اندیشه به جای توهین
بازتاب نامه حسین اسلامی(1)/بهتر این بود طرح تجزیه استان و اختلافات،پیش از ارائه به بهارستان در استان تصمیم گیری و حل و فصل می شد تا به منفعت همگان باشد.
مازندنومه؛یادداشت مهمان،رضا شریعتی،وبلاگ نویس: چندسالی است که استان شدن غرب مازندران به موضوع جنجالی خبرگزاری ها و رسانه های مجازی مازندران مبدل شده است وهر کس به زعم خود به نوعی در برابر این موضوع واکنش نشان می دهد.
در گرماگرم انعکاس خبرهای استان شدن غرب مازندران و عکس العمل های رسانه ای آن، طی چند روز گذشته استاد حسین اسلامی ساروی در مقاله ای وزیر کشور را مورد خطاب قرار می دهد و سخنان دلسوزانه خود را در قالب نامه ای انتشار می دهد.
برای اولین بار نیست که این استاد فرهیخته تاریخ دست به قلم شده و با ادبیات خاص خود از موضوعی شکوه می کند. پیش تر هم او مقالات و دست نوشته هایی را در رسانه ها منتشر کرد که قطعا از سر دلسوزی بود.
هرچند سبک نگارش نامه های استاد کمی متفاوت است و همین سبک متفاوت تاحدودی برای برخی ابهام آفرینی کرده است.
در طول چند روز گذشته که آخرین دست نوشته های او منتشر شد،عکس العمل هایی را در پی داشت که در چند نظر که منتهی به اصحاب رسانه می شد،نه حرمت موی سپید این تاریخدان نگاه داشته شد و نه حرمت خبرنگار.
برادر اهل قلمی نظری را زیر نامه آقای اسلامی نوشت که باید گفت: به شخصه برای پیگیری مطالبات مردم غرب استان از سوی شما قابل درک و قدردانی است ولی شما که خود اهل رسانه و قلم هستید و بی شک آشنا به تفاسیر و مفاهیم؛نمی دانید که از قلم در قرآن به نیکی یاد شده است و نباید ابزار توهین شود؟
بی شک توهین به به یک شخصیت علمی که زحمات زیادی را برای استان مشترکی که اکنون در آن زندگی می کنیم کشیده و به کاوش در تاریخ پرداخته،روا نیست.
بهتر این بود شما هم نامه یا یادداشت نوشته و به عنوان نماینده ایی از غرب استان که بی مهریی هایی را دیده یا شنیده است وارد عمل می شدید.
من با وجود سن نه چندان زیادم باور دارم این امر(دو تکه شدن مازندران کنونی)مستلزم زیر ساخت هایی است که بی شک عزیزانی که تمایل به تجزیه دارند و استاندار محترم باید در جلسه ای مشترک با حضور کارشناسان موافق و مخالف و اصحاب رسانه به رای و نظر بگذارند.
بهتر این بود طرح تجزیه و اختلافات پیش از ارائه به بهارستان در استان تصمیم گیری و حل و فصل می شد تا به منفعت همگان باشد.
روی دگر سخنم البته با استاد اسلامی است شما که حتما" می دانند پس از انقلاب چند استان جدید تشکیل شد.
راه دوری نمی رویم، مگر مازندران تجزیه نشد؟استاد ارجمند تصور کن اکنون تنها مازندران و گلستان در زمره یک استان بودند، آیا منصفانه بود فردی که کاری هرچند کوتاه دارد برای سفر به مرکز استان از گرگان یا گنبد به ساری می آمد و چندین ساعت راه طولانی را با خطر های جاده ای می پیمود؟
از غرب استانی که دوری مسافت را دلیلی مناسب برای جدا شدن می داند،تا افرادی که تجزیه استان را خیانت می دانند،آیا کسی که بنا به دلایلی -خواه پسند عقل سلیم و خواه ناپسند- تمایل به تجزیه استان دارد در زمره خیانت کاران است و با فتنه گر برادر و برابر؟
بهتر است دو طرف-موافقان و مخالفان تجزیه-به جای هتاکی و از بین رفتن حرمت ها، در جلسه مشترکی با حضور تعدادی نماینده از دو گروه به بحث بنشینند تا تفکر جای توهین را بگیرد.
- سه شنبه 10 بهمن 1391-0:0
وقتی اتوماسیون شده
وقتی دنیا دهکده جهانی شد
وقتی دولت الکترونیک داریم
وقتی چیزی به اسم فاصله مکانی در دنیا و در ایران معنی ندارد
پس چرا این بهانه را می آورند که راه ما از ساری دور است؟
این ایراد بنی اسراییلی برای چه؟
تنوع لهجه ها زیبایی است...
تنوع لهجه ها هنر است...
تنوع لهجه ها بزرگ شدن هنر است.
اتحاد و دوستی خوب است. رامسر را چه میشود؟ از خودش چه میخواهد...؟
آنچه خود داشت ز بیگانه تمنا می کرد... - سه شنبه 10 بهمن 1391-0:0
چه باحاله این نازنین خبرنگار!!!!!!!!!!!!.طرح شما غیر ممکنه، چون نه موافقان ونه مخالفان،ظرفیت همچین مراسمی رو ندارند!!چرا؟چون وقتی از صبوری سردبیر نازنین(ازنوع غلیظش!!!)سوءاستفاده کرده و انواع و اقسام فحش و ناسزا رو بهم میدن،وقتی جمعشون جمع بشه،چه پیراهن هایی پاره گردد!!چه تعدادی فک،به پایین کشیده شود و.....!!.ویا،نماینده های صبور!!!هم اگه میخواستن این مشکلات حل بشه که تا حالا حل شده بود!!!!.پس جناب خبرنگار،طرح شما،مثله آب در هاون کوبیدنه!!!!!!!!!!!.درصورت تشکیل جلسۀ مورد نظر شما،بزن بزن،جای تفکر را میگیرد.مطمئناً از روی غرور و جوانی،مثل دفعات گذشته،میگی،قانع نشدم،یا،میگی،عجبا!!واعجبا!!و،از این قسم بهانه ها!!!!!!..درخاتمه بر ای اثبات سخنانم،شمارابه بازخوانی نظرات کاربران در ذیل مقالۀ خود،و مقالات مشابه،دعوت میکنم. پایدار باشی
- سه شنبه 10 بهمن 1391-0:0
کسى که حرف حق زده قاسم احمديه که حرف دل مردم مظلوم غرب استان رو زده نه حسين اسلامى که ...
- يکشنبه 8 بهمن 1391-0:0
چشب ظرفیت نقد را بالا می بریم ولی شما دلیلتون را مطرح نکردید برای غیر قابل پذیرش بودن طرح که حقم دارید چون دلیلی وجود ندارد والسلام
- يکشنبه 8 بهمن 1391-0:0
استاد حسین اسلامی ساروی حرف حق را زد و در کل تاریخ حرف حق به راحتی مورد پذیزش عوام نمیشود...
- يکشنبه 8 بهمن 1391-0:0
باسلام خدمت همۀ کاربران عزیزی که جوابیۀ من را در مورد نظر کارشناسی!!جناب شریعتی جوان!!مطالعه فرمودند.دوستان بزگوار،خواهشاًدرمطلب منتشر شده،خدای ناکرده توهینی را شما ملاحظه میفرمائید؟من که هرچی به این بزرگوار میگم،داداش،خوب بخون،بازهم حرف خودشو میزنه.آقای شریعتی،عشق کافی نیست،علم مهمتره،شمادرجوابتون فقط مدعی بودید!!!!مدعی 4سال سابقۀ خبرنگاری!!مدعی خبرنگار مازندلیگ(ربطش به کارشناسی رو نفهمیدم)مدعی انتشارمقالات در اکثر سایت ها،و....شما هنوز هم مدعی هستید به این که خبرنگار ورزشی هستید(پیرو پاسخنامه تون).حرف من فقط یک کلام بود و هست،دوستانی که نظرات کارشناسی درمورد مطلبی مینویسید،یک،همدیگر رو با القاب ناشایست خطاب قرار ندیم.دوم،با فکر و تحقیق،نظر بدیم.سوم هم،ظرفیت های نقد رو بالا ببریم.در آخر،کشمکش های فی ما بین از حوصلۀ کاربران،خارج میباشد.بقول معروف از صبوری مازندنومه،سوءاستفاده نکنیم،آهشون دامنگیرمون میشه!!!!!خبرنگارحرفه ای و کارکشته،عزت مزید.راستی اگه پارتی داشتم،مقالاتم تو سایت ها منعکس میشد!!!!!!!!!!!!!!!!
- شنبه 7 بهمن 1391-0:0
محمد یک رای موافق کسب کردی
- شنبه 7 بهمن 1391-0:0
سلام به همه ی دوستان. قبل از اینکه کسی رو "استاد" یا "دکتر" خطاب کنید؛ کمی تحقیق کنید... اگر استاد هستند بفرمایند که در کدام دانشگاه تدریس می کنند. دوستان مازندرانی گیرم که یک نفر در مورد تاریخ مازندران چند جلد کتاب خوانده یا نوشته ، خب، حالا این دلیل می شود که بیاید راجع به وظایف استاندار و وزیر و وکیل هم نظر کارشناسی بدهد. باید کار را به کاردان ...
- شنبه 7 بهمن 1391-0:0
دوست عزیز بنده از روی عصبانیت جواب شما رو ندادم اگر نمی دانید بدانید اداره تربیت بدنی استان سالهاست که برای مدیران سایت های ورزشی کارت خبرنگاری صادر میکنه ودر زمان حال سایت های خبری با روزنامه جات فرق چندانی نمی کنند.در ضمن الان حضور در رسانه های مکتوب ملزم دو چیز یا پارتی یاشانس که خدا رو شکر ما از هر دو ساقطیم ...پس کسی که حاضر میشه به امسال من عاشق این رشته کمک کنه لطف میکنه بهمون در ضمن آقا رضا تهرانی اگه شما پارتی داری بگو تا ازش استفاده کنم وکارم راه بندازه .
بنده ادعا خبرنگاری تخصصی هم نکردم.
شما همیشه از تخریب وتوهین برای به کرسی نشاندن حرفتون استفاده میکنید؟در ضمن میتونید دلیلی برای غیر ممکن بودن طرح ارائه بدید تا سایر دوستان هم متوجه بشیم؟
جناب بنده از در توهین وارد نشدم ولی شما در حال توهین به تمام کاربران هستید. - جمعه 6 بهمن 1391-0:0
بزرگوار(بالحن امیرقلعه نوعی)!!!درخت هرچی پربارتر سرش پائین تر.مشتی!از16سالگی واردعرصۀ خبرنگاری شدی،سلامتی!!خدا واسۀ پدرومادرت ببخشد،ولی این دلیل نمیشه از کوره در بری،بیوگرافی واسم بنویسی!!!طرحی دادی مبنی بر اینکه دوستان موافق و مخالف ونمایندگان محترم به اتفاق استاندارمردمی،دورهم جمع شن،به نظر شما که از 16سالگی وارد عرصۀ شریف خبرنگاری از نوع ورزشی شدی،امکان داره؟درمورد سن کم تون!! هم اشتباه تصورنکردم.نازنین،ایشالله به 40 رسیدی،منظور سن کم رو میگیری!!!.مقاله نوشتن تو سایت،مهم نیست،اگه رسانه ای باشی!!!!!پس تموم این دوستانی که نظرات کارشناسی رو درمورد یک موضوع،ارائه میدن ،میتونن ادعای خبرنگاری تخصصی بکنند؟چون نظراتشون توی سایت منعکس شده؟خودت میگی دارم تلاش میکنم مطالبی رو گردآوری کنم.این دلیل نمیشه،هرطرحی که پیشنهاد بدی،پس شدنیه!!.ودرموردچهارم جوابیۀ شما،4سال سابقه در خبرنگاری!!اونهم از سن 16 سالگی واز نوع ورزشی،همون لطف دوستان گزینۀ صحیح میباشد!!!.شریعتی جوان!!!دو خط آخر جوابیۀ شما،کاش اصلاً طرحش نمیکردی!!چون داستان مغز و شورماهی رو تو ذهن ها تداعی میکنه!!!!!!!!.مخلص کلام، شمایی که در اول راه خبرنگاری سیاسی هستید،جوانمرد،اول تحقیق،دوم تحقیق،سوم مطالعه،تا از این به بعد به پشتوانۀ مقالات کارشناسی خودت!!توی سایت ها جولان بدی، نه ازبابت لطف دوستان!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!.اینبار بدون عصبانیت،واز روی وجدانت،مطلب منو بخون.پایدار باشی بزرگوار!! (مازندنومه،نگفتم کلکی؟)
- جمعه 6 بهمن 1391-0:0
برادر من درباره میرزا کوچک خان هم نظر زیاده....و به قول برخی دوستان خط قرمزه...حالا به هرحال ما احترام ایشون رو نگه میداریم...
- جمعه 6 بهمن 1391-0:0
جناب رضا تهرانی از حسن نیت شما ممنونم .ولی بر خودم واجب دیدم تا تذکراتی را به شما وارد کنم
1-بنده تازه وارد معقوله وبلاگ نویسی نشده وخبرنگار ورزشی استان محسوب می شوم که حدود چهار سال علاوه بر سایت مازندلیگ در سایت های خبری استان مقالاتم منتشر می شود واکنون نیز با لطف دوستان خبرنگار پیام کشاورز هستم واشتباه از من بوده تا هنگام ارسال متنم بیوگرافی کوچکی از خود شرح ندادم جناب رضا تهرانی کافی بود جست وجوی کوچکی با نام حقیر در فضای مجازی میکردید.
2-درست است که بنده مورخ نیستم وکتابی را چاپ نکرده ام ولی پژوهش در تاریخ را که توصیه قرآن است همیشه از یاد نبرده واکنون نیز در حال تلاش برای گرد اوری کتابی در مورد وقایع تاریخی سوادکوه میباشم وعلاوه بر این لازم نیست تا در رشته ایی تحصیل کنی تادر آن گام برداری
3-منظورم از استادهمه ی مازندرانی هاست به خاطر موی سپید بوده وگرنه این عزیز وارد معقوله خبر نگاریورسانه وارد شده اند.
4واز همه مهم تر تذکر در مورد بنده با وجود سن نه چندان زیادم باور دارم این امر(دو تکه شدن مازندران کنونی)مستلزم زیر ساخت هایی است منظورم از سن وسال کم نسبت به سایر اصحاب رسانه بوده است عزیزنه ان سن کمی که شما فرض میکنید بنده20سال دارم واز سن16سالگی در عرصه خبری هستم که بنا به توانایم ولطف دوستان بوده است
در ضمن الان سه خراسان تشکیل شده و شهرستان سیمرغ ایجاد شد در حالی که به اسپانسر برای ساخت ورزشگاه برای نساجی در اون منطقه زمین داده شده بود پس شهرستان قائمشهر باید مخالفت کنه و بگه مردم اون منطقه تجزیه طلب شدند؟ - جمعه 6 بهمن 1391-0:0
جناب شریعتی،وبلاگ نویس محترم!! حالا شما با این مقاله ات،از استاد حمایت کردی!مثلاً؟استاد از روی دلسوزی و درد،بعضی بی دردها!!نامه ای نوشت،دقیقاً به تمام مواردی که بعضی از بی دردها!!با سوءاستفاده از مردمان شریف شرق و غرب،شروع به تفرقه کردند،اشاره فرمودند،اگرچه بعضی نابخردان،ازفضایی که این سایت در اختیارشون قرارداد،تاباگفتگوی منطقی،نه توهین و افترا،به ارائۀ نظرات خودبپردازند،کمال کج سلیقگی را به خرج دادند،وبا القابی که فقط برازندۀ خودشان است،دیگران را خطاب نمودند!!!!.برادرمحترم،شما چرا وارد این بازیهای میشید؟نازنین!!جملۀ (ایشان استاد تمام مازندرانی ها هستند) رو از کجا آوردی؟اگه قرار باشه،همۀ شاگردای استاد اینطوری از ایشون حمایت کنن که باید،درب حجرۀ استاد رو بست!!مؤمن خدا،شمایی که نه مورخید!!ونه تاریخ رو مطالعه میکنی؟چراوارد بحث های تاریخی میشی؟.جلسه ای رو پیشنهاد میدیدکه امکان برگزاری اون صفردرصده!!البته در جایی از مقاله تون ذکرفرمودید که از سن کمی برخوردارید!!میتوان باعلم به این موضوع روی اشتباهات تون به دیدۀ اغماض نگریست!!!واما شمااستاد اسلامی عزیز،اکثر مقالات شما رو میخونم،البته از دو سایت خوبه استانی،که یکیش مازندنومه هست.ازمطالبتون مشخصه که بدون چشمداشت،واسۀ سربلندی مازندران و مازندرانی،قلم میزنید.پیشنهادی رو از طرف منه حقیر پذیرا باشید،لطفاًبا کلماتی نظیرفلانی ویک نفرو....بازی نکنید.استاد،مردمان مازندران،برخلاف ظاهر ساده و بی آلایش شون،از شعورو فهم بالایی برخوردارند،ومطمئن باشید،با حمایتهای همین سایت،میتوان تمام دستهایی که بر علیه مازندران،قراره بلندشه،راازمازندران کوتاه کرد،علم وهمت عالی طلب دارد.لطف حضرتعالی مستدام.
- جمعه 6 بهمن 1391-0:0
که مازندران شهر ما یاد باد ،،، همیشه بر و بومش آباد باد
- جمعه 6 بهمن 1391-0:0
یعنی میخواید بگید استان جدید تشکیل بشه قراره بره کشور همسایه؟طرز فکر تون اینه؟مگه قراره فرهنگ عوض شه عصر اینترنت وارتباطاتتو گل گفتی فقط همون اینترنتی که 100بار روزانه قطع میشه؟
همه پرسی فستیوال آزاد اندیشی آری یا نه؟ - جمعه 6 بهمن 1391-0:0
افرادى كه به اسم تنكابنى و رامسرى در سايتهاى مختلف نظر ميگذاريد و ديگران را هم مثل خودتان فرض ميكنيد! اصلا ما فرض ميكنيم كه شما واقعا راست ميگوييد! حتى در اين صورت آيا بهتر نيست که همه چيز را به نظر اكثريت مردم واگذار کنيم؟ از مردم تنکابن و رامسر بپرسيم که در صورت منتفى بودن استان جديد، گيلان را ترجيح ميدهند يا مازندران؟ برآورد من اين است که اکثريت بسيار بالاى مردم رامسر و همچنين تنکابن ( البته با درصدى كمتر از رامسر ) موافق الحاق به گيلان در صورت منتفى بودن استان جديد هستند. آن اقليت مخالف هم عمدتا يا برخى نشتاروديها هستند و يا برخى ييلاقات تنکابن. البته براى اين هم راه حل وجود دارد و ميتوان نشتارود را به عباس آباد ملحق کرد. به هر حال نظر اکثريت مردم در اين باره ملاک است.
- پنجشنبه 5 بهمن 1391-0:0
راه حل وسط در این باره،تشکیل استانی با حفظ نام و هویت مازندرانی به نام " مازندران غربی"
است.ضمنا ما که بابلی هستیم،تمرکزگرایی افرااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااطی ساری را قبول نداریم و خواستار این هستیم که دست کم،بعضی از مرکزیت های کل استان در بابل مستقرشود و حوزه ی دانشگاه پزشکی بابل-که اولین دانشگاه پزشکی استان است- قلمروعادی اش را پس بگیرد .خواهش ما کاهش تمرکزگرایی افراااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااطی ساری ست.حتی شاهرود،بعضی مراکزکل استان سمنان را در خود دارد.اگر می توانستند،مرکزیت مخابرات را هم- که هدیه ی قبل از انقلاب است- از ما می گرفتند.
خلاصه:حفظ نام و هویت مازندرانی،بله.تمرکزگرایی افرااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااطی ساری،نه. - پنجشنبه 5 بهمن 1391-0:0
مازندرانی:
آقای فیروز
خودتان فرمودیدکه تفکر شما شاید اشتباه باشد.متاسفانه این گونه است.صدها هزار کودک مازندرانی هستند که به زبان مادری خودشان که مازندرانی است حرفمیزنند.شما غیرت سوادکوهی –آملی – نوری- هزار جریبی و....... ندیدی.
ضمنا ایران را مجموعهی این اقدام میسازند.ما اگر امروز همچنان به این بازی استان سازی ادامه دهیم
اولا به همبستگی خودمان ضربه می زنی.
ثانیا این جدایی ها در فرداها دشمنی ها دارد که به همه ضرر میزند.
ثالثاسر نخ گم می شود و اصل درد وبیماری فراموش می شود.دولتها از این بازی سو استفاده می کنند.ما هم سر نخ را گم میکنیم. ما باید در کنار هم یار هم باشیم. - پنجشنبه 5 بهمن 1391-0:0
حیف که صحبت کردن درمورد میرزاگوچک خان جزو خط قرمزهاست .
- پنجشنبه 5 بهمن 1391-0:0
بابل وبهشهر و بابلسر وسوادکوه و نکا و گلوگاه نور و آمل چمستان و محمود آباد و سرخرود و کلاردشت و ..........
بیدار شوید .صبح شد.
اون طرفها کسی در خانه نیست؟
آدمی. قلم بدستی. اهل دردی .معلمی
یعنی هیچ؟؟ - پنجشنبه 5 بهمن 1391-0:0
عصر اینترنت وتکنولوژی ارتباطات است وفاصله معنی نمیدهداگر به فاصله باشدپس بعضی از شهرهای خوزستان باتوجه به نزدیکی به بغدادنسبت به تهران باید به عراق سپرده شوند یاشهرهایی ازاذر بایجان باید به کشور اذربایجان واگذار شوند یا شهرهایی از سیستان وبلوچستان باید به افغانستان وپاکستان واگذارشوندو....مازندران بزرگ خواهد ماند انشالله .وجریان انحرافی موفق به تجزیه مازندران نخواهدشد
- پنجشنبه 5 بهمن 1391-0:0
آخه اين چه منطقيه که بعضيها دارن. تشکيل استان جديد و يا حتى الحاق به استان همجوار بنا به دلايل مختلف کجا و جدا شدن از خاک يک کشور کجا؟ چرا سعى در سفسطه و مغلطه و ربط دادن همه چيز به هم داريد اى بى منطق هاى روزگار
- پنجشنبه 5 بهمن 1391-0:0
آقا جواد مثل اين که خيلى از مرحله پرتى ! تاريخ دان خودتون اعتراف کرده گفته تنکابن ديلم اون وقت تو ... رامسر و تنکابن فقط در برخى مقاطع جزء گيلان نبودن غير از اين هميشه جزء گيلان بودن
- پنجشنبه 5 بهمن 1391-0:0
ایشان تنها استاد من نیستندبلکه استاد تمام مازندرانی ها محسوب می شوند.به خاطر علمشان بنده نه مورخم ونه در رشته منتسب به تاریخ درس میخوانم من نیز همانند خیلی دیگر پژوهشگرم
- پنجشنبه 5 بهمن 1391-0:0
...پیش تر هم او مقالات و دست نوشته هایی را در رسانه ها منتشر کرد که قطعا از سر دلسوزی بود.... کدام دلسوز!!! ... جناب شریعتی عزیز ما را به خیر استادت امیدی نیست شر نرسان قلم رو ورداشته و ... - پنجشنبه 5 بهمن 1391-0:0
ننگ رشتی شدن؟اقا جواد سردار جنگل اهل کدوم استان بود بی رگ بود یا بی ریشه ؟چرا هویت رو نابود میکنید می دونید مشکل چیه انسانیت یادتون رفته باید از انسانیت براتون گفت انسانیتتتنو گم کردید واقعا متاسفم
- پنجشنبه 5 بهمن 1391-0:0
واقعا برای افرادی که تاریخ رو نمیدونن یا خودشون رو به حماقت میزنن متاسفم...دوستانی که رامسر وتنکابن رو خاک آبا و اجدادی گیلان میدونن فقط کافیه یه سرج کوچیک تو کتابخونه های شهرشون و یا اینترنت بزنن تا به عمق فاجعه ی نظریه شون پی ببرن...!!!من نمیدونم این چه معیار مضحکیه که چون بعضی اهالی رامسر و تنکابن بنا به معاشرت بیش از حد با گیلانی ها زبانشون به گیلکی متمایل تره جز گیلان محسوب میشن..؟؟؟!!!پس اگه این فرضیه مضحک رو قبول کنیم اهالی خوزستان رو که چون نود درصد گفتگو های روزانه شون عربیه باید جز خاک لاینفک عراق بدونیم یا اهالی آذربایجان رو که ترکی حرف میزنن به ترکیه یا جمهوری آذربایجان واگذار کنیم خیال خودمون رو راحت کنیم...!!!نماینده لنگرود با نهایت جهالت میگه نصف اهالی چالوس مردم لنگرود هستن که به چالوس مهاجرت کردن و باید به همین دلیل چالوس به استان گیلان!!! ملحق بشه...یا اون فوتبالیست بی غیرت تیم داماش که اهل تنکابنه آدم شرمش میاد اسمش رو ببره ...میاد میگه ما چون هر وقت مریض میشیم ما رو اعزام به رشت!!! میکنن پس ما اصالتا گیلانی هستیم....!!در شرق استان با وجود رقابت دیرینه ای که بین مردم ساری و بابل وجود داره مردم بابل مرکزیت ساری رو قبول دارن حالا چطور شده بعضی ها ساز جدایی طلبی سردادن نمیدونم....ضمنا در چند سال اخیر استان های زیادی به نا حق از مازندران کبیر جدا شدن ولی چون رگ و ریشه و هویت خودشون رو زیر سوال نبردن با مقاومت کمتری مواجه شدن...نمونش مازندران شرقی که نام جعلی گلستان رو یدک میکشه و یا مازندران جنوبی و جنوب شرقی مثل فیروزکوه و دماوند و استان سمنان...راستی اگه کتاب تاریخیه ابن اسفندیار رو خوب مطالعه کنی میبینی که مرز تبرستان عزیز از کردکوی تا هوسم(رودسر کنونی) بوده...خواهشا اینو به من بگید که در آینده به نسل های بعد از خودتون درباره ننگ رشتی شدن چه پاسخی خواهید داد؟؟؟....
در نهایت نور بر قبر فردوسی بزرگ که نام بعضی مکان ها رو به زبون نیاوورد و با شهامت گفت...
که مازندران شهر ما یاد باد.....همیشه بر و بومش آباد باد