رفتار تصنعی و تلاش اجباری در حفظ زبان مازندرانی
زبان وسیله انتقال پیام های فرهنگی بوده و بستر ارتباط های انسانی و شناسایی هویت به انسان هاست. افرادی که به استان های آذری زبان رفته اند با پدیده جالبی مواجه می شوند که معمولاً توجه همه ی این افراد را به خود جلب می کند.
مازندنومه؛ احسان شریعت، کارشناس ارشد جامعه شناسی: هویت هر قوم و ملتی مجموعه ای از عناصر گوناگون را تشکیل می دهد.
از زبان گرفته تا آداب و رسومی که در آن فرهنگ وجود دارد، همه و همه مجموعه ی هماهنگی را تشکیل می دهند. در این میان زبان به عنوان یکی از عناصر بسیار مهم در هر فرهنگی نقش مهمی را ایفا می کند.
زبان وسیله انتقال پیام های فرهنگی بوده و بستر ارتباط های انسانی و شناسایی هویت به انسان هاست. افرادی که به استان های آذری زبان رفته اند با پدیده جالبی مواجه می شوند که معمولاً توجه همه ی این افراد را به خود جلب می کند.
آذری ها در گفتگوهای روزمره زندگی به طور کامل از زبان آذری استفاده می کنند. آن ها بسیار به زبان خود اهمیت داده و به وسیله استفاده ی مداوم از آن، در مقابل روند کمرنگ شدن هویت های قومی مقاومت می ورزند.
مسأله هنگامی پررنگ می شود که در هویت قومی یک منطقه شکاف هایی به وجود می آید. در این حالت زبان به عنوان بخش جدایی ناپذیر هویت دچار اختلال و ضعف هایی می شود.
این پدیده در فرهنگ و هویت مازندرانی تا حدی مشهود است. به کارگیری زبان مازندرانی در سالیان اخیر از جانب نسل های جوان کمتر مشاهده می شود.
اینکه کاهش استفاده نسل های جوان از زبان مازندرانی چه دلایلی دارد موضوعی است که در این مجال نمی گنجد. صورت مسأله این است: نسل جوان مازندرانی (به ویژه اقشار شهرنشین) کمتر از زبان مازندرانی استفاده می کنند.
این مسأله متولیان فرهنگ در مازندران را نگران کرده و آنان را به فکر راه حل هایی برای حفظ زبان مازندرانی وا داشته است.
یکی از راه هایی که به فکر دلسوزان فرهنگ مازندرانی افتاده استفاده از ابزار تبلیغاتی مهم تلویزیون است. شبکه ی استانی مازندران که توسط صدا و سیمای مرکز مازندران به تولید برنامه های مرتبط با فرهنگ مازندران می پردازد، همه ی اهتمام خود را در راه حفظ زبان مازندرانی به کار می گیرد.
از تولید فیلم ها و سریال هایی که به زبان مازندرانی ساخته شده تا برنامه هایی که به معرفی مناطق استان پرداخته و به وسیله آن به معرفی هویت و زبان مازندرانی پرداخته می شود.
در مجموع می توان برنامه های شبکه استانی از حیث ارتباط با حفظ زبان مازندرانی را به دو قسمت تقسیم کرد: 1- برنامه هایی که در قالب فرهنگ مازندرانی می گنجد. 2-برنامه هایی که در قالب فرهنگ مازندرانی نمی گنجد.
1- برنامه هایی که در قالب فرهنگ مازندرانی می گنجد : این دسته از برنامه ها با فرهنگ و زبان مازندرانی همجنس بوده و مخاطبان به طور ناخودآگاه با آن ارتباط همدلانه ای برقرار می کنند؛ چرا که این برنامه ها از دل خود فرهنگ مازندرانی بیرون آمده و برای مخاطبان نامأنوس نیست.
به طور مثال برنامه هایی که در آن به معرفی مناطق گوناگون استان پرداخته می شود از این دست برنامه هاست. در این برنامه ها گروه برنامه ساز به یکی از روستاها یا مناطق استان رفته و از فرهنگ آن نقطه گزارش های مبسوطی را ارائه می دهد.
در این حالت آنچه هست به طور طبیعی نمایش داده می شود. برای مثال عده ای از روستاییان نمایش داده می شود که در حال کار یا در مراسم ها و جشن ها هستند که در همان حال از زبان مازندرانی استفاده می کنند. این برنامه ها بازتاب واقعیت است. همان چیزی که واقعاً هست.
2- برنامه هایی که در قالب فرهنگ مازندرانی نمی گنجد : این دسته از برنامه ها که می توان آن را رفتار تصنعی نامید. برنامه هایی است که قصد دارند به اجبار نوعی مازندرانی حرف زدن کاملاً تصنعی را به مخاطبان تلقین کنند.
برای مثال یک مجری در برنامه ای کاملاً رسمی و کارشناسانه مازندرانی حرف می زند. در این حالت آن مجری آن اندازه تصنعی حرف می زند که حتی یک فرد غیرمازندرانی کاملاً می تواند حرف هایش را بفهمد.
طوری که گویی وی در حال فارسی حرف زدن است تا مازندرانی. این به دلیل آن است که در آن زمینه مازندرانی حرف زدن موضوعیتی ندارد.
در واقع تلاش برنامه سازان در این وضعیت همچون باغبانی است که می خواهد در کویر برنج بکارد. مسلماً استفاده از یک محتوای معین باید با ساختار آن محتوا هماهنگ باشد.
ساختار اجتماعی آن نوع از ارتباط کلامی، مازندرانی حرف زدن را بر نمی تابد. به همین دلیل هنگامی که در آن ساختار افراد سعی می کنند به اجبار زبان مازندرانی را وارد سازند، نوع طنزگونه و ناهماهنگی از برنامه ی تلویزیونی ایجاد می شود.
به نظر می رسد متولیان امر فرهنگ در رسانه های استانی می بایست به این موضوع دقت کنند که در هر ساختاری نمی توان عناصر فرهنگی را به اجبار جایگزین روندهای پیشین کرد.
ایمیل نویسنده: (abie_malakouti_2008@yahoo.com)
- پنجشنبه 9 آبان 1392-0:0
اشکال کار صدا وسیمای مازندران اینه که گویش مازندرانی را فقط اسباب طنز و شوخی می دونه.مردم هم کم کم عادت کردن گویششون رو جدی نگیرن.
- پنجشنبه 9 آبان 1392-0:0
این احسان که نظر داده کیه ؟ خود نویسنده این مقاله ست یا یکی دیگه ؟
نویسنده این مقاله تو چه عوالمی سیر می کنه خدا می دونه - همش یه سری بحثای به اصطلاح فرهنگی می کنه فکر می کنه ...
بابا بی خیال - پنجشنبه 9 آبان 1392-0:0
زبان مازندرانی در حال مرگه چون والدین مازنی زبان با فرزنداشون فارسی صحبت می کنند. صدا و سیما هم کاری نمی تونه بکنه. در آینده فقط تو کتابا باید دنبال زبان و فرهنگ مازنی بگردیم.
- چهارشنبه 8 آبان 1392-0:0
آقای کارشناس ارشد، صداوسیما ره بیخیال بأبوش، اما خله وخت هسه تلویزیون ایران را نویمبی چون مسخره کِنده همه ره، وَختی هم ویندی تبریزی کَسون آذری گپ زَنه، تبریز دِله هم بوری 118 ره زَنگ بزنی تورکی جواب دِنه، فارسی هم گپ بزنی البته جواب دنه، ولی وختی انی مازرون دله 118 زنگ زندی مازرونی گپ زندی اون منشی فکر کنده درنی مسخره کندی، اینتا همونتا صداوسیما پروپاگاندا جا نشأت بیته.
- چهارشنبه 8 آبان 1392-0:0
بار دیگر صحبت از پایتخت شد. بعد از پخش دو سری از این سریال هیچ کس به این سوال پاسخ نداده که چرا افراد احمق و البته خوشقلب! در این سریال لهجه دارند و انسانهای منطقی و عاقل به فارسی معیار سخن میگویند. گاهی ادعای تعصب و تعصب در بیتعصبی! کمی خنده دار جلوه میکند. (نمونهاش استدلال بعضیها از طریق اشاره به دزدها و قاچاقچی ها در سریالهای بدون لهجه است)البته نمیخواهم بگویم که عده ای از دشمنان فرهنگ مازندرانی! با طرح نقشه ای قبلی در پی تحقیر آن هستند. چنین توهمی، غیر منطقی است اما وقتی تعداد فیلمها و سریالهایی را که از صدها مورد هم فراتر میرود در نظر بگیریم و به حماقت! قومیتهایی چون ترک، لر و گیلک و ... در آنها توجه کنیم درمییابیم که دستاویزی به نام وحدت ملی، هویتهای محلی و بومی را بیش از پیش تضعیف میکند. البته این فقط یکی از عوامل دخیل در این امر است.
در پایان نباید از حق گذشت که سریال پایتخت فوقالعاده جذاب و زیبا ساخته شده بود و میتوان گفت به لحاظ فنی کمنظیر بود. - چهارشنبه 8 آبان 1392-0:0
مجموعه ای سه جلدی از شناخت نامه مازندران که درباره زبان مازندرانی و به قلم پژوهشگر محترم جناب ذاکری نگاشته شده در این زمینه بهترین منبع برای محققین است. پاسخ پرسشهای مطرح شده درباره راهکارها هم در آنجا داده شده.
- چهارشنبه 8 آبان 1392-0:0
رسانه هاس ديداري و شنيداري – راديو تلوزيون – انهم از نوع دولتي و رسمي اگر چه در شكل دهي به گرايشات ازجمله گرايش زباني نقش دارند اما نقششان چندان زياد نيست. يكي از علل مختلف دخيل در اين امر تعدد راههاي تاثير پذيري است. اينكه بگوييم چون تلوزيون مازندران برنامه (يا برنامه خوب و مناسب) به زبان محلي ندارد يا كم دارد و همين علت عدم گرايش مازنيها به آموختن زبان فارسي به نسل بعدي است، بي راهه رفته ايم. به همين سادگي مي توان عكس اين ادعا را مطرح كرد كه چون مازنيها به زبان و فرهنگ خود توجه ندارند، راديو و تلوزيون و گردانندگان آن كه در هر حال بخشي از اين جامعه هستند، تمايلي به تهيه اين برنامه ها- كه بنابه فرض اول مخاطب زيادي ندارد و جدي گرفته نمي شود- ندارند!. هر چند ادامه بحث در اين مورد به قضية "كرك و مرغنه" منتهي مي شود.
نمونه و مثال زياد است: در اينجا موسيقي را مثال مي زنم: چه در سطح ملي و چه در سطح استاني تا ديروز موسيقي مجاز موسقي سنتي و مقامي بود و تا حدودي پاپ مجاز. اما مردم در خانه و كوچه و بازار مويسقي مورد نظر خود را گوش مي كنند كه اغلب پاپ غير مجاز، چه توليد داخل و چه توليد خارج است (با باز شدن و فضا و همچنين افزايش امكانات توليد موسيقي در داخل امروزه تعداد توليدات داخلي بيشتر شده است). مثال ملموستر، از خود ما بگويم: راديو و تلوزيون مازندران حتي الان هم موسيقي مقامي (آثاري با ابزار سنتي مثل للِ وا، دتار، دسركتن ) و خيلي كم موسيقي پاپ –اغلب توليد خود صدا و سيما يا به سفارش آن- را پخش مي كند. اما كساني كه به موسيقي مازندراني علاقه دارند، اغلب به خوانندگاني مثل گرايلي، وحيد، جانبخش و... . و به اصطلاح آملي يا نوري يا ساروي ريكا گوش مي كنند.موسيقي كه خوب يا بد بر اساس سليقة عام توليد شده و روند توليد آن بسيار ساده است. چرا در اين مورد نمي گويي ادعا كنيم صدا و سيما موثرند.
امروز مرگ زبانهاي بومي پديده و بحراني جهاني است كه يكي از علل متعددش مي تواند بي مهري يا بي توجه اي به زبان مادري باشد كه به نظر من در مورد زبان و فرهنگ مازندراني مهمترين عامل است. مرگ زبانهاي بومي چنان جدي است كه سازمان ملل براي تغيير اين روند تلاش مي كند و روزي را هم به نام "زبان مادري" نامگذاري كرده است. در كل اين پديده يا بحران جدي است. در مورد زبان و فرهنگي كه باشندگان آن زياد است- كه در مورد فرهنگ مازني چنين است- عوامل دروني موثرترند تا عوامل بيروني (مثلا عامل فشار بيروني براي ترك زبان مادري مثل آنچه در شوروي سابق در مورد فرهنگهاي و زبان محلي عمل مي شد). بنابراين راه حل آن هم بايد دروني باشد. قبل از اينكه نسخه يا درماني تجويز كنيم بايد دقيق مطالعه كرد و جوانب موضوع را در نظر گرفت.
- چهارشنبه 8 آبان 1392-0:0
كلاً صدا و سيماي مازندران كه تعطيل است
هيچوقت نشده من بزنم شبكه مازندران بعد از ديدن برنامه منصرف نشم و برم سراغ شبكه ديگه با اينكه خيلي هم علاقه دارم از اين شبكه استفاده كنم
بدترين قسمت برنامه هاي مازندران پخش اخبار هست كه افتضاح - چهارشنبه 8 آبان 1392-0:0
وقتی سایت رسمی استان که در واقع باید زبان گویای مازندران و مردم مازندران باشه درمقابل مازندران و مردمش وایمیسه و تمام قد از سریال سخیفی که زبان و فرهنگ مازندران را مسخره میکنند حمایت می کنه و راه را برای تمسخرهای شدیدتر مازندران باز می کنه واقعا چه انتظاری از مردم مازندران دارید.آیا سایت رسمی آذری ها هم در مقابل اذری ها وایمیسه و پشت مردمشو خالی می کنه؟رسانه ملی مازنی ها توسط یه آذری مدیریت میشه و دقیقا همین سایت رضایت و ارادت و حمایت خودشو نسبت به این موضوع اعلام کرد الان شما یه لحظه فکر کنید رسانه آذری ها توسط مازنی ها اداره بشه و سایت رسمی آذری ها هم از مدیریت یک مازنی حمایت کنه(حتی فکرشم محاله)............
- چهارشنبه 8 آبان 1392-0:0
مطالب خوب بود ولي راهكارجلوگيري از كمرنگ شدن استفاده از زبان مازندراني بايد بيشترباشد و تلاش بيشتر مسئولين را مي طلبد.
- چهارشنبه 8 آبان 1392-0:0
دقیقا همین گونه است. شبکه مازندران گاهی اوقات به زور می خواهد زبان مازندرانی را تبلیغ کند. با زور که نمی شود
- چهارشنبه 8 آبان 1392-0:0
بسيار عالي كاملا صحيح و ملموس
- چهارشنبه 8 آبان 1392-0:0
عزیز دلم جناب آقای شریعت:
1- هویت عناصر را تشکیل نمی دهد بلکه این مجموعه عناصر هستند که هویت را می سازند.
2- فرهنگ یک کلی است و تمام عناصر مورد ادعا جزئی. بنابراین فرهنگ نمی تواند جزئی از آداب و رسو یا زبان باشد ولی آداب و رسوم و زبان می توانند جزء فرهنگ باشند.
3- فرق آذری زبانان با مازندرانی ها در این است که زبان آنها مشترکات نسبتاً کمتری با زبان فارسی دارد درحالیکه زبان مازندرانی یکی از گویش های زبان فارسی است و لذا برای آذری زبانان اصل حرف زدن به زبان فارسی سخت و سنگین است و نیاز به عبور مفاهیم به زبان فارسی از مسیر ترجمه ذهنی و تبدیل شدن به زبان آذری و سپس درک آن می شود و این ذهن را با وقفه برای درک و فهم رو به رو می کند. البته حضور و قرابت با فارسی زبانان و تمرین بیشتر در درک مفاهیمی که رد و بدل می شود این کار را آسانتر می سازد و به درک سرعت می بخشد ولی برای عموم مردم این کار آسان نیست.
برعکس مازندرانی ها چون با فارسی زبانان همزبان محسوب می شوند مشکلی در درک مفاهیم عادی و محاوره ای زبان فارسی ندارند و به طور ذاتی از اینکه نتوانند دستور زبان فارسی را در صحبت و نوشتار رعایت کنند خجالت می کشند و از لحاظ آداب و معاشرت و خرده فرهنگ این را جزء کمبودهای خود تلقی می کنند ولذا اهتمام خانواده های مازندرانی به صخبت کردن به زبان فارسی در سالهای اخیر زیادتر شده است که صد البته نزدیکی و حجم ارتباط مازندرانی ها با تهرانی ها و فارسی زبانها به خاطر دریا و سایر امکانات تفریحی و فرهنگی و ارتباطاتی بر این تاثیر و تاثر افزوده است.
4- سلیقه افراد در نوع استفاده از زبان مازندرانی در تلویزیون و یا حتی در برگردان طنز گونه به مازندرانی متفاوت است و بعضاً بسیار خوشمزه و جذاب می شود. اما تاسف انگیزترین تحمیلی که طی سالهای اخیر در صدا و سیمای مازندران وجود داشت این بود که در راس مدیریت آن فردی غیر مازندرانی و کم آشنا به این زبان حضور داشت که نوعی فضای بی خیالی نسبت به این زبان را دامن زده است.
5- مظهر عینی و بارز استفاده منفی از زبان مازندرانی در سریال موهن پایتخت اتفاق افتاده است که با متن و محتوای ناموزونی از لحاظ فرهنگ و ادبیات و وفولکلور رو به رو بوده و تمام اعتراضات فرهیختگان نادیده گرفته شده و افرادی هم با نگاهی دیگر به آن نگریسته تا از شدت مخالفت ها بکاهند.
6- در سریال موهن پایتخت که فضای عمیق فرهنگی مازندرانی متاثر از شیعه گری و فرهنگ ناب اسلام علوی است نوعی ارتباط زن و مرد غریبه با همدیگر تعریف می شود و بر روی حرکات و رفتارهای آنها زبان گذاری می شود که مازندرانی را فاقد غیرت لازم دانسته و در برقرار نمودن اینگونه از ارتباطات و همراهی نامحرمها در یک کامیون از شمال تا جنوب کشور و اتفاقاتی که برای آنان تعریف می شود را صرفاً به خاطر عشق !!! یک فرد مجرد و همراهی خانواده ای که شکل گیری ارتباط آنها با همدیگر به صورت فامیل دور است با دختری که تصادف و شانس پیش پای آنها قرار می دهد نشان می دهد و ایجاد انتظارهای ذهنی در بیننده که بالاخره اینها به هم می رسند یا نه و ... که منبعث از داستانهای عاشقی برخی از جوانان نسبت به همدیگر می باشد و قالب بندی آنها با برخی از مفاهیم و اعمال مذهبی ترکیب ناهمگونی از پوشش عمل زشت با لباسی فاخر و زیبا را به وجود آورده بود.
6- البته می توان در هر فرهنگ و زبانی افرادی که دارای متانث ضعیف و ساده لوح و لوس طبع هستند را برای خنداندن بینندگان پیدا کرد ولی اصرار فیلم نامه نویس ها و کارگردانان غریبه از فرهنگ مازندرانی نشان از نوعی سکولاریسم نسبت به فرهنگ و زبان مازندرانی بود. در این میان به دلیل مشخصات فوق آنچه به جایی نرسید فریاد بود. - چهارشنبه 8 آبان 1392-0:0
" در آن زمینه مازندرانی حرف زدن موضوعیتی ندارد." !! این جمله را نویسنده محترم آورده است و منظور او موفق نبودن بعضی برنامه ها در صدا و سیما است که به مازندرانی ارائه می شوند . اولاً این اشکال در برنامه محلی آذری زبانان نیز هست . حتی گاهی وقت ها در برنامه های فارسی هم روح مطلبی که ارائه میشود و حتی جملات در کلام خیلی ها که مازندرانیند با فارسی جور نیست به مازندرانی می زند .یا فارسی حرف زدن فرنگی مآب های ایرانی که به انگلیسی می زند . این عدم موفقیت نویسندگان و مجریان است نه چیز دیگر . اگر مازندرانی را خوب بدانید می شود مشکل ترین چیز ها را هم گفت . البته فارسی و مازندرانی ارتباطی ویژه با یکدیگردارند که این خود بحث مفصلی است و در این جا نمی گنجد . از فرصت استفاده می کنم ضمن پوزش دوست نویسنده را به تامل بیشتر در مواردی بسیار مهم و حیاتی که ایشان مکرر مطرح می کنند دعوت می کنم .