اصلاحطلبی یا اسلافطلبی؟
اصلاح طلبی جریانیست که قرار است منشاء اصلاحات و فرمهای جدید سیاسی باشد، اما متاسفانه در مازندران این جریان راکد شده و در نسل گذشته خود کاملا غرق شده است.
مازندنومه؛ سرویس سیاسی، محمد سفری: پس از پیروزی محمد خاتمی در انتخابات ریاست جمهوری سال 76، جریان فکری موسوم به اصلاح طلب در ایران شکل گرفت که نقطه مقابل جریان راست به شمار میآمد.
جریان چپ به رهبری مجمع روحانیون مبارز که از سال 66 در تقابل با جریان راست یعنی جامعه روحانیت مبارز از آن منشعب شد و از قدرت کمتری برخوردار بود، با حمایت از محمد خاتمی و به پیروزی رسیدن او، نفسی تازه گرفت و با گفتمان جدیدی که مطرح شده بود و با اقبال مردمی که جذب این جریان فکری شده بودند، به سرعت در سالهای 77 انتخابات شوراهای اسلامی شهر و روستا و در سال 78 مجلس ششم شورای اسلامی را از آن خود کرد.
حال دیگر فضای سیاسی ایران از حالت تک بعدی خارج شده و دو جناح قدرتمند سیاسی موسوم به اصلاحطلب و اصولگرا شکل گرفته بود.
در تمامی انتخابات پس از سال 76 (به استثنای هشتمین دوره انتخابات ریاست جمهوری سال 80 که اصولگرایان نامزد رسمی معرفی نکردند، و انتخابات نهمین دوره مجلس شورای اسلامی در سال 90 که اصلاحطلبان لیستی ارائه ندادند) این دو جریان همواره رقیب سیاسی هم بودهاند.
در بسیاری از کشورهای پیشرفته دنیا فضای سیاسی به دو قطب تقسیم میشود که جناحهای مختلف با خطهای فکری گوناگون در شکم این دو حزب اصلی ادغام میشوند. هر حزب شامل چندین جناح با مش فکری نزدیک به هم –و نه الزاما منطبق بر هم- تشکیل میشود اما همگی این گروهها از قانون اساسی آن حزب تبعیت میکنند. به طور مثال در کشور آمریکا دهها جناح در دو حزب اصلی جمهوریخواه و دموکرات وجود دارند و حتی گقته میشود انتخابات درون حزبی برای برگزیدن نامزد اصلی حزب به مراتب سختتر، طاقتفرساتر و نفسگیرتر از انتخابات اصلی است. اما به محض اینکه نامزد اصلی حزب پس از پروسه یکساله انتخابات درون حزبی مشخص شد، تمامی جناحهای درون حزب بدون در نظر گرفتن اختلافاتی که وجود دارد، پشت سر او میایستند و از او حمایت میکنند.
در ایران متاسفانه به علت نبود بلوغ سیاسی و فرد محوری به جای تشکیلات محوری، موارد بسیاری از نقض قانون درون حزبی مشاهده میشود. در انتخابات سال 84 ریاست جمهوری تعدد نامزدهای اصلاح طلب موجب شکست آرای این حزب شد و همچنین در انتخابات ریاست جمهوری سال 92 هیچکدام از ائتلافهای اصولگرایان به ثمر ننشست تا اصولگرایان با 4 نامزد و اصلاحطلبان با 1 نامزد انتخابات را پیش ببرند. این موضوع ناخوشایند نه تنها در موارد مهمی همچون انتخابات ریاست جمهوری رخ میدهد بلکه در موارد کوچکتری هم این قانون شکنی که تبدیل به یک موضوع عادی شده اتفاق میافتد که آخرین مورد آن در جریان انتخابات شورای شهر تهران بود که یکی از اعضای شورای شهر که با حمایت اصلاح طلبان وارد شورا شده بود برخلاف خواست حزب متبوع خود عمل کرد.
در انتخابات ریاست جمهوری سال 92 اما دو اتفاق بسیار مهم رخ داد که میتواند امید دهنده پیشرفت اخلاق سیاسی در ایران باشد. 1- نامزد شدن اکبر هاشمی رفسنجانی. 2- انصراف محمدرضا عارف به نفع حسن روحانی.
نامزدی اکبر هاشمی رفسنجانی از این لحاظ بسیار مهم است که باعث شد طیفهای گوناگون در زیر یک چتر واحد قرار گیرند. به شخصه در ستاد انتخاباتی هاشمی رفسنجانی در مازندران شاهد همگرایی بسیاری افراد با افکار مختلف با یک هدف مشخص بودم. این همگرایی سیاسی چیزی است که سیاست امروز به شدت به آن احتیاج دارد.
نزدیک شدن افراد با راههای مختلف اما هدفی مشترک. و اما مورد دوم انصراف محمدرضا عارف به نفع حسن روحانی بود که تمام معادلات را بر هم زد. این انصراف از آن جهت ارزشمند و تاریخی است که باعث همدلی بخش بزرگی از جریان چپ شد و حمایت اکبرهاشمی رفسنجانی و محمدخاتمی از حسن روحانی به بار نشست.
علی رغم این دو واقعه مهم سیاسی در سالهای اخیر، گروه موسوم به اصلاحطلبان در مازندران دچار فرسایشی عمیق شده است. اصلاح طلبی جریان فکری است که قرار است منشاء اصلاحات و فرمهای جدید سیاسی باشد و زایش و پویایی باید از مشخصههای اصلی آن باشد اما در حال حاضر نه تنها به جریانی راکد تبدیل شده، در نسل گذشته خود به شدت غرق شده است.
برخی افراد که اکنون خود را سردمدار جریان چپ در مازندران میدانند آنچنان درگیر مسائل جانبی شدهاند که باید گفت سیاست شان عین تجارت شان شده است و گاهی براساس منافع شخصی تصمیمگیریهای سیاسی می کنند.
متاسفانه برخی تا به آنجا پیش رفتهاند که گویا افراد برای ورود به جرگه اصلاحات نیاز به تایید آنها دارند. اصلاح طلبی یک تفکر است نه یک برچسب. بنابراین هیچکس نمیتواند ادعای مالکیت بر آن را داشته باشد. حتی محمد خاتمی که خود مبدع گفتمان اصلاحطلبی است هیچگاه ادعای زعامت اصلاحطلبان را نکرده و همواره بر تصمیمگیری شورای اصلاح طلبان تمکین کرده است. حتی او در انتخابات مجلس شورای اسلامی سال 90 نه به عنوان رهبر حزب، بلکه به عنوان یک ایرانی به پای صندوق رای رفت و رای خود را به صندوق انداخت.
متاسفانه شکافهایی که در حال حاضر در بین جریان اصلاح طلب در مازندران به وجود آمده نه به خاطر مسائل اساسی و پایهای، بلکه بیشتر به خاطر لجبازیهای سیاسی است. اکنون بیش از هر زمان دیگری احساس میشود جریان اصلاح طلبی در مازندران به نیروهای جوان و تازهنفسی احتیاج دارد که تحت انقیاد نسل قبل از خود قرار نداشته نباشند و برای کوچکترین حرکت محتاج اذن آنان نباشند.
در این برهه تاریخی که انتخابات دهم مجلس شورای اسلامی و همچنین پنجمین دوره انتخابات مجلس خبرگان در پیش است، جریان اصلاحات نیاز به همگرایی دارد، اما تمامیتخواهی برخی راه را بر اجماع بسته است.
- جمعه 24 مرداد 1393-17:38
سلام دوستان اصلاح طلبان واعتدالیون و مسولین ستاد سابق مشترک بلید یک جا ه ومکان تابت با وحدت باهم جلسات باهم داشته باشتد انتخابات مجلس نزدیک است . ختلافات نقشه یک سری افراد خاص است اختلاف بینداز حکومت کن اقایان که اختلاف انداختن چسبیده به صندلی هستند.وهمانها از وحدت شما هراس دارن توجه به انها نکنیم.مسولین ستاد سابق روحانی در مازندران امادکی جلسه تبادل نظرو هم اندیشی را دارن .تابرای انتخابات مجلس سال اینده تصمیم بکیریم. منتظر نظر اصلاح طلبان مازندران هستیم
- چهارشنبه 22 مرداد 1393-7:4
هنوز نوبت خدمت به مردم نرسيده ؟!
پس اين جريان كي ميخواهد كاركند !!؟؟همش تو سروكله هم زدن ويارگيري كردن و...بابا يكسال گذشت چه ميكنين !؟ - سه شنبه 21 مرداد 1393-22:4
یادداشت زیبایی بود
- سه شنبه 21 مرداد 1393-14:47
يك اصل مهم در قدرت و در هر سيستم زنده، چرخش است. كه به صورت آموزش و پروش چهره هاي جديد نمود پيدا مي كند. متاسفانه اين اصل در سيساست و قدرت در ايران مورد غفلت قرار گرفته است. نسل ديروز ما كه امروز حاكم است- كاري به برچسب اصلاح طلب و اصول گرا ندارم- اين مهم را ناديده مي گيرد. شايد در نتيجة درگيري شديد در مسائل روزمره، توانشان در توجه به اين مهم از دست داده اند. براي همين است كه عنوان مقاله بسيار گويا است، رو به اسلاف آوردند، افرادي كه نه توان و انگيزه - جاه طلبي- دارند و ديد باز و امروزي به مسائل روز. نتيجة نبود چرخش نخبگان فساد است، كه در سياست مبتني بر دموكراسي نمايندگي به معني شكست، حداقل براي 4 سال است.
- سه شنبه 21 مرداد 1393-12:24
انشالله نسل نو و جوان اصلاح طلب بتواند نقش موثرتری را بازی کند. اصلاح طلبی یک برچسب نیست یک روش است که خواستار تغییرات تدریجی بر اساس قانون و زمان می باشد.
- سه شنبه 21 مرداد 1393-12:18
درود بر شما.
حفظ و ارتقای سرمایه اجتماعی پس از انتخات ریاست جمهوری که دوباره احیا شده است لازم است.باید از تجربه تلخ گذشته درس گرفت!. اصلاحطلبان پس از دوم خرداد همگی به دولت راه یافته بودند و از سرمایه اجتماعی غافل شدند و همین امر موجب ایجاد شکاف میان اصلاحطلبان و بدنه اجتماعی آنها شده بود و اکنون از آن اتفاق باید درس عبرت گرفته شود و به نفع خود برای انتخابات های آینده (مجلس شورای اسلامی و ریاست جمهوری 1400 ! ) استفاده کرد. اصلاحطلبان باید به دور از تشتت و حرکتی یکپارچه برای دستیابی به کرسیهای بهارستان تلاش کنند.
باید فراتر از احزاب خود، به فکر ایجاد یک جبهه اصلاحطلب مرکب از احزاب مختلف باشند. این جبهه باید به یک متولی قدردتمند و کاریزماتیک سپرده شود که بتواند آن را مدیریت کند و خطمشی اصلاحات را ایجاد کند و در هسته این جبهه مسائل تئوریک اصلاحطلبان میتواند تعریف شود و معنای دقیق اصلاحات نیز مشخص شود.
دراین بین شاید تشکیل جبهه واحد اصلاحات کار سخت و پیچیدهای نباشد اما حفظ سرمایه اجتماعی مسلما امری پیچیده و دشوار خواهد بود.زیرا یکی از استراتژیهای رقبای اصلاح طلبان ایجاد شکاف میان آنها و حامیانش است و زمانی که خود اصلاحطلبان نیز به حامیان خود بیتوجه میشوند، زمینه برای به قدرت رسیدن رقبای اصلاحطلبان فراهم میشود. نتیجه انتخابات ریاست جمهوری سال 84 به دلیل وجود شکاف میان خود اصلاحطلبان از یک سو و شکاف میان اصلاحات و بدنه اجتماعی آن بود.
یکی از راههای حفظ و ارتقای سرمایه اجتماعی اصلاحطلبان، معرفی مفاهیمی همچون «اصلاحات»، «مردمسالاری»، «توسعه سیاسی»، «جامعه مدنی»، «مشارکت سیاسی»، « آزادی بیان» و سایر اصلاحات این چنینی است.زیرا جامعه باید ابتدا آگاه شود که قرار است چه اهدافی و با چه رویکردی دنبال شود.باید توجه داشت اصلاحطلبان در دوره هشت سال حاکمیت خود همواره به غربگرا بودن و تلاش برای اضمحلال «مردمسالاری دینی» و جایگزینی آن با «مردمسالاری سکولار» یا «لیبرال دموکراسی» متهم بودند. در کنار تلاشهای جریانهایی برای ترویج لیبرال دموکراسی در ایران، نداشتن تعریف واحدی از اصلاحات و توسعه سیاسی از سوی اصلاحطلبان موجب شد که رقبای اصلاحطلبان با برچسب «اصلاحات آمریکایی»، به اصلاحات هجمه وارد کنند!!هرچند به گفته ه اصلاحطلبان، دوم خرداد ادامه انقلاب اسلامی بوده است و اصلاحات تلاش برای به تحقق رسیدن شعارهای مغفول مانده انقلاب اسلامی بود. به این حال در ابتدای کاندیداتوری جناب محمد خاتمی سید جلیل القدر به طور مشخص، گفتمانی به نام اصلاحات وجود نداشت و تاکید خاتمی به نیروهای حامی او بازگشت به قانون اساسی، اجرای آن و قانون گرایی بود. به طوری که خود سیدمحمد خاتمی در این باره میگوید:« اگر بخواهم مهمترین مشخصه دوم خرداد را به قرائت خودم بگویم این است: قانون مداری. قانون مداری یعنی حرکت در چارچوب قانون اساسی، قانونمداری یعنی پایداری از دین و انقلاب از یکسو و دفاع از حقوق و آزادیهای مردم از سوی دیگر . قانونمداری یعنی تحقق عدالت در جامعه که البته بارزترین وجه عدالت تامین حرمت و امنیت یکایک افراد این مملکت است. »
سیدمحمد خاتمی در ضمن این که حرکت اصلاحطلبی را مغایر با دین مداری نمیداند معتقد است که اصلاحات به معنی تخریب پایهها نیست و اصلاحات واقعی با توجه به بنیانهای اعتقادی و با توجه به الزامات اجتماعی و تاریخی صورت میگیرد.وی در همین رابطه میگوید«اصلاح یک امر دائمی است و اگر از آن غفلت بشود، جامعه دچار سقوط میشود.«یا ایها الذین آمنوا استجیبوالله و للرسول اذا دعاکم لما یحییکم»، حیات مظهر کمال آدمی است دعوت خدا و پیامبر برای احیای جامعه است و احیا یک حرکت نو و مستمر است حرکت یعنی دائماً نوآوری، دائماً آفرینش و دائماً ساختن. هدف خدای هستی و دعوت پیامبر خدا احیاست. اصلاحگری در ذات دین نهفته است نهضت اباعبدالله سیدالشهدا نیز یک نهضت اصلاحی بود برای حذف کردن موانع کمال و تکامل از مقابل جامعه.با توجه به بینش اسلامی، مبنا و محور حرکت خود مردمند، مخاطب خود مردمند پیامبران نیامده اند که به زور قسط را بر پا کنند، آمدهاند کاری کنند که خود مردم به اقامة قسط در زندگی انسانی برخیزند دین اسلام واقعاً دین انسانمداری است البته برداشتها و بینشهای غلطی از آن نیز وجود دارد.انقلاب ما مبنای اصلاحی بزرگ بود وقتی میگوییم اصلاح، به معنی نفی مبانی نیست نفی مبانی یعنی تخریب، این انقلاب بر پایه ارزشهای اصیل دینی و تاریخی جامعه و با رهبری ممتاز حضرت امام صورت گرفت آیا اصلاح به معنی نفی مبانی است؟»
به هرحال پیروزی دوم خرداد و رأی 20 میلیونی مردم به خاتمی همواره بعنوان نقطه عطفی در تاریخ سیاسی ایران مطرح است. اگرچه عدهای از این پیروزی بعنوان خواست مردم برای تغییر سیاستهای دولت سازندگی یاد میکنند اما با این حال نقش رئیس دولت سازندگی و پشتیبانیهای او در پیروزی خاتمی غیرقابل اغماض است بطوری که بعدها هاشمی دوم خرداد را روند تکاملی دولت سازندگی تلقی نمود.همچنان که نقش آقایان سید محمد خاتمی و هاشمی رفسنجانی در پیروزی جناب روحانی قابل کتمان نیست!
به هرحال اصلاحات، در دوره هشت ساله حاکمیت خود تجارب گرانبهایی را بدست آورد. اکنون که اصلاحطلبان عزمی جدی برای بازگشت به نهادهای قدرت را دارند، باید از تجارب آن دوران بهره ببرند. و به دور از هرگونه تشتت و اختلاف باید به عرصه سیاسی برگردند.
در استان مازندران نیز اصلاح طلبان باید به دنبال ارائه راهکارها و اهداف خود باشند و محدوده فعالیتهای خود را مشخص کنند تا پوششی برای فعالیتهای سایر جریانها نباشد. اکنون اصلاحطلبان استان باید اتاقهای فکر خود را راه اندازی کنند و در مدتی که تا برگزاری انتخابات مجلس باقی مانده است یکبار برای همیشه «اصلاحات» را تعریف کنند. تحقق اهداف اصلاحات در مازندران نیازمند ساز و کارها و برنامهریزیهای خاص و دقیقی از جمله داشتن تئوری، منشور و برنامه مشخص، منسجم و کارآمد، اجماع و وفاق درباره تئوری و منشور مشترک، حفظ انسجام و وحدت درونی در جناح و حفظ پیوند منظم و مستمر با مردم و داشتن استراتژی و تاکتیکهای شفاف و کارآمد در مقاطع مختلف است. بنابراین لازم است تا اصلاح طلبان شناسنامه دار هر شهرستان و مورد تایید بزرگان در پایتخت با تشکیل مجمع در شهرستان و بدنبال آن در استان ضمن جذب احزاب و گروه های جدید اصلاح طلبی! از لاک دفاعی خود در آیند و با حمایت دولت اعتدال به فعالیت خود ادامه دهند. .
- سه شنبه 21 مرداد 1393-18:11
درود بر شما
- سه شنبه 21 مرداد 1393-10:53
تپه شيخ ابراهيم در روستاي فيروزكنده ساري 5 كيلومتري جاه دريا كه در كنار جاده اصلي با ثبت تاريخي بوده توسط افراد ناشناس تخريب گرديد. لطفاً خبري تهيه نماييد وگزارش كه حيف است تپه بدين زيبايي با سابقه تاريخي مورد دستبرد غارتگران ميراث فرهنگ وتمدن قرار گرفته است را بزنيد. مديركل عزيز ميراث پرونده اي درست نموده ولي نفوذ اي جريان خيلي قوي است. باسپاس / مراديان