تعداد بازدید: 4128

توصیه به دیگران 4

شنبه 4 خرداد 1398-0:40

مدیرکل کتابخانه های عمومی مازندران:

نامزد انتخابات مجلس نیستم/ پرچمدار بسیاری از کارهای فرهنگی در استان هستیم

آرزو ولیپور: به من می گویند تبلیغاتی کار می کنی. واقعاً تخریب زیاد است/ پرچمدار بسیاری از کارهای فرهنگی در استان هستیم، در حالی که برخی از دستگاه های فرهنگی از ورود ما دلخور هستند/ مشکل ساختاری برخی دستگاه های ما این است که مدیران خوش سلیقه ندارند/ اگرچه شرایط اقتصادی و میدانی حضور در انتخابات را دارم، از این فضاها دورم/ به من می گویند محافظه کار شده ای، معاون اصلاح طلب بر سر کار آورده ای و می خواهی همه طیف ها را به همراه خود داشته باشی. در حالی که من به دور از سلایق سیاسی، افراد خوش فکر و توانمند را به کار می گیرم/ برای من اصلاح طلبی و اصولگرایی معنا ندارد، خیلی چیزها در کشور ما نیاز به اصلاحات دارد و بسیاری از اصول هم کمرنگ شده است.


 مازندنومه، سرویس سیاسی، سردبیر: خود را اصلاح طلب اصولی می داند. در این گفت و گو می گوید در سمت های مدیریتی که داشته، از همه طیف ها استفاده کرده و تخصص و توانمندی افراد برایش مهم است و نه لزوماً گرایش سیاسی شان.

آرزو ولیپور 42 ساله، حدود دو ونیم سال است که مدیرکل کتابخانه های استان مازندران است و در این مدت توانست شاخص های تخصصی اداره متبوعش را ارتقا دهد و نهاد کتابخانه ها را بیشتر به مدیران و مردم معرفی کند.

او که فرزند نخستین شهید فرهنگی مازندران است، پیشتر ریاست پردیس خواهران دانشگاه فرهنگیان مازندران را بر عهده داشت. با این بانوی شاعر و نویسنده و مدیر گفتگو کردیم.

*در خارج از دفتر شما شایعاتی مبنی بر حضورتان در انتخابات مجلس از حوزه قائمشهر شنیده می شود. تایید که نمی کنید؟

- این شایعات برای نخستین بار نیست که منتشر می شود. همان سال 87 هم که مدیر آموزش و پرورش کیاکلا بودم، بازار حرف های این چنینی داغ بود.

اگرچه شرایط اقتصادی و میدانی حضور در انتخابات را دارم، اما از این فضاها دورم.

*تصور می کنید چرا پشت شما همیشه چنین شایعاتی وجود دارد؟

-نمی دانم چرا نتوانستیم در این زمینه در جامعه فرهنگ سازی کنیم . وقتی کسی کار می کند، تصور کنند که این کار کردن ها بی طمع نیست! اگر خوب کار کنی و خودت را نشان بدهی، می گویند طمع پست های بالاتر دارد.

*شاید به این دلیل که  برخی با همین پیش زمینه فعالیت می کنند.

-قبول دارم. برخی آن قدر نقش بازی کردند که کسی حرف ما را باور نمی کند. به من می گویند تبلیغاتی کار می کنی. واقعاً تخریب زیاد است و هر کسی کار می کند، چنین نگاهی نسبت به او وجود دارد. 2 سالم بود که پدرم شهید شد. مادرم می گوید بسیاری از کارهای من شبیه کارهای پدرم است. هدفم شاد کردن مردم است و نمی توانم وصف کنم وقتی باعث خوشحالی مردم می شوم چه احساسی دارم.

*بالاخره اصولگرا هستید یا اصلاح طلب؟

-مدت هاست از جانب اصولگرایان حرف هایی می شنوم و به من ناسزا می گویند که تو اصولگرا نیستی، اگر اصولگرا هستی چرا به دولت روحانی کمک می کنی.
روز تولد پدرم بر سر مزارش بودم که تلفنم زنگ خورد. خط قرمز من پدرم است و کسی از پشت گوشی به پدرم توهین کرد، می گفت به اصولگرایان خیانت کرده ام. آن روز زیر سرم رفتم چون تا آن زمان نشده بود کسی به خاطر من، به پدرم ناسزا بگوید. به آن شخص گفتم اگر اصولگرایی این الفاظ رکیکی است که به کار می برید پس من اصولگرا نیستم.

به من می گویند محافظه کار شده ای، معاون اصلاح طلب بر سر کار آورده ای و می خواهی همه طیف ها را به همراه خود داشته باشی. در حالی که من به دور از سلایق سیاسی، افراد خوش فکر و توانمند را به کار می گیرم.

برای من اصلاح طلبی و اصولگرایی معنا ندارد، خیلی چیزها در کشور ما نیاز به اصلاحات دارد و بسیاری از اصول هم کمرنگ شده است، به قول آقای ناطق نوری که به من لطف دارد، معتقدم باید اصلاحات اصولی داشته باشیم. بهترین دوستانم از دل بچه های اصلاح طلب و اصولگرا تواماً هستند.

در هر جریانی آدم های خوب و بد زیادند. باید از هر جریانی خوبی ها رو گرفت. برخی آسیب می زنند و افراط دارند که در هر گروهی هستند و‌ این مختص اصولگرایی و اصلاح طلبی نیست، به ذات آدم ها برمی گردد. در فضای سیاسی عادت کردیم همیشه در مقابل هم باشیم در حالی که اشتراکات زیادی وجود دارد که می شود به آن ها استناد کرد و اخلاقمداری باید خط قرمز باشد.

از طرفی برخی اصلاح طلبان با تیربار حمله می کنند که ولیپور اصولگراست و نباید باشد. امیدوارم این بازی ها و نگرش های کودکانه زودتر به پایان برسد و کشور خسته ما از این تقابل های بی حاصل سیاسی نفس بکشد. همه باید به هم‌ کمک کنند. این بازی ها واقعا حال مردم رو بد کرده است.

*اخیراً در جلسه ای پیشنهاد کردید که مدیران مرد برای خانم های شان کتاب شعر عاشقانه بخرند. ماجرا چیست؟

-یله، در آخرین جلسه شورای اداری استان، به مدیران پیشنهاد دادم کتاب شعر بخرند و برای همسران خود شعر عاشقانه بخوانند و عشق ورزی و مهرورزی کنند. خیلی ها به من خرده گرفتند اما من احساس می کنم در جامعه ما افسردگی دیده می شود و باید برای رفع آن کاری کنیم. مشاهدات زیادی دارم که همسران برخی مدیران، به دلیل نبود شوهران شان، دچار افسردگی و مشکلات روحی شده اند.

*واکنش مخاطبان تان چه بود؟

-خب برخی مدیران این حرف ها را برنمی تابند. اما من خسته نمی شوم، هرچند گاهی ناراحت می شوم و دلم می گیرد. من نمی توانم خودم را عوض کنم و این کارها در ذات من است و برای نمایش انجام نمی دهم.
 
*وقتی به نهاد کتابخانه ها آمدید در بحث انتصابات و جابجایی ها چه کردید؟

-دو معاون که از نیروهای خوب نهاد کتابخانه ها هستند، وارد مجموعه کردم، چون معتقدم معاون، بازوی مدیر است. مدیر باید پیه خیلی چیزها را تنش بمالد و بجنگد تا نیروهایی که می خواهد را وارد مجموعه کند و تحت تاثیر کسی نباشد.

در مجموعه ما این اتفاق افتاد و نیروهای خوبی دارم و از این جهت، دغدغه کار اداری و اجرایی ندارم، چون کارهایی که برنامه ریزی می کنیم در کوتاه ترین زمان ممکن از سوی معاون ها و کارکنان، اجرا می شود.

اعتماد سازی مهمترین کاری است که در اداره کل کتابخانه ها انجام دادیم، به همه کارکنان گفتم همه با هم دوست باشیم و همه با پای دل به محل کار بیایند نه با اکراه. وقتی اعتماد سازی باشد کارهایی که مدیر از مجموعه بخواهد به درستی انجام می شود.

* قبلا از حضور شما شناخت زیادی از این مجموعه وجود نداشت. حتی برخی مدیران هم کتابخانه های عمومی را نمی شناختند.

-درست است. خودم هم قبل از حضور در این جا شناخت چندانی نداشتم. وقتی آمدم، می خواستم مجموعه ما شناخته شده باشد و امروز بسیار خرسندم که اداره کل کتابخانه ها از بسیاری دستگاه ها، پیشی گرفته است. در جلسه شورای اداری استان که سیاسی ترین جلسه استان است شروع جلسه به معرفی کتاب تعلق دارد که از سوی من انجام می شود و این خیلی ارزشمند است.

پرچمدار بسیاری از کارهای فرهنگی در استان هستیم، در حالی که برخی از دستگاه های فرهنگی از ورود ما دلخور هستند، هر جا بحث کمک به استان باشد منتظر نیستیم به ما بگویند، خودمان ورود می کنیم.

در اجرای طرح بچه های کتاب که ویژه کودکان کار بود خیلی اذیت شدیم و خیلی دستگاه ها به ما تاختند، گفتند مگر بهزیستی یا کمیته امداد هستید؟ این حرف ها برای ما خیلی سنگین بود و حتی مجموعه ما در نهاد کشور هم موافق اجرای این طرح نبود. ما به تنهایی این کار را انجام دادیم. اگر در تمام سال های خدمتم، یک کار به دلم نشسته باشد طرح کودکان کتاب است چون سرنوشت برخی کودکان را تغییر داد و اکنون به جای جمع کردن ضایعات، مشغول تحصیل و کسب درآمد از محل کتابخوانی هستند.
 
*تعداد عضوهای کتابخانه های عمومی هم از قرار دو برابر شده.

-وقتی به اداره کل کتابخانه های مازندران آمدم 78 هزار عضو داشتیم و اکنون پس از 2سال و نیم فعالیت، اعضای ما به بیش از 140 هزار نفر رسیده است.
 
اگر کارهایی که انجام دهیم برای مردم باشد مردم هم به سمت ما می آیند و استقبال می کنند و این مساله را در اجرای طرح مطالعه با طعم تابستان دیدم.

در این طرح بسته ای از کتاب های مختلف را آماده کرده بودیم و کتابداران ما با کمک بسیج سازندگی به دشت ها و مزارع، نزد روستائیان می رفتند و برای آنها کتاب می خواندند. جالب بود که برخی چوپانان دودانگه خواسته بودند برای آنها شاهنامه بخوانیم و ما چند کتابدار فرستادیم تا برای آنها شاهنامه بخوانند.
 
*ارتباط هایی با سایر دستگاه های فرهنگی یا قضایی دارید؟ مثلاً آیا به دادگستری برای طرح جایگزینی کتاب به جای حبس نشست هایی داشتید؟

-بله، چنین نشست هایی داشتیم. طرح جایگزینی حبس به کارهای فرهنگی اگرچه اقدام موثری است اما در روند اجرای کار به نظر می رسد بی سلیقگی زیاد است. عضو کتابخانه شدن تشویق است نه تنبیه، در حالی که سال گذشته به مجرمی حکم دادند که عضو کتابخانه شود. مشکل ساختاری برخی دستگاه های ما این است که مدیران خوش سلیقه ندارند.


 
*شیوه مدریت تان چگونه است؟ خودرای هستید یا طالب مشورت؟

-در کارهایی که برای اداره کل کتابخانه ها انجام می دهم حتی اگر خودم در یک کار به نتیجه رسیده باشم، اما باز هم با همکاران مشورت می کنم.

همین جا بگویم که موافق 30 درصد سهم مدیریت بانوان نیستم، شاید در یک دستگاه ظرفیت بیشتری باشد مثلا ما در اداره کل کتابخانه های استان، 43 درصد مدیریت ها را در اختیار بانوان قرار دادیم و شاید در یک دستگاه الزامی به حضور بانوان نباشد. مدیریت باید بر اساس توانمندی باشد نه نگاه جنسیتی. از 2 معاون من، یکی خانم است و ریاست هشت اداره شهرستانی ما هم در اختیار بانوان قرار دارد و این ظرفیت را تاکنون در هیچ دستگاهی ندیدم. با حفظ احترام همه آقایان مدیر، باید بگویم بسیاری از اتفاقات خوب را مدیران زن رقم می زنند.

*با کودکان ارتباط خوبی و چند کتاب شعر هم در این حوزه دارید.
 
-در خانوده فرهنگی بزرگ شدم و دوشنبه های تابستانی که کلاس دوم ابتدایی را به پایان رسانده بودم برای اجرای برنامه جوانه ها در تلویزیون به تهران می رفتم. ما در اداره کل کتابخانه های مازندران اتاق فکر کودک هم داریم که 15 کودک عضو آن هستند و برای آنها ابلاغ مشاور کودک مدیرکل یا عضو اتاق فکر، صادر کردم. می خواهیم اعتماد به نفس کودکان را تقویت کنیم.
ما در همه کتابخانه ها بخش کودک داریم و از روسای ادارات شهرستانی خواستیم تا عضو فعال خود را معرفی کنند و آنها را به عضویت اتاق فکر درآوردیم، کودکان پیشنهادهای خوبی هم دارند.
 
*البته میانگین سن مدیران و کارمندان شما هم زیاد نیست.

-بله، میانگین سنی مدیران ما در اداره کل کتابخانه های مازندران جوان و این یک فرصت برای مااست. ما حتی مدیر 32 ساله داریم.
 
 *آیا هیچ گاه به این موضوع فکر کرده اید که در شرایط کنونی اقتصادی مردم کمتر کتاب می خرند و می خواند و احساس ناخوشایندی به شما دست بدهد؟

-کسی که کتابخوان است در هر شرایطی کتاب می خواند و تحت تاثیر بحران اقتصادی قرار نمی گیرد. تلاش ما برای افرادی است که کتابخوان نیستند و برنامه ریزی ما این است افراد این چنینی به کتاب روی آورند، تلاش ما برای کتاب نخوان هاست.

این جفا است که بگوییم جامعه ما کتابخوان نیست، در شرایط سال گذشته 54 هزار نفر در جشنواره کتابخوانی رضوی شرکت کردند که رکوردی بی نظیر بود، در حالی که گفته می شد در این شرایط چه کسی کتاب می خواند. روند مازندران در کتابخوانی رو به رشد است.

* از ناحیه برخی افراد یا نماینده فشارهایی برای جابه جایی ها داشتید؟

-من آدمی هستم که دیر خسته می شوم. بله، در فضای مدیریتی ما این مساله عادی شده و اجتناب ناپذیر است، هر جا نیروی انسانی بیشتر باشد درخواست های این چنینی هم از سوی افراد ذی نفوذ بیشتر است. وقتی مدیر آموزش و پرورش کیاکلا بودم حتی برای انتخاب مدیر مدرسه هم زنگ می زدند. من به هیچ وجه زیر بار حرف زور نمی روم، مادرم می گوید این هم خصیصه دیگری است که از پدرم به ارث بردم و البته لطف خدا هم هست.

 *برای کارهای شخصی وقت می گذارید؟ مثلاً اهل ورزش هستید؟
 
- در کارهای شخصی، سرم شلوغ است. ورزش شنا و ایروبیک را ثابت انجام می دهم، در طول روز وقت ندارم و گاه ساعت های پایانی شب را به ورزش اختصاص می دهم. زمان دانشجویی عضو تیم کوهنوردی بودم و در همان زمان رتبه نخست را در رشته آمادگی جسمانی داشتم. در موسیقی فعالیت داشتم و در دوره دانش آموزی رتبه نخست تک خوانی را کسب کردم و در صوت قرآن هم رتبه نخست دارم.

قبل از اینکه به مدرسه بروم و خواندن و نوشتن بیاموزم شعر می گفتم و مادرم برای من می نوشت. من و برادرم در نقاشی هم دستی داشتیم و این را هم از پدرم به ارث بردیم.
سرمه دوزی و مروارید دوزی و کارهای این چنینی هم بلدم و کارهای جهیزیه ام را خودم انجام دادم. اوایل ازدواجم هدایایی که می دادم از همین هنرها بود و استقبال هم می کردند.
 
*ولی شعر در اولویت تان است و هیچ وقت رهایش نکردید. آخرین شعرتان را کی سرودید؟

-آخرین شعرم را نیمه شعبان سرودم، مادرم نذر دارد و نیمه شعبان آش می پزد و من در آن فضا شعر "آش نذری" را سرودم.

*چرا به مازندرانی شعر ندارید؟

-چند ترانه محلی هم دارم و دوست دارم به زبان مازندرانی شعر بگویم اما بیشتر کارهایم فارسی است.
 
* کتاب های تان را هم معرفی کنید لطفاً.

-نخستین کتابم با عنوان عطر بانو سال 75 منتشر شد، منتخب نخستین کنگره دفاع مقدس کشور و جایزه ام سفر به مکه بود.
به شیرینی عسل عنوان اثر دیگری است که ترجمه برخی سوره های قرآن به زبان کودکان و شعر است.
ماهواره و دگرگونی ارزش ها کتاب تخصصی غیر شعری من است. نگهبان خیمه ها هم نخستین کتاب شعر کودک ویژه فرزندان شهدای مدافع حرم است
کبوتر مرد خونه ست، بچه ش یکی یه دونه ست هم کتاب شعر کودک است.
کتاب چوب پر مربوط به دوبیتی ها ویژه خادم یاری امام رضا (ع) است که آماده چاپ است.

 


  • سوادکوهیپاسخ به این دیدگاه 8 3
    پنجشنبه 9 خرداد 1398-9:33

    ... از خ ولیپور می پرسیدید برای بهبود اوضاع کتابداران چه کرده؟ آمارهای ارائه شده واقعی است؟!!!! میدونم منتشر نمیکنید نظر منو چون دومین نظرم هست اما.......

    • سه شنبه 7 خرداد 1398-12:42

      سلام و خدا قوت به خانم دکتر ولی پور و تیم خوبی که بستند.انصافا دست مریزاد دارند.

      • دوشنبه 6 خرداد 1398-23:24

        مازند نومه محترم لطفا با خانم فلاح که واقعا بستگان و دوستانش زحمت کشیدند و از بس کامنت گذاشتن در وصف این بزرگوار هم یک مصاحبه بکن. خانم ولیپور جز جوانان نخبه ای بود که در هر دوره که رییس جمهور هر دولتی به مازندران‌میومد جز سخنرانها بود در همین دولت جز جوانان نخبه استان جلوی روحانی سخنرانی کرد سالها رییس اموزش و پرورش بود و رییس دانشگاه فرهنگیان و الان هم سالها مدیرکله جدا از این فرزند شهیده و هزاران ویژگی که ایشون رو خاص می کنه . که اگر اینهمه ویژگی نبود کسی مدیرکل کتابخانه ها رو نمیشناخت چه برسه به معاون ایشون. پس هیچ منطقی قبول نمی کنه این همه قیاس مع الفارق برای چی اخه؟!!!!

        • خبرنگار اصلاح طلب. رویا سرفرازپاسخ به این دیدگاه 8 1
          دوشنبه 6 خرداد 1398-23:11

          خانم ولیپور تا کنون ندیدمت اما خبرهای ابتکارات بدیع ات را در کانالهای تلگرامی خواندم. نماهنگ های زیبایت را دیدم و دانستم تنها مدیری که در کشور از ابزار هنر برای اعتلای فرهنگ کشورش بهره می گیرد شایسته تقدیر است. امروز برایم مرزهای اصلاحات و اصولگرایی را در هم شکستی و چه کوته بینانه است تفکری که به نام اصلاحات و اصولگرایی و جناح های سیاسی سد راه مدیری همچون شما شود. استانی کار نمی کنم و در یکی از سایت های اصلاح طلب قلم میزنم اما اگر تو معنای اعتدلالی من این اصلاحات اصولی را می پسندم

          • مریم پناهی کیاسریپاسخ به این دیدگاه 14 0
            دوشنبه 6 خرداد 1398-17:33

            طرح ها و برنامه های فرهنگیتون و میپسندم ..خلاقیت خاصی تو کارهاتون هست که جذابه .کافه کتاب ساری پیش استانداری خیلی خوب بود . به شما و کارشناسان فرهنگیتون خسته نباشید میگم .

            • سید احمد پاسخ به این دیدگاه 12 0
              دوشنبه 6 خرداد 1398-17:26

              خداقوت به خانم ولیپور و بچه های فرهنگی خوش اخلاق و خوش فکرشون ...چندمورد همکاری با مجموعه کتابخانه ها باعث آشنایی با بچه های مذهبی و کاربلد مجموعه شما شدم که جای خرسندی داشت کتابخانه های استان با اندیشه این جوانان مدیریت میشود

              • دوشنبه 6 خرداد 1398-8:6

                ما فكر كرديم خانم وليپور مياد براي انتخابات، كلي برنامه ريختيم، با خودش هم صحبت كرديم، اون موقع گفت معلوم نيست بيام يا نه، ولي الان اينطوري ميگه، ما بقيه رو جواب كرديم ،
                شايدم الان داره رد گم ميكنه، يكدفعه مثل بابل نجفي بياد، تكليف طرفداراتو مشخص كن

                • يکشنبه 5 خرداد 1398-21:41

                  خانم ولیپور بی تردید تنها بانوی شایسته مازندرانی هست که در حقش در جایگاه مدیریتی احجاف شد. خدا کنه با مدیریت استاندار مازندران وعده دولت تحقق بشه و امثال ایشون بدرخشند

                  • يکشنبه 5 خرداد 1398-20:29

                    آقای صادقی سلام
                    اگراطلاع رسانی خوب خانم ولی پور نباشه ما نمیتونیم اخبار اونارو رصد کنیم، خیلی اتفاقات خوب فرهنگی تو کتابخانه ها داره میفته ولی ما از اون بی خبریم،اگر به خانم ولی پور دسترسی دارین بهش بگین این کارهای فرهنگی خوبی که داره اتفاق میفته مردم کم اطلاع هستند، روابط عمومی اونجا کیه؟ اصلا روابط عمومی داره کتابخونه ها؟اگه داره و میبینه لطفا بیشتر تلاش کنن و در فکر باشن
                    با تشکر

                    • يکشنبه 5 خرداد 1398-19:20

                      سایت وزین مازندنومه باسلام
                      بنده خبرنگار هستم، یکی از بزرگترین مشکلات کتابخانه های مازندران در اطلاع رسانی و عدم تعامل مناسب روابط عمومی دستگاه با رسانه ها و خبرنگارها هست، آقای جعفری می بایست مانند دستگاه متبوع و مدیر کل خود فرهنگی و همگام با دولت باشد، در کتابخانه ها نباید نگاه سیاسی باشد، علی الخصوص روابط عمومی،

                      • سه شنبه 7 خرداد 1398-11:54

                        «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ كُونُوا مَعَ الصَّادِقينَ»؛[2] اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد، از خدا پروا كنيد و با راست‌گويان باشيد. سلام . دوست گرامی کسی جز معصومین (ع)، کامل نیست. واحد روابط عمومی و فرهنگی دو بازوی خوش فکر، عملیاتی،قوی، جوان و انقلابی خانم دکتر ولی پور هستند و سهم بسزایی در فعالیت های این دستگاه فرهنگی و آموزشی دارند و بدرستی در جایگاهشان قرار گرفته اند لطفا قدری منصف باشید. از روایات معصومین(علیه‌السلام ): هر که به عیب جویی، کسی را به صفتی که در او نیست یاد کند خداوند او را در آتش جهنم محبوس دارد تا گفته خویش را مجری دارد.

                      • يکشنبه 5 خرداد 1398-17:49

                        «یا مَن سَوّی التَّوفیق بَینَ الضَّعیفِ وَ القَوی» این انتخابات و انقلاب و نظام، امانت شهداء است.خانم ولی پورشماامانت داری نظام مابه حضورزنانی فاطمی چون شمانیازداردچشم براین اوضاع نبنددرمجلس هم میتوانید پرچمدارکارهای فرهنگی باشید ماخدمتگزارشهداهستیم وسربازدختراولین شهیدفرهنگی استان لاله خیزمازندران

                        • يکشنبه 5 خرداد 1398-17:39

                          سلام خانم دکترولی پورخودشان به قدرکافی فعال فرهنگی ورسانه ای بوده واست واین قضیه درخونشان جریان داردنیازی ندارددرکنارش وزیردستش کسی باشه وچطورکارکنه ایشان خودشان یه استان راروی انگشتش میچرخونه من باخانم ولی پورچندسال درآموزش وپرورش کارکردم ازنزدیک باایشان وخانواده ایشان آشناهستم هرجاهست خدایارونگه دارش باشه آرزومیکنم نظرش تغییرکنه برای حق وحقوق بانوان کاندیدای مجلس بشه مابه حضورایشان امیدواریم

                          • يکشنبه 5 خرداد 1398-10:9

                            یک گفتگوی هماهنگ شده برای اعلام اصلاح طلبی خانم ولیپور

                            • چهارشنبه 8 خرداد 1398-21:54

                              چقدر دیگه شما عقب افتاده و امل هستید . طرف میاد یه مصاحبه ساده بکنه از توش بلاخره یک نظری در میارید ...مثلا این خانم اعلام کنه اصلاح طلب هست یا نیست چه فرقی براش می کنه . این که خودش مدیره . من که اصلا حال و حوصله سیاست و این حرفها رو ندارم اما همین حرفهای این چنینی باعث شد همه جا رو گند برداشته

                            • کیوس گورانپاسخ به این دیدگاه 15 2
                              يکشنبه 5 خرداد 1398-9:15

                              شادمانی ام به دو وجه است و نخست باید ازاقبالم بگویم که مازند نومه عزیز ما را پس از چندی کم کاری ، به برگشتی پربار می بینم - دلواپسِ ادامه ی سکوتِ این (نومه)ی دوست داشتنی بودم .
                              و به وجه دیگرِ شادی ام نیز اشارتی داشته باشم که در یک اتفاقِ خوب ، سرکار خانم دکتر ولیپور ، مدیرِ فرهیخته و گرانسنگِ فرهنگی این دیار به پای میزِ مصاحبه آمدند و به نکاتِ اساسی در حوزه کاری خود اشاره فرمودند . بنده در دیدارِ چند روز پیشِ خود با جنابِ صادقی - که به لطفِ همیشه ، سر به بی سروسامانم زد - به همین موضوع پرداختم که به رغم دشواری حضور در عرصه ی نگارش ، برخی و بعضی را سهمی جز این ندادند که به زیرِ بارِ گرانِ ناهمراهی ها باشند و ایضاً باقی به عهد ! و دستِ توانای همو مریزاد که وفا به وعده کردند و فتح بابی جدید با مصاحبه و گفتگو با بانوی ارجمندی که قائم به شیدائی و شوریدگی شاعرانه است و بی باک در مقابلِ تند خویانِ روزگار !
                              حضرتِ حافظ میفرماید :
                              پشمینه پوشِ تند خوی ، از عشق نبّرده ست بوی - از مستی اش رمزی بگو ی تا ترکِ هشیاری کند ...!
                              من منکرِ مصائبِ حضورِ عاشقانه در عرصه های زندگی نمیشوم ولی این نیز هست که :
                              عاشقی را شرطِ تنها ، ناله و فریاد نیست - تا کسی از جانِ شیرین نگذرد فرهاد نیست..!
                              براستی بسیاری از ما از درکِ مفهومِ اصولگرائی و اصلاح طلبی عاجزیم ! و نمیدانیم که پایه و شالوده و اساسِ هر اقدامِ اصلاحی ، اصولِ غیر قابلِ انکاری است که بی التفات و عنایت به آن ، کاری از پیش نمیرود!
                              واقعیت این است که دعوی و جدالِ جا افتاده ی جناحی ،باز تعریفِ (اصلاح طلبی) و (اصول گرائی) را بعهده گرفت و همینست که خانم و خاتونِ مهرورزِ فرهنگی و مدیرِ توانای ما ، از هردو سو موردِ عتاب میشوند !
                              خدا خیرشان دهد که به فرازی از سخن به کمکِ بینوای من آمدند و از اعتقادشان گفتند که آقایان باید برای همسرانشان شعر بخوانند . در آخرین دیدارِ کتابخانه ی ایشان به روزهای پایانی سالِ نود و هفت ، این توفیق نصیبم شد که از آخرین سرودِ عاشقانه ام که به قراری نانوشته و هرساله برای همسرم مینویسم رونمائی کنم . از شما چه پنهان که گمانی به تائیدِ کارِ خود - شعر برای همسرم - از ناحیه ایشانِ ارجمند نداشتم اما این گفتگو تردیدم را برطرف کرد و دانستم که مثلِ مرا به سُخره نخواهند گرفت !
                              به دیرسالِ آشنائی با یکی از معاونینِ محترمِ سرکار خانم ولیپور - و آگاهی به پتانسیلِ ارزشمندِ ایشان - به خوش فکری مدیری اینچنین صد بارک اله گفتم . و نیز از همین معاونِ محترم ، حکایتها از توانمندیهای همکارِ معاونِ دیگرشان شنیدم که این نیز برمیگردد به حسنِ تشخیص و تد بیرِ مدیرِ گرامی کتابخانه های عمومی مازندران .
                              و خدا بر جمعیتِ توانای تان بیافزاید که مملکتِ ما چشم به دستانِ عاشقِ شما دارد.

                              • مجیدبرزگرپاسخ به این دیدگاه 10 1
                                شنبه 4 خرداد 1398-23:46

                                خانم ولی پورسالاری کاری که برای کودکان کار ساری انجام دادی برای همه بایددرس بشه مخصوصا آقایون مدیرکل بی رگ سیب زمینی صفت ..................................خدابه مدیران ما ذره ای مردانگی وغیرت عطا کن یک چهارم غیرت خانم ولی پورم عطاکنی ماراضی هستیم

                                • سه شنبه 21 خرداد 1398-15:22

                                  آقا برزگر . از سرنوشت کودکان کار ساری خبر داری ؟!!!! میدونی چندتا بودن الان چندتا هستن و چیکار دارن میکنن ؟!!! از اون حرکت نمایشی چندتاشون الان دست از کار کشیدن و چندتاشون تو کتابخونه دارن تحقیقات علمی پژوهشی میکنن ؟!!!!! ...

                                  • عاشق استادپاسخ به این دیدگاه 8 1
                                    دوشنبه 6 خرداد 1398-13:22

                                    استادگوران عزیز نورچشمی ام کاش مطلبی ازمن درجایی کاربشود وشمافقط افتخاربدهیدویک کلمه برایم کامنت بگذاریدخوش به حال خانم ولی پورواینهمه سعادت ،استاداسیرتم به مولا همیشه باش فقط همین

                                  • حسن زاده پاسخ به این دیدگاه 10 5
                                    شنبه 4 خرداد 1398-23:43

                                    خانم ولی پورشیرزن قائم شهری اونی که کنارته معاون نیست بولدوزره خدابهش سلامتی بده درودبرشیری که خوردی حاشابه غیرتت که باوجودهمه ی حسادتهای زنانه مثل پدرت گل کاشتی وازقائم شهریکی مثل خودتوبردی هم رکابت بشه برای مجلس بیا ماخودمون مخلصتیم شیرزن قائم شهری

                                  • ف.احمدزادهپاسخ به این دیدگاه 6 3
                                    شنبه 4 خرداد 1398-23:39

                                    من ازارتباط حسنه خانم ولی پوروفلاح وسیداحسان عزیزخوب باخبرم همه کارهای این دوستان رارصدمیکنم اگرکمی منصفانه نگاه کنیدمتوجه خواهیدشدکه این عزیزان باجدیت وتلاش بی وفقه مشغول خدمات صادقانه هستند اقدامات این دوستان برای سیل استان گلستان ومازندران قابل تقدیرمی باشد،درقضاوت منصف باشید

                                    • شنبه 4 خرداد 1398-21:24

                                      خانم ولیپور چون دارد کار می کند مخالف دارد. منتقدانش باید از کارش ایراد بگیرند نه از تفکرش. ادم با هر تفکر اگر خوب کار کند باید دورش گشت

                                      • شنبه 4 خرداد 1398-18:34

                                        خانم دکترولی پوروخانم دکترفلاح دوموجودعجیب وغیرقابل پیش بینی ازقائم شهر،معلوم نیست کدوم یکیشون به نفع اون یکی برای مجلس میره کنار،خانم ولی پورنمیدونه اون معاونش چه اعجوبه انتخاباتی هست البته هردوتامعاونش درانتخابات کلانتری هستن برای خودشان

                                        • عجب روزگاریه پاسخ به این دیدگاه 1 11
                                          شنبه 4 خرداد 1398-18:30

                                          درودبرشجاعت جناب صادقی ،چطوراین مصاحبه وعکسهاش ازدست آرزوولی پوردررفت اون اجازه نمیده ازخانم معاونش عکسی جایی کاربشه این عکسهاراچطورتهیه کردیدآقای جوادکاکومرخصی بود؟ازدستش دررفت ؟وگرنه نبایداثری ازخانم معاون بودالان منتظرباش باهاتون تماس بگیرن بگن کاتش کنی ...عجب روزگاریه ..

                                          • يکشنبه 5 خرداد 1398-5:52

                                            دوست خوبی که اینگونه تخته گازنظرمیدی میری حداقل دراین ماه مبارک واین شبهااندکی خداترس باشیداگروقت کردیدبه سایت کتابخانه های عمومی استان وصفحه اینیستاگرام شخصی خانم دکترولی پورهم گذری بزنیدهمه جادرذکنارش عکس های معاون جوان وخوش ذوق شان قابل مشاهده است وشخص خانم دکترولی پورزحمت انتصاب وحمایت بیدریغ ازایشان رابعهده داشته ودارند

                                            • مازندنومهپاسخ به این دیدگاه 9 0
                                              شنبه 4 خرداد 1398-21:27

                                              درود بر شما. خانم فلاح از ابتدای مصاحبه، با نظر خانم ولیپور حضور داشتند. گمان نمی کنم نظر شما درباره کات کردن عکس و ...درست باشد. امروز گفتگو را دیدند و تشکر کردند. موفق باشید.

                                            • شنبه 4 خرداد 1398-15:18

                                              احسنت به خانم ولی پور...معاونین خوبی داری...

                                              • شنبه 4 خرداد 1398-10:45

                                                در مورد استخدام کتابدارهایی که سالها هستند و رسمی نیستند چه کرده اید. در ضمن ایا جذب کتابدار دارید امسال؟

                                                • سیما از کیاکلاپاسخ به این دیدگاه 11 4
                                                  شنبه 4 خرداد 1398-10:21

                                                  مصاحبه خوبی بود. اما کاش خانم ولیپور نامزد انتخابات بشه. چون افراد فعلی خیلی قوی تر از او نیستند. کم از اون ها نداره


                                                  ©2013 APG.ir