستند کسانی که زحمتشان را دوست دارند و افتخار واقعی را میستایند. هویت و بزرگی، لابهلای چیزهایی شبیه همین پنیرهاست، که مهر کار و خلاقیت ما بر آن خورده باشد.
- دوشنبه 17 مرداد 1390-0:0
نوشته جالب و خوبی بود به امید روزی که "ساخت ایران" را ببینیم. باید گفت مسبب اصلی از بین رفتن تولید کنندگان ایرانی بخاطر دوستی چوپان و گرگ است. در مورد مازندران وضعیت بدتر میباشد، چون مسئولین رده بالای مازندران سوادی ندارند و بیشترشان با آشنابازی به این مقام رسیدند. برای نمونه به کشاورزی و محصولات باغی مازندران توجه کنید. هلوی مرغوب را به قیمت 100 تومان هم از باغدار مازندرانی نمیخرند و آنوقت هلوی خارجی را کیلویی چند صد تومان میخرند. اینست عظم راسخ مسئولین مازندرانی برای از بین بردن مازندران
- يکشنبه 16 مرداد 1390-0:0
مگه تولید کننده ای که بترسی؟ اصلا ترس نداره ، لولو که نیست
- يکشنبه 16 مرداد 1390-0:0
ایشان با مدرک دکترا به خودش اجازه توهین می دهد و بعد تبلیغ کالایی می کند که تمام وسایل بسته بندی را از آن طرف دنیا آورده است .
- يکشنبه 16 مرداد 1390-0:0
جناب کلبادی پور مطابق خواسته شما چند بار نوشته نویسنده محترم را مرور کردم . حالا شما هم نوشته مورد اعتراض خودتان را فقط یک بار مرور کنید که بطور حتم خواهید فهمید منظور همان بقول شما made in Iran بوده و هست ! این که هدف نویسنده حتماً تبلیغ بوده من هنوز دچار تردیدم ولی جنابعالی مثل این که یقین دارید . تردید بنده به دلیل موقعیت کاری نویسنده است و الا شرکت مورد بحث که نیازی به تبلیغ ندارد و در همین مازند نومه و در همین زمان مدیر عامل محترم آن طبق دلسوزی شما بطور نا محدود حرف دلش را می زند . - شنبه 15 مرداد 1390-0:0
آقای پخته خوار گیریم که تبلیغ یک واحد صنعتی بوده باشد. واحدیکه مایه افتخار و سربلندی ایران در جهانه که این خود نوعی امر به معروفه .خدایی نکرده امر به منکر که نبوده که موجب نگرانی شما بوده باشه . واین تبلیغ چه اشکالی داره ؟جزاینکه حق تبلیغات به حضرات پرداخت نشده باشه که بخشی از سود میلیاردیشان لطمه خورده باشه . در ضمن پیشنهاد میکنم مطلب آقای دکتر فاضلی را چند بار مرور بفرمایید تا از اشتباهی بزرگ بدر آیید که منظور نویسنده از کلمات ساخت ایران ساختن و آباد کردن و عمران و.... نبوده. اون پیشکش . بلکه فقط مارک سا خت ایر ان بوده . made in hran
- جمعه 14 مرداد 1390-0:0
استاد حتما قبل از ماه رمضان رفتند آنجا چون من هم رفتم و فروشندگان قدری پنیر برای چشیدن و امتحان می دهند به مشتری!!بگویید که فردا در دانشگاه به شما گیر می دهند که ماه رمضانی چرا رفتید پنیرخوری در ملا عام!!
- پنجشنبه 13 مرداد 1390-0:0
وقتی مدیران استانی هیچ کاره باشن و همه حمایت ها فقط از تهران انجام بشه و اولویت هم با آشنایانشون باشه انتظاری بیشتر از این نیست.
مسوولین استانی یک کم خودتون رو تکون بدین و حق استان رو بگیرین. اگه نمی تونین استعفا کنین و به مردم دلیلشو هم بگین. مطمئن باشین مردم کمکتون می کنن. - پنجشنبه 13 مرداد 1390-0:0
خسته از این جور حرف ها هستیم . برادر من حرفی هم که زدی خدا کند فقط تبلیغ یک واحد صنعتی نباشد . بهتر نبود که می گفتی اوضاع چگونه این طوری می شود که ایرانیان پخته خوار ، ساخته و آماده دیگران را می خورند و یا می پوشند و یا مصرف می کنند ؟ قدری به چرایی این مساله فکر کن . این که بنشینی و بنویسی آرزوی ساخت ایران دارم چه مساله یی را حل می کند ؟ این جور حرف ها که به قدمت سن من و شما هی تکرار می شود براستی چه بدرد می خورد ؟ حرف بزن !