سفرنامه بی پایان
شعر طنز مازندنومه/تومان پشيز گشته و او چون فضانورد / با مادر چاوز به سمت سيه چاله مي رود/ف.ر چه خوب گفت كه در عرض 8 سال / اين معجز هزاره ، راه دو صدساله مي رود...
مازندنومه،کیشو: اين شعر طنز بيان برخي رويدادها،نتايج و عملكردها در 8 سال گذشته است.اغلب اين موضوعات از لابه لاي خبرها و مشاهدات انتخاب شده و سراينده تنها كار تلطيف اين تراژدي تلخ، قافيه بندي، انتخاب واژه و "طنزيم" سطر ها را به عهده داشته ، تلاش كرده اتهامي بركسي وارد نياورد!
با درك ملاحظات و كارحساس عزيزان،تصور مي كنم بيان وقايع تلخ زمانه به طنز كه شايد بتواند تبسمي را برلبي بنشاند و ضميري را به انديشيدن وادارد،توهين تلقي نشود.
***
شكرشكن شوند همه ماهيان رشت / قندرژيمي است و به "چمخاله" مي رود
گويي شفيع ملت مازندران به حشر / در راس جنبش"نم" با سر پر هاله مي رود
بحرخزر شكافت همانند رودنيل / آب كوير لوت ز "ميانكاله" مي رود
علم اداره دنيا به دست اوست / دنيا خلاص ز دنباله مي رود
جنگل كچل شده درياچه، آبگير / كارون شده است چشمه و باناله مي رود
خوش باد تور غرب كه داماد و باجناق / با مادر عروس و پسر خاله مي رود
آن قدر گوشت گران شد كه دامدار / با احترام خدمت گوساله مي رود
بنگربه خط فقر كه از ابتداي شوش / تا انتهاي "فوزيه" و"ژاله" مي رود
كوروش نخواب كه نسل نديده ات / درصدر نشئه گان جهان،باله مي رود
بر روي چاه نفت جوانت چه پرنشاط / با كليه خدمت دلاله مي رود
عرعر درخت گشته و خرزهره دلفريب / خار است مهرتو و خون به دل لاله مي رود
يا كله پاچه و يادسته بيل و مرغ / يا مافيا سراغ ارزن و كنجاله مي رود
درجنگ غول تورم روان پزشك / سرخوش سراغ آلت قتاله مي رود
تومان پشيز گشته و او چون فضانورد / با مادر چاوز به سمت سيه چاله مي رود
درجست وجوي دوست درم بخش و نقل ريز / تامصر و قندهار و كنگو و بنگاله مي رود
دشمن به قصد سرقت اسرار اين نبوغ / حيران سراغ خط كش و نقاله مي رود
آخر زمان شده شايد كه دادخواه /سفياني است و با خر دجاله مي رود
ف.ر(فاطمه رجبی!) چه خوب گفت كه در عرض 8 سال / اين معجز هزاره ، راه دو صدساله مي رود
ایمیل شاعر (mehrdadhadi462@yahoo.com)
- شنبه 26 اسفند 1391-0:0
اين هم از باز نمودن فضاي آزادي توسط دولت!
- جمعه 25 اسفند 1391-0:0
سلام!
مازندنومه ی عزیز!
از شما بعید است شعر بدون وزن را در این سایت کار کنید. وزن از ابزار اولیه شعر است. چطور هر کار بی دروپیکری را شعر می دانید؟ - جمعه 25 اسفند 1391-0:0
خدا را شكر كه مي توانيد با رييس جمهور اين شوخي ها را بكنيد. چون عمرا جرات نداريد با مسوولاني به مراتب پايين تر از ايشان يا هم طراز ايشان حتا يك صدم اين شوخي ها را بكنيد. كساني هستند كه شما جرات و شجاعت شوخي با ايشان را نداريد كه من جران آوردن نامشان را در اين كامنت ندارم. وقتي احمدي نژاد رفت اين را مي فهميد. ديگر با هيچ كس جز او نمي توانيد اين گونه سخن بگوييد با هيچ كس...