یک روز برای ما
روز خبرنگار امسال، از دیدگاه برخی همکاران مورد نقد شدید قرار گرفت و خوبی ها ندیده آمد و کاستی ها بزرگ نمایی شد/چرا برخی مدیران رسانه به زیردستان و پرسنل شان زور می گویند؟بروید تحقیق کنید کدام رسانه جقوق خبرنگار خود را در مردادماه، به جای پرداخت در آخر ماه، به یمن روز خبرنگار کمی زودتر و در 17 مرداد پرداخته است؟/ چه کسی شان خبرنگار و رسانه را پایین آورده،خودمان یا مسئولان؟این که دیگر صف شام و سخنرانی متعدد نیست.
مازندنومه،کلثوم فلاحی:میگویند یکی باید بمیرد تا دیگری زنده شود، شهادت صارمی-خبرنگارایرنا- باعث شد تا خبرنگاران از سال 77 به این سو، زنده شوند.
امسال برگزاری روز خبرنگار در شهری غیر از مرکز استان، باعث شد تا کمی، مشکلات سایر خبرنگاران را که هرساله برای حضور در این مراسم باید به ساری میآمدند، لمس کنم ،هر چند گریزی از این موضوع نیست و اگر هم سخت باشد،سالی یک بار قابل تحمل و شیرین است.
حضور مقام نخست استان در این مراسم به همراه معاونانش، مدیران کل ، لغو جلسهای مهم در استانداری و همچنین برگزار نشدن جلسه علنی شورای شهر ساری و موکول کردن آن به روز دیگر به دلیل همزمانی با مراسم روز خبرنگار، گواه مقام و جایگاه خبرنگار برای گردانندگان استان است.
استاندار مازندران با تمام تنگ دستی در زمانی که هنوز بودجه استان ابلاغ نشده است،نمیتواند خبرنگاران را به این بهانه، نادیده بگیرد، هرچند که بی پولی بهانه خوبی بود برای اینکه اصلا این مراسم برگزار نشود.
او در روز جشن بی منت و از روی صداقت توضیح داد که از حسابی دیگر قرض(در واقع تخلف) کرده تا در حد بضاعت خود از 700 خبرنگار(که موقع شام این رقم به 850 نفر رسید)تجلیل کند.
تقویم ما در هر روز اختصاص به گرامیداشت گروه و دستهای دارد؛ روز معلم، کارگر، پرستار، پزشک و ... در همه این روزها، همان دستگاه مرتبط، نسبت به برگزاری گرامی داشت و قدردانی، اقدام میکند اما نوبت به روز خبرنگار که میرسد استانداری به همراه چند دستگاه دیگر، پای کار هستند تا روزی نیکو را رقم بزنند،کاری که برای هیچ صنفی انجام نمی دهند،اما برخی همکاران ما ، این ها را نمی بینند و فقط به کاستی ها می تازند.
روز خبرنگار امسال، از دیدگاه برخی همکاران مورد نقد شدید قرار گرفت و خوبی ها ندیده آمد و کاستی ها بزرگ نمایی شد.
مراسم امسال با تمام ضعف های برنامه هایی این چنینی،به نسبت در خور شان خبرنگار برگزار شد،حتی راه مقصد را هم نصف کردند تا همه سهم برابر از طول مسیر داشته باشند.
ما هم مثل برخی همکاران مان معتقدیم برنامه کاستیهایی داشت،اما آن گونه نبود که فریاد برآورد و همه چیز را زیر سئوال برد.
یکی از ایرادهایی که گرفته شده معطلی در صف افطار بود. صف با زندگی ما ایرانی ها عجین است و کسی نیست که روزانه در یکی از این صف ها نایستد؛ صف تاکسی، صف نانوایی،صف سرویس اداره،صف مدرسه، ... و اخیرا هم صفهای طویل مرغ!
حال یک شب هم به دلیل حجم بالای تقاضا(گفته شده حدود 850 پرس غذا سرو شد) در صف شام ایستادیم،این همه آسمان و ریسمان ندارد و آن قدر هم موضوع ناراحت کننده نیست که در بوق و کرنا شود.
خیلی از مارسانه ای ها از کنار مهم ترین مسایل و دردها و رنج های مردم و کشور و حتی خودمان به راحتی می گذریم،رنج صف که چیز تازه ای نیست؛هر چند می شد بخشی از غذا از قبل روز میز چیده می شد و یا این که برخی مدیران شرکت کننده هم می آمدند و در صف می ایستادند و کنار خبرنگارانی که در جلسه سنگ شان رابه سینه زدند،شام می خوردند.
باید اعتراف کرد که تیم حال حاضر در مدیریت استانداری، رسانهای ترین مسئولان در سالهای اخیر هستند، استاندار و معاونانی که هیچ مصاحبه کنندهای را بی پاسخ نمیگذارند و هرگاه در ساعتهای مختلف شبانهروز نیاز به پاسخگویی بود، دریغ نکردند.
همین موضوع نشان از دیدگاه مثبت این آقایان نسبت به شان و جایگاه رسانه و خبرنگار دارد و باید همین حداقل ها را هم غنیمت شمرد که معلوم نیست بعد چه خواهد شد!
یادمان نرفته برخی مسئولان در دورههای گذشته، ترهای برای خبرنگار خورد نمیکردند.اهدای فلاسک 10 هزارتومنی و پذیرایی آن چنانی سه،چهار سال پیش کجا و الان کجا؟
روند صعودی در برگزاری مراسم روز خبرنگار را حداقل در سه سال اخیر شاهد هستیم.هر چند ما هم باور داریم که باید به سمت جشن های بدون سخنران رفت و در روز خبرنگار همه نگاه ها به سمت رفع برخی موانع کار خبر و کارگشایی در امور آن ها باشد و کاری کنیم که در این روز به همکاران ما خوش بگذرد نه این که سختی بکشند،لیکن این جا ایران است و مراسم بدون سخنرانی کیمیاست و گاه جزم گرایی و نگاه بسته مانع از تحقق تفکرجوان و نو می شود.
دوستی می گفت:به مدیرکل ارشاد استان پیشنهاد داده شد که مراسم بدون سخنران باشد و حتی استاندار راضی بود که سخنرانی نکند،اما مگر قبول می کنند که حرف نزنند! هوا را از مسئول بگیر،حرف زدن را نه!
این آفت همه جشن ها و همایش ها و برنامه های داخل کشور است،هرچه بنویسیم اصلاح نمی شود،ربطی هم به جشن روز خبرنگار ما ندارد که اعتراض می کنیم: آه!چه قدر سخنرانی!
الفبای کار خبرنگاری تحمل و صبر و استقامت در مقابل سختی هاست،وگرنه خبرنگاری که نتواند یک ربع صف یا چند سخنرانی را تحمل کند باید فکری اساسی برای شغل خود کند!
از سوی دیگر دوستان خبرنگار و همیشه منتقد یک سوزن به خودشان بزنند،بد نیست! خوب است به بهانه روز خودمان انتقادی از خود داشته باشیم و یک جانبه به بهانه های جزیی بر کاربدستان جشن نتازیم:
چرا کسی از خبرنگاران منتقد جشن،به بهانه روز خبرنگار از مدیران مسئول و سرپرستانی نمی گوید که از پرداخت حقوق خبرنگار خودداری میکنند و به قول معروف پول آن ها را بالا می کشند!؟
همکاری می گفت: در غرب استان با یکی از رسانهها همکاری میکند و مدتهاست حقوقی نگرفته،دیگری می گفت:در مرکز استان رایگان کار میکند ، به این بهانه که هنوز این حرفه را به درستی یاد نگرفته و درحال آموزش است!
چرا از خبرنگاری انتقاد نمی کنیم که به جلسه می آید و نه کاغذ دارد و نه خودکار؟
چرا از همکاری انتقاد نمی شود که در جمع خبرنگاران از وزیر می پرسد:لطفا" خودتان را معرفی کنید و بفرمایید چه سمتی دارید؟!
چرا از همکاری انتقاد نمی کنیم که خبر می نویسد و بعد در منزل،شوهرش که کارش چیز دیگریست،خبر را برای او تنظیم می کند،چون خودش توانایی تنظیم خبر را ندارد!
چرا به رسانه/رسانه هایی گیر نمی دهیم که مطلب تولیدی دیگران را برمی دارند و بدون ذکر منبع به نام خود نشر می دهند؟
آیا این چیزها کم از صف شام محمودآباد ارزش انتقادی دارد؟ چه کسی باید این ها را به ما بگوید؟ اصلا" چرا ما خبرنگارها این قدر خودبین و حساس و زودرنجیم و آستانه تحمل مان پایین است؟
اگر میخواهیم از طرف مسئولان مورد ستایش و تجلیل قرار گیریم و قدرمان را بدانند پس چرا خودمان، قدر خودمان را نمیدانیم؟
چرا در هر جلسه ای که استاندار با خبرنگارها و مدیران مسئول می گذارد و موضوعش هم توسعه استان است،فوری همکاران ما صحبت از مسکن و وام و لب تاپ و سفر خارجی واین ها می کنند؟ این جا چه کسی شان خبرنگار و رسانه را پایین آورده،خودمان یا مسئولان؟این که دیگر صف شام و سخنرانی متعدد نیست.
چرا برخی مدیران رسانه به زیردستان و پرسنل شان زور می گویند؟بروید تحقیق کنید کدام رسانه جقوق خبرنگار خود را در مردادماه، به جای پرداخت در آخر ماه، به یمن روز خبرنگار کمی زودتر و در 17 مرداد پرداخته است؟
به جرات میتوان گفت معدود سرپرستان و مدیران مسئول در استان هستند که قدر خبرنگاران خود را میدانند و به نیکی با آنها رفتار میکنند.
من در دوره مدیریت طاهایی-هرچه هم ضعف در کارش باشد-جایی ندیدم و نشنیدم او شان خبرنگار را حفظ نکرده باشد و ندیدم نسبت به خبرنگاری، بیاحترامی کرده و موجبات آزارش را فراهم کرده باشد،اما خیلی دیدم و شنیدم که ما خبرنگار ها زیراب هم را زده ایم،علیه هم فضای تخریبی ایجاد کرده ایم،نسبت به هم نامهربان و بدرفتار بوده ایم و حق دیگری را خورده و پامال کرده ایم!ما رطب خوردگانی هستیم که منع رطب میکنیم.
قدر عافیت نمی دانیم وناشکری می کنیم،دیر نیست که شاید با تغییر مدیریت در استان،به مصیبت مدیران همیشه شاکی،ضدرسانه و انتقادناپذیر گرفتار خواهیم شد و آن وقت کمی دیر است.
- شنبه 21 مرداد 1391-0:0
همکار مترم خانم فلاحی.بسیار عالی و موشکافانه نوشتی.درد ما خبرنگارها از ناخبرنگارهاست.من تعجب میکنم این زیر شما را خائن و پولگیر و وابسته و...قلمداد کرده اند! چاره داشته باشند می گویند تو عامل بیگانه ای یا حکم اعدام میدهند. همین موضوع نشان میدهد که شما کارتان رذا صحیح انجام داده ای.همین ها که در زیر کامنت نوشته اند بلد نیستند دو خط مطلب بنویسند.نمی دانند خبر چیست.اگر هنر داشتند همین جا در اهمین سایت جواب می نوشتند به جای اینکه به شما فحش بدهند و اتهام بزنند که پول گرفته ای و وابسته هستی!!آخر از این ارشاد ما پولی درمیاید که بدهند به یک نفر بنویسد!!اصلا عقل اینها به اینجا میرسد که پول به کسی بئهند کهخ تعریفشان کند!؟بدبختی ما این است که هر چه را نمی پسندیم فوری انگ میزنیم و متهم میکنیم!!متاسفم که این جماعت ...شدند مثلا خبرنگار!!!با یک شام خودشان را می بازند.دوزار کف دستشان بگذاریئد مجیز هز مسئولی را میکنند آنوقت به شما اینجا فحش میدهند!!
- شنبه 21 مرداد 1391-0:0
فعلا در حال شناختن نزديكان هستن تا پول به حابشان واريز كنن و منتقدين را كنار بگذارند حالا مي بينيد
- جمعه 20 مرداد 1391-0:0
درود...این روز را بر تمامی خبرنگاران، نه خبر فروشان ! متبرک باد! همکار نادیده سرکارخانم فلاحی...البته سرکار را که نمی شناسم و از آنجائیکه در ایران امروزمان هرکسی با پدرومادرش دعوایش می شود صبح می رود خبرنگار می شودو از همون جائیکه در ایران می شود گفت بیش از 90 درصد شهروندان در این حرفه ولی نه از نوع مقدسش بلکه از نوع خبرچینی و زیراب زنی و آدم فروشی اش مشغولند نمی توان از مطلب سرکارهم ایراد گرفت! مطمئنا شما نیز از همان دسته ای هستید که صبح از خانه و کاشانه اتان قهرفرمودید وخبرنگار شدید و یا اینکه از همان دسته ای هستید که سابقا در شغل خبرچینی و مخبری مشغول بوده اند! اخر عزیز برادر این چه مطلبی است؟سراسر ریا!سراسر دوروئی!سراسر چاپلوسی و مجیز گوئی!واقعا خجالت دارد!ا دنبال چه هستی ؟نکند فکر کردی همانطور که یک مداح را بدون یک روز سابقه کار خبرنگاری و هنری به ریاست اداره ارشاد گذاشته اند آقایان از مطلب توهم خوششان می آید و تور ا مدیر کل ارشاد می کنند؟دنبال پست و مقامی یا جایزه و کوپن و بلیط و امکانات و تسهیلات بهتروبیشتری؟خدا لعنت کند هرانکسی را که درایران این شیوه پاداش دربرابر چاپلوسی و مجیزگوئی را رسم کرد که اینگونه شاهد باشم که حرفه مقدس و خطیرروزنامه نگاری و خبرنگاری هم آلوده ان شده است
- جمعه 20 مرداد 1391-0:0
خیلی مسخره اس . از سر روی مطلبت می باره که سفارشی نوشتی . البته از تو انتظار بیش از این نداریم . برای یه لقمه نون حلال !!!!!! بایدم اینطوری بنویسی . خدا وکیلی برنامه اینطور بود که نوشتی ؟ راستی چند میگیری بنویسی ؟ البته اینطوری ؟
- چهارشنبه 18 مرداد 1391-0:0
امیدوارم این همکاران خبرنگاری که این کامنت های منفی و بدبینانه رو می ذارند یا بزودی آدم بشند یا کاری براشون پیدا بشه و این حرفه رو ترک کنند. تا از دست این کارهاشون راحت بشیم و آبرو ریزی هایی که انجام میدن.
- چهارشنبه 18 مرداد 1391-0:0
یکی از زیراب زنان خبرنگار خود نویسنده است
البته سفارش مسئولین استانی درباره منتشر نکردن کاستی های این مراسم برای این خبرنگار کارساز بوده است - چهارشنبه 18 مرداد 1391-0:0
دوست همکار من که گفته استاندار در رادیو پشت سر همکرا دیگر ما حرف زده،اولا" بعدا از این خبرنگار دلجویی کرد/دوم اینکه همه گاه در کارشان ایراد و اشکال پیدا میشود.مهم ویژگی کلی استاندار است که رسانه دوست است و فرهنگی.سوم اینکه ایا می دانید همین همکار ذکر شده جزو کسانیست که ... زیردستانش کوتاهی میکند و ...!!
- چهارشنبه 18 مرداد 1391-0:0
در متن امده که خبرنگار نباید به خاطر کارت هدیه و شکم و صف و این چیزها داد و بیداد و جنجال راه بیندازد.مگر خبرنگار جزیی از ملت نیستند؟مردم صف می ایستند ريالخبرنگار هم باید بایستد.خبرنگاری که هم و غمش پول و کارت هدیه و رپرتاژ است،خبرنگار واقعی نیست.فرقی با اون آدم مختلس و رشوه گیر ندارد.من تعجب میکنم که هم و غم برخی همکاران ما صف غذا شده!!شما با این بینش و دید می خواهید از مردم دفاع کنید و بلندگوی ملت ما باشید؟!!!زهی تاسف!!چقدر کوتا بین و کوتوله هستند برخی همکاران که شکم را مهم تر از اندیشه و تعقل میدانند.من از اینهایی که می گویند افطار را مثلا ساعت 9 یا 9:30 خوردیم پس استاندار و بقیه بد هستند حالم بهم میخورد.شرمنده میشوم.ما باید مسئولان را بخاطر چیزهای دیگر استنطاق کنیم نه صف غذا.دوستان کمی فکر کنید.اینها ایراد نیست که ما میگیریم.ایراد جای دیگه است که در مقاله خانم امده است.سرمان را از زیر برف بیرون بیاوریم و ببینیم همکاران مدعی ما چه دسته گلهایی اب میدهند و زبانشان هم دراز است
- چهارشنبه 18 مرداد 1391-0:0
حداقل این راه م می گفتی که مسئولانی که این هم می گن ما به فکر خبرنگاران هستیم هنوز وعدها شون تموم نشده دو ساعت ملت توصف نگه داشتند وای به حل ملت بسیاری از مدیران میانی استان مازندران از پاسخ به خبرنگاران فرار می کنند ولی ای کاش اون عکس صف غذا رو می زدی
- چهارشنبه 18 مرداد 1391-0:0
حالا مطمئن شدم همه حرف ها و یادداشت هایت آبکی است !
واقعا ندیدی طاهایی به هیچ خبرنگاری بی احترامی کنه ؟
مگه یادت رفت استاندار توی یه برنامه زنده رادیویی آبروی خبرنگار فعال خبرگزاری مهر رو برد ؟ چرا دروغ می نویسی ؟ مگه حافظه ات ضعیف شده ؟
تملق و چاپلوسی از کلمه کلمه مطلبت موج میزنه . برای چی ؟ برای یک باریکلا گفتن چند تا مسئول ؟
بهت توصیه می کنم بر مدار انصاف باش نه آنطور که این روزها به عنوان وکیل مدافع مدیران استان شناخته شده ای . - چهارشنبه 18 مرداد 1391-0:0
خبرنگاران عزیز ، روزگارتان مبارک و ایام تان پر بار باد .
اما چند نکته و توصیه ی دوستانه :
1- همیشه می شود اوضاع را بهتر کرد ، هر چند شرایط از قبل بهتر شده اما جای زیادی برای بهتر شدن وجود دارد .
2 - مسئولان استانی رفاقت با وکلا را ترجیح داده اند و سعی می کنند احترام آنها را حفظ کنند ، توسعه و تداوم آن به خود خبرنگاران بستگی دارد .
3 - خبرنگاران ، خبرنگار هستند هرچند خیلی از آنها حرفه ای نباشند . پس برای بهتر شدن اوضاع علمی ، تجربی و تخصصی آنها لازم است خود خبرنگاران در انجمن های خود پررنگ تر حاضر شوند و برای توسعه کارهایشان وقت بگذارند .
4 - ترجیحا برای نیل به اهداف بزرگ خود ، به مطالب و کامنت های هم احترام بگذارند و به نظر سایر دوستان با دید احترام بنگرند .
5 - حتما با اراده ی شما خبرنگاران ، برنامه ی سال بعد بهتر از قبل خواهد بود .
با تشکر - چهارشنبه 18 مرداد 1391-0:0
بهرحال با همه حرف وحديث ها كه وجودداردروزخبرنگاررا به همه خبرنگاران واقعي وبا مسئوليت كه به حرفه مقدس خبررساني سريع وصحيح عشق مي ورزندتبريك وتهنيت عرض مي كنم وبراي آن هادراين راه آرزوي توفيق وسلامتي دارم
- چهارشنبه 18 مرداد 1391-0:0
لطفا به جای روز خبرنگار یک روز که نه 300 و64 روز را به نام روز خبرچین و راپورت ده انتخاب کنید تا این بیچاره ها هم جایزه بگیرند .
- چهارشنبه 18 مرداد 1391-0:0
آنقدر این مطلب برایم خنده دار بود که پس از مدتها خندیدم مگر شما از روزنامه تان حقوق می گیرید ما که بعد از هفت سال کار کردن پورسانت می گیریم و حقوقی نداریم در این که خود خبرنگارها شان خود را حفظ نمی کنند شکی نیست یکی هم مثل خود شما که زیرآب خیلی ها را زده اید
- سه شنبه 17 مرداد 1391-0:0
خب برادر ناشناس،شما هم لایی می کشیدی!! لایی برای چه؟مگر بقیه همکار نبودند؟درست گفته خانم فلاحی که ما خبرنگارها حق هم را می خوریم!!همین کامنت ثابت کرد.موضوع سخن چیز دیگریست این همکار ما گیر داده به لایی کشیدن در صف!!!وجود امثال این خبرنگارنماها هست که وضعیت ما این شده!!به جای فهم درست مطلب و توجه به نککات گفته شده می گوید تو لایی کشیدی و یک ربعه گرفتی!!!دوباره بخون برادر/خواهر همکار!!دست مازندنومه درد نکند که همیشه متفاوت می بیند.در ضمن حرف حساب جواب ندارد.جایی که نیاز است با تعریف کرد از مسئول،جایی که نیاز نیست انتقاد.
- سه شنبه 17 مرداد 1391-0:0
سلام خانم فلاحی
این نقد یادداشت خانم راه گل بود؟ - سه شنبه 17 مرداد 1391-0:0
سلام. روزتان به خير و روز خاص خودتان به خيرتر.
نگاه خوب خانم فلاحي قابل تعمق است. راست ميگويد كه خبرنگاران كمتر به خودشان سوزن ميزنند. راست ميگويد كه خبرنگاران گاهي شأن خود را نميدانند. راست ميگويد كه خبرنگاران گاهي از كمترين دانش خبري يا حوزهاي كه وارد ميشوند،آگاهي چنداني ندارند.
راست ميگويد كه ما خبرنگارها آستانه تحملمان كم است و بيش از آنكه مورد انتقاد قرار بگيريم، ميخواهيم انتقاد كنيم. راست ميگويد كه ما روزنامهنگارها گاهي مطالب ديگران را به نام نشريه خود چاپ ميكنيم. - البته ميخواهم از همشهري مازندران كمي دفاع كنم كه سعي ميكنم تا جايي كه ممكن است نام نويسندهها يا منبع خبر را درج كنم. اگر گاهي كوتاهي ميشود، از سر سرقت عاشقانه! نيست، بلكه از سر ضرورت و اهميت خود مطلب است.
اما خانم فلاحي راست ميگويد كه ما كمتر قدر عافيت را ميدانيم. شايد دليلش اين باشد كه در عافيت نيستيم كه گاه چنان بيپروا تازيانه بر ميگيريم و به هر سو ميرانيم.
راست ميگويد خانم فلاحي كه خبرنگارها گاهي در جلسهها بدون خودكار و كاغذ ميآيند، اما نكند كه نشريه آنها كاغذ و خودكار به آنان نميدهد.
راست ميگويد خانم فلاحي كه خيلي از مديران و سرپرستان نشريههاي استان يا حتي نشريات بزرگ كشوري قدر خبرنگاران خود را نميدانندو با آنان برخوردي دور از شأن شغليشان ميكنند.
راست ميگويد خانم فلاحي كه مديران نشريات گاهي - پر بيراه نيست كه بگويم بيشتر مواقع- به كاركنان خود زور ميگويند.
اما چرا اينجوري است، سركار خانم فلاحي؟ راستي پرسيديم چرا اين همه همهمه است؟
بيش از همه گمان ميكنم كه مطبوعات ما حرفهاي نيست، مثل فوتبال ماست، اسمش شايد حرفهاي باشد، اما رسم و رفتارش نه. گردانندگان روزنامههاي ما- بگذار بيتعارف بگويم- 99درصدش (خيلي بدبينانهشد) براي آن قباي خبري پوشيدند يا قباي روزنامهنگاري به تن كردهاند كه از راه ديگر آمدند. خبرنگاري نبودند كه دبير گروه يا سردبير مطلبشان را پاره كند و بيندازد داخل سطل آشغال يا آنكه بخواهد فلاني اين چه مطلبي است كه نوشتي. اينها از جايي آمدند كه روزنامه را نه خواندهاند و نه ديدهاند، همينجوري آمدند روزنامه نگار -ببخشيد روزنامهدار- شدند. انصاف بدهيد خانم فلاحي و دوستاني كه اين متن را ميخوانيد، يكي را به من نشان بدهيد كه بعد از سالها در تحريريه و فني و بخش عكس و صفحهبندي و تصحيح و نمونهخواني و ليتوگرافي دست و پا زده باشد، و بعد از سالها پولي به هم زده باشد!(جلالخالق! روزنامهنگاري مگر پولي كه به هم ميزنند) و بعد بيايد نشريه بزند و فراخوان بدهد و تيمي كاركشته (نه كشته شده از كار سخت و طاقت فرسا) را جمع كندو به صورت حرفهاي نشريهاش را منتشر كند. (من دنبالش ميگردم.)
بعد اينكه اين مديران هم فرزندان اين جامعهاند، مشكلات اين جامعه هم دامن كه چه عرض كنم، قبايشان را هم تخريب كرده است، گاهي - نه حق داشته باشند- گرفتار بدقوليهاي روزگار خود ميشوند، گرفتار نابسامانيها و نوسانات روز و شب ميشوند و من و شما كه به اين جوي باريك يا به قول ما مازندرانيها(كيلهاو) دلخوش كردهايم خود به خود دچارش ميشويم.
به هر حال خانم فلاحي راست ميگويد، تقصير او نيست ما خيلي نازكدل و دل نازك هستيم.
فكر ميكنم كه زياده گويي كردم. شاد باشيد. تا روز خبرنگاري ديگر. - سه شنبه 17 مرداد 1391-0:0
خانم فلاح گل گفتی آ گل گفتی.
- سه شنبه 17 مرداد 1391-0:0
اره حق باشماست چون شما یک ربع ایستادید و از پشت لایی کشیدید و به مرحمت دوستان معطل نشدید.به فکر اون دوستانی که ساعت 22 تازه سرویسشونو گرفتند همینطور بود واقعا؟ خبرنگارا گشنه و بی خانمان نبودند که حرف غذا و داد برا غذا رو بزنند. در روز خبرنگار چند دقیقه به حرف خبرنگار گوش دادند؟ایا در طول سال کم به حرف مسولین گوش میدیم ؟یه بخشی از مطلبتون درست اما از شما داریم نا امید می شیم قلمتون عوض شدش و تعریف و تمجدید از مسولان تو دستور کارتون قرار گرفت مسولینی که روز خبرنگار اومدند و کلی از هم تقدیر و تشکر کردند و شاید بقول دوستان نون الان تو این راهه خدا داند.