گذشته ات مهم نیست، آینده مال من باش!
پسران به دنبال دختران باز و آزاد امروزی با بزک و دوزک می گردند،قبلا اگر با چنین دخترانی ارتباطی داشتند،برای ازدواج شان هرگز آنها را قبول نمی کردند و دنبال دختران پاک و صادق و بی آلایش بودند،ولی اکنون دیگر قبح قضیه برای شان از بین رفته و با گفتن جملاتی چون «گذشته ات برایم مهم نیست آینده مال من باش!» به چنین ازدواج هایی تن می دهند.
مازندنومه،ربابه حسین پور:همیشه اخبار صفحات حوادث شوک آور است؛شوکی ناشی از ترس، تاثر، دلسوزی، افسردگی و درس عبرت که البته هر کس به فراخور حال خود و زاویه نگاهش به آن می نگرد.
بعد از قتل های پیاپی که اخیرا در استان مان اتفاق افتاد و روح مان را آزرد،دوستی طناز پیامکی برایم فرستاد به این مضمون که:«می گویند مثل بچه "آدم" رفتار کن و من مانده ام کدام را انتخاب کنم:هابیل یا قابیل را ؟!»
متاسفانه این اتفاقات در دهه اخیر در کشورمان به وفور اتفاق می افتد و در استان ما هم،چنین حوادث دهشتناکی بیشتر از گذشته به وقوع می پیوندد.
حوادثی که اخیرا به کرات از نشریات استانی می خوانیم و بین مردم دهن به دهن می چرخد تاسف بار است: یکی برادرش را می کشد، یکی دوستش ،دیگری هوویش ، آن یکی شوهرش را به آتش می کشد،دیگری هم زن کارگری،مردی زنش را و .... خدایا به کجا رسیده ایم که قابیل وار قاتل شده ایم و هابیل کشی به راه انداخته ایم!؟
وقتی در ایام تعطیلات عید فردی در بازار روز ساری برادر و دامادش را به طرز فجیعی کشت،همه از تعجب خشک شان زد!بعد از تحقیقات متعدد مشخص شد قاتل معتاد بوده و در آن حالت به دلیل مصرف شیشه تعادل نداشت.
اما زنی که هوویش را با کمک برادرش کشت و در جنگل های زارع -نیمه سوخته- رها کرد و یا زنی که اخیرا شوهرش را به دلیل شک و بددلی در رختخوابش به آتش کشید هم مگر مظنون به اعتیاد هستند؟! ما را چه شده؟
تا چند سال پیش اگر در نقطه ای از کشور قتلی سهوی انجام می شد مدتها همه داغدار بودند و قاتل را لعن و نفرین می کردند اما اکنون قتل به راحتی آب خوردن شده،آن قدر آستانه تحمل پایین آمده که با کوچک ترین اختلافی سریع نقشه شوم از بین بردن در برخی اذهان شکل می گیرد؛آن هم در محیط های کوچک شهری و روستایی که همه ما با اعتقادات خاصی رشد کرده ایم و می دانیم قتل نفس یعنی چه؟ و فاصله میان رجیم و رحیم نقطه ای بیش نیست!
البته نسل جدید(شاید به کمک با برخی سریال ها و فیلم های وارداتی و ماهواره ای) آن قدر همه چیز را آسان گرفته و فشارهای اقتصادی و روحی و افراط و تفریط های بی اساس موجود در کشور، این نسل را چنان به ستوه آورده که انگار به عواقب کار نمی اندیشند و لحظه ای تصمیم می گیرند!
از موضوع بالا می گذرم و به سراغ موضوعی دیگر می روم که بی ارتباط با آن نیست. دختر جوانی را می شناسم که زیر 20 سال است و تاکنون دو بار ازدواج کرده و دو بار مهر طلاق در شناسنامه اش ثبت شده است.
او چنان بی هیچ تلاشی برای پیشبرد زندگیش حرف جدایی را به میان می کشد و بی محابا از طلاق می گوید که باورش برایم غیر قابل هضم است،به راحتی می گوید:«مجبور نیستم با چنین آدم هایی زندگی کنم،یکی دیگه!نشد بازم یکی دیگه!و ....»
برخی از پسران هم بی خیال همه چیز شده اند،طوری که فقط به پول و آب و رنگ می اندیشند. مطلقه بودن زنان دیگر برای شان مثل گذشته انگ و ننگ محسوب نمی شود و چون زنان مطلقه با گرفتن مهریه به تمکن مالی رسیده اند خصوصا اگر آب و رنگی هم داشته باشند به راحتی تن به ازدواج با آنان می دهند و علی رغم داشتن بچه های قد و نیم قد،زندگی را به دلیل متمکن بودن و یا زیبایی ظاهری تحمل می کنند اما بعد از گذشت مدت زمانی وقتی همه چیز رنگ باخت و واقعیت ها رخ نمود، متوجه تصمیم اشتباه شان می شوند و زندگی شان تلخ می شود.
البته قصدم جسارت به زنان مطلقه نیست،منظورم این است که زن مطلقه و احتمالا" بزرگ تر از پسر مجرد ،هم شان او نیست.
یکی از همکارانم که اتفاقا مطلقه است و خواستگاران مجرد زیادی دارد به هیچ وجه حاضر به ازدواج با چنین افرادی نیست و می گوید: می دانم آنها برای پول و کارم مرا می خواهند ، به همین دلیل دنبال یکی هستم که شرایط مرا داشته باشد با توجه به تجربه تلخی که داشتیم بتوانیم همدیگر را درک کنیم!
اینها نشانه ضعف در برخی از پسران است که می خواهند همه چیز را راحت تصاحب کنند.متاسفانه اکنون زمانی رسیده که همه به فکر زیبایی ظاهری اند و هر روز از این آرایشگاه به آن باشگاه ، از این مطب جراحی زیبایی به آن فروشگاه مد و ... می روند؛ اما «کاش به جای این همه باشگاه زیبایی اندام یک باشگاه زیبایی افکار هم داشتیم چرا که مشکل امروز ما اندام ها نیستند ، فکرها هستند !»
روزگاریست همه عرض بدن می خواهند / همه از دوست،فقط چشم و دهن می خواهند
دیو هستند ولی مثل پری می پوشند /گرگ هایی که لباس پدری می پوشند
آنچه دیدند به مقیاس نظر می سنجند/ عشق ها را همه با دور کمر می سنجند
خوب طبیعیست که یکروزه به پایان برسد /عشق هایی که سر پیچ خیابان برسد
دوستی دارم که بسیار محجبه ، مومن و معتقد به اخلاق و کارشناس ارشد روان شناسی است؛ می گوید متاسفانه پسران به دنبال دختران باز و آزاد امروزی با بزک و دوزک می گردند،قبلا اگر با چنین دخترانی ارتباطی داشتند،برای ازدواج شان هرگز آنها را قبول نکرده و پس از مدتی از همه آنها دلزده شده و مثل دستمال کهنه ای دور می انداختند و دنبال دختران پاک و صادق و بی آلایش بودند، ولی اکنون دیگر قبح قضیه برای شان از بین رفته و با گفتن جملاتی چون «گذشته ات برایم مهم نیست آینده مال من باش!» به چنین ازدواج هایی تن می دهند، اما به یقین روزی همه آنها به آخر خط می رسند و می فهمند که در هر دو جنس هیچ چیز به صداقت و پاکدامنی نمی ارزد.
ایمیل نویسنده: (heyran55@yahoo.cim)
- دوشنبه 31 تير 1392-0:0
آقای رضا تهرانی یک بار مطلبم را درست بخون فکر کنم هم نظریم !!!با عینک بد بینی نگاه نکن اصول روانشناسی را رعایت نکردی.
- پنجشنبه 27 تير 1392-0:0
با جناب رضاتهرانی،در این قسمت از حرف هایشان موافق ام که:حجاب مصونیته،محدودیت نیست،اگه ی سری به مراکز باز پروری ها بزنین،از همشون این یک جمله رو میشنوی که، کاش به حرف بزرگترام گوش میدادم،کاش اون کار رو نمیکردم،و آخرش میگن،کاش از یاد خدا غافل نبودم.!!!!!!!
- يکشنبه 23 تير 1392-0:0
با سلام خدمت دوستان کارشناس.اولش با خوندن یادداشت جان به لب خیلی نگران شدم،از بس دلهره داره،حرفاش بدون منطق و از روی استرسه.آخه مشتی!چرا آزادی نیست؟کجا به زور سر نیزه چادر سر ناموسمون گذاشتن؟کی گفتن هرکی چادر نزاره!!فلان جا راهش نمیدیم؟حقوقشو نمیدیم؟یارانه شو نمیدیم؟!جلوی دانشگاهشو میگیریم؟جلوی فعالیتهای اجتماعیشو میگیریم؟کارشناس!! حرف باید سند داشته باشه،یا تو جامعه،عینیت.ولی شما خیلی عصبانی و به قول خودت جان به لبی!!!. و یا شماهم ولایتی خودم،نگران از کرج!! تو که وسط بهشتی!!!!با این استدلالت،به کمک اونایی اومدی که میگن ماهواره یعنی شبیخون فرهنگی،پس راسته که باعث انحراف اخلاقی میشه؟ها؟!!!!!.وقتی توی هزارۀ سوم هنوز بحث،مانتویی و چادری میکنی،معلومه که توی دهۀ سریال اوشین و سالهای دور از خونه هنوز موندی!!الآن دیگه کسی دنبال بحث مانتو بهتر است یا چادر نیست.مهم حجاب بهتره و این حجاب بهتر،میتونه واسۀ زن و بچۀ من مانتو باشه و واسۀ مادر و خواهر شما چادر.آقای نگران پاشو،داره دیر میشه،جا نمونی ی وقت!!!!!.و خانم کیجا!!بحث خانم حسن پور،بی دینی نیست!!!بحث کج فهمی بعضی هاست که میخوان یک شبه سوار پورشه بشن.بحث اینه که دیگه اسم طلاق چهار ستون بدن مونو نمی لرزونه!!بحث سر بی مسئولیتی والدینه.پدره میگه وقت ندارم با پسرم برم پارک یا سینما،عزیزم بیا اینم پول با رفیقت برو حال کن!!! حالا این رفیق،نر باشه یا ماده!!از چه ایل و طایفه ای باشه!! مهم نیست،مهم اینه که باعث بشه پسره به باباش گیر نده!!! واسه دختر خانما و مادراشون هم صدق میکنه ها!!!!.دوستان محترم، حجاب مصونیته،محدودیت نیست،اگه ی سری به مراکز باز پروری ها بزنین،از همشون این یک جمله رو میشنوی که، کاش به حرف بزرگترام گوش میدادم،کاش اون کار رو نمیکردم،و آخرش میگن،کاش از یاد خدا غافل نبودم.!!!!!!! یا حق.
- يکشنبه 23 تير 1392-0:0
با نظر کیجا سوادکوهی از بعد اجتماعی تاحدودزیادی موافق ام ولی به هرحال،بعدشخصی هم داریم واگرغیرازاین بود،قرآن به تاییدعمل خوبان و رد عمل تبهکاران نمی پرداخت چون همه طبق جبرجامعه شان عمل می کردنددرحالی که جبرمطلقی هم نیست.البته شکی نیست که همه ی ما-که دلسوز اسلام عزیزهستیم -بایدبرای تقویت بعداجتماعی آن درحدتوان تلاش کنیم ولی همه ی تقصیرهارا هم نمی توان به بعداجتماعی نسبت داد.دراین صورت می بایست همه ی مردمی که باپیامبران وامامان زندگی می کردند،ازبهترین ها باشندولی....
- شنبه 22 تير 1392-0:0
.کامنت رضاپور عزیز چرا بی دینی رو باید در مردم جستجو کرد نه در مسئولین. وقتی یه عده بیت المال رو ارث پدرشون میدونن سهم این و اون رو تو جیبشون میریزن و اون رو نتیجه عرضه و زرنگی خودشون و نداری دیگران رو بی عرضگی و بی دینیشون میدونن ،فاصله طبقاتی ایجاد میشه، در این حالت یه عده روز به روز ارزشمند تر و یه عده روز به روز بی ارزشتر میشن، کسی که در خودش احساس ارزش نکنه دست به هر کاری میزنه!!!!!! اون متاسفانه به جایی میرسه که فک میکنه دینداری یعنی تو مشغول عبادت باش صبر پیشه کن تا لحظه مرگ تا یه عده راحتتر سهمتو ببلعن ، چون خدا روزی تو رو همین قدر در نظر گرفت ، راضی باش به فقرت این یعنی تقوی !!!!!!!!!1 یعنی سوء استفاده از دینداری مردم و مفاهیم ارزشمند دینی. اون الان دیگه اینارو میفهمه ، عصر باستان که نیست. به طور ناخوداگاه از دین زده میشه چون احساس میکنه از نقطه دین داره بهش ضربه میخوره و ضربه میزنن ،برای همین تمام مفاهیم دینی براش رنگ میبازه از دین زده میشه تبدیل میشه به یه ادم ضد ارزش، ادمی هم که ارزشی براش نمونه به هرراهی میره و به هرکاری دست میزنه!!!!! اول دامنه ی اقدامش فردیه کم کم اجتماعی و در نهایت به سقوط یه ملت و کشور ختم میشه زنگ خطر الارم میده کو گوش شنوا، گوشا بدنبال جیرینگ جیرینگه. جامعه دینی به معنی شنیدن صدای اذان از هرکوی و برزن نیست اگه اینطوره پس عربستان تو دینداری اوله، جامعه ای دینیه که در عمل دینی باشه که نتیجه اش اینه که همه به مساوات از اموال کشور بهرهمند میشن یعنی خوشبختی. اونوقت میتونی بگی این نتیجه دین و دینداریه ، اگه جامعه ای که داره به سمت فلاکت میره رو جامعه دینی بدونی که ناخوداگاه همه از دین میترسن و دوری میکنن چون ذات ادمی از فقر و فلاکت میترسه و بیزاره و دین اتفاقا اومده تا اون به اونجا نرسه به خوشبختی و ارزش برسه!!!! ما امیدواریم ،چون دولت اینده گوش های شنوایی داره به امید حق تعالی
- پنجشنبه 20 تير 1392-0:0
وقتی الگوی دختران ما فلان هنرپیشه ی بدحجابه که مدتی بعد،فساداخلاقیش آشکار می شه،وقتی فلان بازیکن ورزشی که نه سواددرست و حسابی داره و نه اخلاق اسلامی،الگوی پسربچه های ماست،وقتی ... وقتی ... وقتی ... بایدهم انتظار بدحجابی و به تبعش طلاق رو داشته باشیم.حالا راه حل چیه؟یقیناحل مشکل در لائیک شدن نیست.اگه بدحجابی آزادیه ،تو کشوراسلامی و شهیدداده ی ما،حق الناس هم هست.درست نیست که دختری با ظاهری آنچنانی بیاد و پسری رو که متاسفانه امکان ازدواج هم ندارن ،به گناه بندازه و بعد از مدت کوتاهی هردوشون بدبخت بشن ویا پسری که قصدسوء استفاده از دخترها رو داره ،وقتی گزینه ی مناسب رو پیدامی کنه ....البته درباره ی نحوه ی برخورد مسوولان گشت ارشاد و...هم جای انتقاد هست.حل مشکل در بالابردن بصیرت دینی مردم وآسون شدن ازدواجه.متاسفانه در ارائه ی الگوهای ارزشی هم ضعیف کار شده.نوجوون ما زندگینامه ی فلان بازیکن فوتبال در فلان تیم اروپایی رو شاید حتی از خود اون بازیکن ،بهتر بدونه ولی چند جمله ی ساده درباره ی پیامبر و امامان معصومش نمی تونه بگه.حالا که ماه مبارک رمضونه،تو شهرستان هامون چقدر صدای قرآن می شنویم و برعکسش چقدرصداهایی که دست کم زشته تو ماه رمضون جامعه ی مسلمونا این همه به گوش برسه.یعنی ماشیعه ها ی امام صادق ، باید از سنی ها بلکه از
وهابی ها در این مواردکم تر باشیم؟ - چهارشنبه 19 تير 1392-0:0
نام نویسنده مقاله مشخص نیست مطالب جالب بود مشکل ما از بین رفتن سرمایه اجتمایی است که باید احیا شود و کار بسیار بسیار مفصل میطبد البته از جانب دلسوزان
- چهارشنبه 19 تير 1392-0:0
بخاطر همین ظاهر فریبی ها و همین ادا در آوردن ها پدرخودمان را درآوردیم-به جوان اجازه عرض اندام بدهیم-اینقدر تو سرش نزنیم-شرایط و سبک زندگی اینطور شده-جوان دوست داره خوشتیب بگرده خوش لباس باشه خوب آرایش بکنه تفریح کنه -حالا من تو نکردیم نباید بچه های ما بکنند؟شما شایستگی ها را تو چی می بینید؟ شما نفرات برتر کنکور امسال را ببینید اکثرآ مانتویی و برادران اکثرآ تریپ اسپرتند . پس باید بگیم اینان منحرفند؟بخدا اگه دوره مادرامون ماهواره بود اوناهم چادرشان را میذاشتند کنار ،مگه حجاب فقط چادره؟!!بله ما باید درست انتخاب کنیم و لقمه را اندازه دهنمان برداریم کسی که بره با یک خانواده بد حجاب بی اصالت ازداج کنه بایدم دو سال بعد طلاق بگیره -مگه طلاق فقط تو خانواده مانتوییه؟؟ کسی که چادری باشه حتماً زندگی بکامی داره؟؟؟
- چهارشنبه 19 تير 1392-0:0
اولا" چرا از كلماتي استفاده كردي كه قبح اجتماعي را جريحه دار مي كند يعني چه
- چهارشنبه 19 تير 1392-0:0
جناب محمدعلی رضاپور، جواب سوال شما بسیار بسیار ساده است!
علت به اینجا رسیدن این وضعیتی که می فرمایید این است که اختیار را از دست مردم گرفتیم و همه چیز را اجباری و با زور سرنیزه خواستیم جا بندازیم!
برادر من وقتی در دین هیچ اکراهی نیست، چطور حجاب که نه اصول دین است و نه فروع دین، باید اجباری باشد؟!
چرا حق انتخاب و اختیار را باید از مردم گرفت؟
چرا فکر میکنید که مردم باید مطابق میل شما رفتار کنند؟
چرا حقی برای دیگرانی که مثل شما نمی اندیشند و مثل شما رفتار نمی کنند، قایل نیستید؟
مگر ایمان که جوهره دین هست، با این رفتارهای نابخردانه ایجاد می شود؟
مطلب این خانم پرادعا هم بسیار سبک و ابتدایی نوشته شده است و متاسفانه با وجود زن بودن، نگاه ضد زن در نوشته هاش موج میزند!! - چهارشنبه 19 تير 1392-0:0
از خانم حسین پور بابت نوشته بالا تشکر میکنم واقعا به موضوع حساس و زیر بنایی اشاره کردید اون مادری که چادر میزاره چرا دخترشو خوب تربیت نکرده که با وضعیتی زننده همراه مادرش بیرون میاد اگه چادر خوبه چرا دخترش سرش نمیکنه اگر هم که بده پس چرا مادره چادر سرش میکنه واقعا نمیشه تو این دوره زمونه به هرکسی برای زندگی مشترک اعتماد کرد البته این موضوع برای هر دو طرف صدق میکنه واقعا باید دید مشکل از کجاست اقایون که فقط بلدن وعده و امار دروغ بدن بقول مولا علی فقر عامل فساد و بدبختیه وقتی بیکاری باشه فقر میاره و فقر هم این همه مصیبتایی که داریم میبینیم واقعا سرنوشت ما جوونا داره به نا کجا اباد میره
- سه شنبه 18 تير 1392-0:0
از کشوری با 8 میلیون معتاد اونهم با آمار کشکی دولتی و شیوع 30 دصدی بیماریهای مختلف روانی که آنهم بسیار کمتر از در صد واقعی مبتلایان هست بیشتر ازین نباید انتظار داشت!تو که داعیه ی مدیریت جهانی داری بهتره یک کمی محکمتر...
- سه شنبه 18 تير 1392-0:0
بایدببینیم چه شدکه به این جا رسیدیم .چرا کنارمادری باحجاب،دختری بد حجاب و گاهی با آن وضعیت!
- سه شنبه 18 تير 1392-0:0
الْخَبِیثاتُ لِلْخَبِیثِینَ وَ الْخَبِیثُونَ لِلْخَبِیثاتِ وَ الطَّیِّباتُ لِلطَّیِّبِینَ وَ الطَّیِّبُونَ لِلطَّیِّباتِ أُولئِكَ مُبَرَّؤُنَ مِمَّا یَقُولُونَ لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَ رِزْقٌ كَرِیمٌ (نور- 26) ؛ زنان خبیث و ناپاك از آن مردان خبیث و ناپاكند و مردان ناپاك نیز تعلق به زنان ناپاك دارند، اینان از نسبتهاى ناروایى كه به آنها داده مى شود مبرا هستند، و براى آنها آمرزش (الهى) و روزى پر ارزش است.
- سه شنبه 18 تير 1392-0:0
خوب و مفید بود.مسایل اجتماعی نباید زیر سایه مسایل سیاسی گم شود
- سه شنبه 18 تير 1392-0:0
با عرض شرمندگی باید گفت متن بسیار سبک و کوچه بازاری نوشته شده است. یک مقدار با ادبیات علمی و تحلیل گرانه تر نوشته شود بهتر است.
- سه شنبه 18 تير 1392-0:0
آ بلاره خاخره ، خارِ مطلب بنوشتي.
- سه شنبه 18 تير 1392-0:0
اینجا میرسیم به سخن اسمايلز:زن و شوهر يك سال بعد از ازدواج به زيبايي صورت يكديگر فكر نمي كنند، بلكه هر دو متوجه اخلاق و رفتار هم مي شوند.
در مورد زنی که به دلیل شک وبد دلی شوهرش را در رختخواب به آتش کشید لازم یه توضیحی بدم خانم حسین پور چناچه منظور شما اتفاق اخیر میباشد باید عرض کنم موضوع شک به اعتیاد نبوده اصلا؛مطلع شدن از رابطه همسر میبوده